Monday, Jul 24, 2023

صفحه نخست » چگونه پنج تبلیغاتچی مشهور مسائل ایران را پوشش می‌دهند، مجید محمدی

Majid_Mohammadi_2.jpgتبلیغاتچی‌های رسانه‌ای به علت فقدان دانش (در عین پرمدعایی) یا منافع با دروغگویی مدام، جهت گیری سیاسی، میدان دادن به دشمنان آزادی و نادیده گرفتن بخشی از واقعیت‌ها خود را لو می‌دهند. (معنای لغوی تبلیغاتچی: کسی که مهارت یا دانشی در حوزه‌ی اطلاع رسانی ندارد و اطلاع رسانی نمی‌کند اما آن را ادعا می‌کند) تعداد این تبلیغاتچی‌ها کم نیست و به همین خاطر در این نوشته تنها به بخشی از تبلیغاتچی‌ترین‌ها که برای ایرانیان به خوبی شناخته شده هستند و در حوزه‌ی مسائل ایران اظهار نظر می‌کنند اشاره می‌کنم. توجه به تبلیغاتچییسم این گروه از این جهت اهمیت دارد که ادعاها و دیدگاه‌های آنها مدام در بوق‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی منتشر و پخش می‌شود. برخی از آثار این تبلیغاتچی‌ها به فارسی ترجمه شده است. همچنین فریب افکار عمومی توسط این افراد از فریب برخی سیاستمداران غربی خطرناک تر است چون بسیاری از مخاطبان آنها را روزنامه نگار در دنیای آزاد تصور کرده و به گفته‌های آنان اعتماد می‌کنند.

کریستین امانپور: سی ان ان و پی بی اس
امانپور که برای یک دهه خدمت علمای شیعه و مقامات جمهوری اسلامی می‌رسید و در تاریخ سفرهایش به تهران حتی یک سوال سخت از اسلامگرایان شیعه در باب جنایات و سرکوب‌های آنها نپرسیده بعد از سقوط چارلی رز به مقام میزبان هر شب تلویزیونی (شبکه‌ی پی بی اس) ارتقا یافت. او همچنان در سی ان ان کار می‌کند. او که مثل همه‌ی تبلیغاتچی‌ها شامه‌ی تیزی دارد به درستی احساس کرد که زمان چسبیدن به هویتگرایی، پاکیزگی سیاسی و فراتر از همه، حمله به ترامپ بر اساس دروغ‌هایی مثل نژادپرستی است تا بیسوادی و جهل خود را در نگاه مخاطب مغفول بگذارد. فرصت طلبی وی آنجاست که وی پیش از آن هیچگاه این باورها را نمایندگی نمی‌کرد.

حملات به ترامپ از سوی وی بسیار شدید تر از حملاتش به مقامات کره شمالی یا جمهوری اسلامی یا روسیه و چین و ونزوئلا بود در حالی که حداقل با جنایات آنها علیه روزنامه نگاران باید آشنا باشد. سوالات وی از مهمانانش در دوران ترامپ همه مبتنی بود بر این روایت که برای هر مشکلی در عالم نخست باید ایالات متحده را متهم ساخت و سرزنش کرد. مهمانان وی همه از جریان مخالف ترامپ و جمهوریخواهان بودند یا جمهوریخواهان ضد ترامپ. چیزی که وی بو نکرده توازن و انصاف در پوشش طرف‌های مختلف یک داستان است. او به بخشی از بوق تبلیغاتی چپ‌ها در رسانه‌هایی که خود به بوق تحول یافته‌اند تبدیل شده است. امانپور همانند دیگر همکاران خود وقتی در برابر دمکرات‌ها یا مقامات جمهوری اسلامی می‌نشیند مثل بز اخفش فقط سر تکان می‌دهد و یادش می‌رود که مخاطبان سوالات جدی از آنها دارند. (اخفش یکی از استادان نحو در زبان عربی است که با بز خود مباحثه و تاییدات بز را دریافت می‌کرد)

روایات زیرین وی در مورد ایران همان روایات خبرگزاری فارس و تسنیم است: این که جمهوری اسلامی رژیمی عادی است که دارد از منافع و امنیت ملی خود دفاع می‌کند. او همچنین صدای "خود- نخبه پنداران" امریکایی است که مخالفان خود و مردم عادی را بی سواد و خنگ تصور می‌کنند. برای اندازه گیری توازن در کار رسانه‌ای مهمانان ایرانی یا آگاه به مسائل ایران وی را کنار هم بگذارید: سهم مقامات جمهوری اسلامی یا کسانی که از نظام نکبت دفاع می‌کنند و لابی جمهوری اسلامی نسبت به منتقدان "همه- به- صفر" است. این در حالی است که وی از وضعیت ایران و وجود منتقدان جدی حکومت خبر دارد. کشتارهای اخیر رژیم موجب اختصاص چند دقیقه به این موضوعات در برنامه‌های وی نشده است در حالی که برای مرگ یک شهروند سعودی ساعت‌ها اختصاص داده می‌شود.

فرید ذکریا: سی ان ان
سرقت نوشته‌های دیگران و منتشر کردن آنها به اسم خود تنها یکی از اتهامات اثبات شده‌ی ذکریاست. او هم مانند نسلی از روزنامه نگاران صرفا بر اساس تنوع قومی و نژادی به تریبون رسانه‌ای دست یافته است. وی استاد نان قرض دادن به همه‌ی جناح‌ها و احزاب سیاسی و سیاستمداران از هر سنخ و دسته و عدم پرسش‌های جدی از آنهاست بجز مخالفان رژیم جمهوری اسلامی. رمز ماندگاری فردی زیر متوسط از لحاظ اطلاعات سیاسی و تحلیل در رسانه‌ها در همین بند بازی سیاسی است. ذکریا همانند اکثر رسانه‌های همگانی امریکا برنامه‌ی خود را به تریبون تک صدایی لابی جمهوری اسلامی در پوشش مسائل ایران تبدیل کرده است. استمرارطلبان و مقامات جمهوری اسلامی روی وی همیشه حساب کرده‌اند. در مقابل آثار وی به آسانی به فارسی ترجمه و در ایران منتشر می‌شوند.

توماس فریدمن: نیویورک تایمز
فریدمن در دو دهه‌ی اخیر بارها پشتک و واروی سیاسی زده است. در یک دوره از جنگ علیه عراق دفاع کرده و بعد نظرش را پس گرفته است. در دوره‌ای در مورد ترامپ سکوت پیشه کرده و بعد خواستار برکناری وی شد. گول جوایز پولیتزر فریدمن و به طور کلی جوایز آن در امریکا را نخورید. عده‌ای چپگرا در دانشگاه کلمبیا به هم محفلی‌ها و همباوران خود جایزه می‌دهند و بقیه را نادیده می‌گیرند. این جوایز هیچ چیز به شما نمی‌گویند مگر همپیمانی بخشی از اساتید چپ با رسانه‌های چپ.

فریدمن همیشه خود را با موج حرکت چپ‌هایی که نیویورک تایمز را اداره می‌کنند یا می‌خوانند منطبق ساخته است. او می‌خواهد هم عملگرا باشد (مثل دفاع از اقدامات بن سلمان) و هم اصولگرا (مثل حملات بی اساس وی به ترامپ تحت موج چند ساله‌ی اخیر)؛ او در مواردی جنگ طلب شده و در برخی موارد صلح طلب. او در مواردی از تجارت آزاد مطلق دفاع کرده است و در مواردی خلاف آنها را بیان کرده است. او از یک سو از سیاست‌های جهانی شدن دفاع کرده و از سوی دیگر از خودکفایی انرژی ایالات متحده. او هم از سیاست مرزهای باز دفاع کرده و هم از محدود کردن مهاجرت غیر قانونی. فاصله‌ی این تغییر مواضع هم آن قدر نبوده که بتوان آن را به جوانی و پیری یا تغییر موضوع بر اساس دریافت اطلاعات تازه نسبت داد.

مواضع وی در مورد حیطه‌ی خصوصی کاملا منطبق با سیاست‌های دول تمامیت خواه و اقتدارگراست. او سیاست در ایران را امری واقعی تلقی کرده و دعوای میانه رو- رادیکال را جدی گرفته است که نشان می‌دهد تا چه حد از مسائل ایران (نا) آگاه است. اغراق و مغاطله از روش‌های معمول فریدمن است. او از نسل نخبگان رسانه‌ای در ایالات متحده است که می‌تواند چپ و راست را با هم راضی نگاه دارد (البته نه همه‌ی آنها را).

جیسون رضائیان: واشینگتن پست
بعد از پایان یافتن ماجرای زندان رضائیان دیگر مشخص شد که دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی فقط برای باج گیری از اوباما وی را بازداشت کرد و او و نوشته‌هایش هیچ نقشی در این کار نداشته‌اند. رضاییان در دنیای رسانه‌ای فرد مطرحی نبود تا در کنار لابی جمهوری اسلامی قرار گرفت و به ایران رفت تا بهتر از مواضع لابی جمهوری اسلامی دفاع کند. او یک تبلیغاتچی بوده است و نه روزنامه نگار. مخاطب غربی هیچگاه از نوشته‌های وی چیزی در مورد ایران فرا نگرفته است جز این که باید فشارها از روی گرده‌ی قصاب‌های خاورمیانه برداشته شود. از نوشته‌های وی بر می‌آید که ایالات متحده را مقصر بازداشتش می‌داند و نه اطلاعات سپاه را. او از زمانی که آزاد شده حتی یک کلمه علیه نظام جمهوری اسلامی نگفته و تنها اقدامش ادعای خسارت مالی یک میلیارد دلاری است که باید از جیب ایرانیان به وی پرداخت شود. او نمونه‌ی بارزی از روزنامه نگاران در خدمت لابی جمهوری اسلامی است که خود را در معرض معاملات جمهوری اسلامی و دولت اوباما قرار داد.

سوزان مالونی: گاردین
مالونی از حامیان همیشگی لابی جمهوری اسلامی و از ماله کشان جدی سیاست‌ها و اقدامات نظام نکبت و فلاکت در ایران بوده است. نمونه‌ی اخیر ماله کشی وی در ماجرای کشتار سرنشینان هواپیمای اوکراینی بود. سوزان مالونی کارشناس خاورمیانه‌ی شورای آتلانتیک و یادداشت نویس گاردین پس از سقوط هواپیمای اوکراینی توجیه حکومت مبنی بر آتش گرفتن موتور هواپیما (دروغ حکومت) را به دلیل کهنه بودن صنعت هوایی جمهوری اسلامی ناشی از تحریم‌های امریکا توجیهی قابل قبول ذکر می‌کند در حالی که این هواپیما اوکراینی بود و نه متعلق به ایران و تنها سه سال از عمر آن می‌گذشت. سه روز بعد از ماله کشی‌های مشاطه گران بین المللی، رژیم به زدن هواپیما اعتراف کرد.

وجه مشترک این پنج تن آن است که در نوشته‌ها یا مصاحبه‌هایشان به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی جمهوری اسلامی رژیمی عادی است، سیاست‌های آن هیچ شباهتی به فاشیسم و کمونیسم ندارد و مخالفان آن در سطحی نیستند که دیدگاه‌هایشان در رسانه‌ها بیان شود. روایات زیرین تبلیغاتچی‌ها در مورد ایران همان روایات خبرگزاری فارس و تسنیم است. هیچگاه از این پنج تن شنیده نشده است که سیاست‌های اصلاح طلبان شکست خورده است مثل این که اصلاح طلبان گفتند به روحانی رای دهیم تا رئیسی و قالیباف از قدرت کنار گذاشته شوند و چندی بعد آنها به روسای قوای مقننه و قضاییه و بعد مجریه تبدیل شدند؛ یا هر کسی در هر انتخاباتی شکست خورد خامنه‌ای وی را در نهادهای انتصابی منصوب کرد.

رفتار این پنج تن فقط گویای مشی و منش خود آنها نیست بلکه چیزهایی در مورد رسانه‌ای که برایشان کار می‌کرده‌اند نیز می‌گوید. رسانه‌هایی که لابیگران را استخدام می‌کنند یا به لابیگران عنوان تحلیلگر می‌دهند، به موج سواران امکان بروز و ظهور می‌دهند، به ابزار تبلیغاتی دول خارجی تبدیل می‌شوند، دروغگویی و سرقت ادبی همکاران خود را به زیر قالی می‌فرستند اما برای سیاستمداران مخالف چپ دروغ سنج می‌شوند، و برای دسترسی به سیاستمداران در کشورهای دیکتاتوری با آنها دل و قلوه رد و بدل می‌کنند (به جای پرسیدن سوالات سخت) رسانه نیستند: از یک سو بوق تبلیغاتی‌اند و از سوی دیگر تجارتخانه‌هایی که حرفه‌ی خود را فراموش کرده و صرفا ابزار دست قرار می‌گیرند.

***

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه خبرنامه گویا نیست



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy