Friday, Aug 4, 2023

صفحه نخست » چپ امریکایی با رسانه‌های جریان اصلی چه کرد؟ مجید محمدی

mohammadi.jpgقبیله سالاری، رنگ پوست گرایی و اقتدارگرایی بر اکثر رسانه‌ها حاکم شده است


در دوران ترامپ شرایط و مجال مناسبی فراهم آمد که تبلیغاتچی‌هایی که فقط نام روزنامه نگار را یدک می‌کشند هر روز خود را با دروغ (نقش روسیه در انتخاب ترامپ) و فریبکاری (مثل ماجرای اسمولن) به نمایش بگذارند. تنفر احساس قدرتمندی است که موجب آشکار شدن خصیصه‌های دیگر آدمیان می‌شود. دروغ‌ها و موضع گیری‌های بی اساس آنها در مورد ترامپ و اعضای دولت و هواداران (حدود نیمی از جمعیت امریکا) انتها نداشت و علنا با استفاده از عنوان منابع پنهان مدام دروغ ساخته و پرداخته می‌کردند. این دروغ سازی‌های نسبت به کاخ سفید با رفتن ترامپ به پایان رسید در حالی که دروغ‌های دولت بایدن بالاخص در مورد خروج از أفغانستان و دریافت رشوه توسط بایدن اصولا پوشش داده نمی‌شود.

رسانه‌های جریان اصلی و سیاستمداران همراه آنها برای نقد ترامپ و مخالفان خود که از شر چپ، به ترامپ رو کرده یا وی را تحمل می‌کردند همه‌ی اصول و مبانی فعالیت رسانه‌ای و سیاسی از جمله توازن، انصاف، اطلاع رسانی، استقلال و حرفه‌ای بودن را به سطل زباله انداختند، درست همانند تبلیغاتچی‌های سیاسی و ایدئولوژیک در ایران و چین و روسیه. میت رامنی که در عمرش از ایمان و باور مذهبی‌اش در تصمیم گیری‌های سیاسی‌اش سخن نگفته بود یکباره برای موافقت با استیضاح ترامپ به یاد باورهای مذهبی‌اش افتاد. اکثر کسانی که خود را هرگز- ترامپی می‌نامیدند همه‌ی سیاست‌های فاشیستی و کمونیستی چپ را (بالاخص در حوزه‌ پروپاگاندا) درونی ساختند. سیاستمداران چپ نیز همه‌ی اصول اساسی حکومتداری را برای آتش تنفر خود هزینه کردند مثل حمله به وکلا از سوی ننسی پلوسی برای انجام کار خود که یادآور حملات اسدالله لاجوردی (رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب) به این قشر بود یا ستایش آتش زدن کسب و کار مردم توسط فعالان سیاسی چپ.

تقلیلگرایی ادراکی

رسانه‌های پر مخاطب و اکثرا چپگرای امریکایی در دو دهه‌ی گذشته به یک مرداب بزرگ برای نشر دروغ (در مورد همه چیز از اقتصاد و سیاست تا محیط زیست و روابط خارجی) و نفرت پراکنی و ستایش از خشونت و تبدیل کردن انسان‌ها به بره‌های رام دولتی همپیمان خود (دولت أوباما و بایدن) تبدیل شده‌اند. برای نمونه، ۲۳ سال پیش نیویورک تایمز خبر داد که تا سال ۲۰۲۰ ایالت فلوریدا به زیر آب خواهد رفت. آنها با سیاست هویتی در مقام نژاد پرست ترین بوق‌های تبلیغاتی نشسته و انسان‌ها را به رنگ پوستشان تقلیل داده‌اند (با تبلیغ دروغ "امتیازات اروپایی تبارها" یا "مردانگی مسموم" و نادیده گرفتن قبیله گرایی اقلیت‌های دیگر). آنها جامعه‌ امریکا را چنان نشان می‌دهند که آفریقایی تبارها با حدود ۱۳ درصد جمعیت اکثریت و اروپایی تبارها اقلیت هستند. در این مورد تنها به آگهی‌های بازرگانی این روزها نگاه کنید؛ اکثر چهره‌ها آفریقایی تبار هستند.

تبلیغات سیاسی به جای اطلاع رسانی

جریان چپ در طی چهار سال دولت ترامپ مدام به تبلیغات سیاسی مشغول بود با نشر ظن و گمان‌های بی اساس که ترامپ در صورت شکست کاخ سفید را ترک نخواهد کرد، خود و خانواده‌اش را پیش از ترک کاخ سفید عفو خواهد کرد و در دوران ریاست جمهوری از این موقعیت منتفع خواهد شد. هیچ یک از اینها واقع نشد و تنها اثبات شد که چپ تا چه حد به اطلاع رسانی باور دارد. در مقابل همان طور که در دوران اوباما بن رودز به مهندسی خبرنگاران و رسانه‌ها مشغول بود در دوران کارزار بایدن با همان تیم دوباره شاهد مهندسی همکاران وی و بعد کاخ سفید و پذیرش این مهندسی توسط کاخ سفید بوده و هستیم.

تیم رسانه‌ای بایدن خبرنگاران را مثل مرغ و خروس "شوشو" می‌کند و از دور بایدن می‌پراکند و به سوالات آنها که بسیار نرم و لطیف هستند پاسخ نمی‌دهد. ظاهرا دوران پرسش و پاسخگو کردن قدرتمندان در امریکا با روی کار آمدن بایدن به پایان رسیده است. هر سوال سختی از بایدن و همکارانش با حمله به آنها مواجه شده و این رسانه‌ها هستند که عقب نشینی کرده‌اند.

فرصت حکمرانی فقط برای چپ

در چهار سال دوران ریاست جمهوری ترامپ هر تصمیمی از سوی ترامپ در چارچوب قانون (مثل منع سفر اتباع کشورهای ترورویست فرست یا جلوگیری از مهاجرت غیر قانونی) با سر و صدا و تظاهرات و جار و جنجال سازی رسانه‌های همگانی (اکثرا چپگرا) و فعالان دمکرات همراه شد. این امر رسم و راه دمکراسی نیست. در دمکراسی‌ها سیاست‌ها در عرصه‌ی خیابان تعیین نمی‌شوند و طرف برنده حق دارد سیاست‌هایش را اجرا کند بالاخص اگر در انتخابات وعده‌اش را داده باشد.

چپ‌ها با وعده‌ی تصفیه و اردوهای بازآموزی و بازداشت‌های گسترده در ژانویه‌ی ۲۰۲۱ فضا را بر این گونه اعتراضات بستند. افرادی به خاطر حمله به کنگره بازداشت شده‌اند که هیچ عمل غیر قانونی و خشونت باری انجام نداده‌ بودند. در حمله‌ی به کنگره هم اعضای آنتیفا حضور داشتند و هم تهییج کنندگانی که عضو اف بی آی هستند. اگر سیاست خیابانی در دمکراسی‌ها نادرست است برای همه‌ی طرف‌ها این چنین است. اما اگر حزبی خود-حق پندار باشد از روز دوم به دست گرفتن قدرت توسط حزب رقیب به "مقاومت" روی می‌کند گویی ایالات متحده غزه و جنوب لبنان است. تظاهرات "مقاومت" چپ در برابر دولت ترامپ روز بعد از تحلیف ترامپ انجام شد و چهار سال ادامه یافت.

این رهیافت‌ها با دو قرن و نیم سنت سیاسی در ایالات متحده فاصله دارد و چپ رادیکال و غیر رادیکال در سال‌های اخیر مبلغ و مروج آنها بوده است. در ایالات متحده تا سال‌های اخیر اظهار عقیده‌ای بدون صدای منتقد و مخالف آن در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها انجام نمی‌گرفت و صداهای برخی با خشونت ساکت یا توسط رسانه‌ها سانسور نمی‌شد، شایسته سالاری بر قبیله سالاری حاکم بود، قرار نبود که نخبگان سیاسی و رسانه‌ای و دانشگاهی وحدت کلمه داشته باشند و اگر وحدت کلمه‌ای بود بر سر حداقل‌هایی مثل احترام به پرچم یا آزادی‌های چهارگانه یا حاکمیت قانون بود (که چپ همه‌ی آنها را کنار گذاشته است)، رسانه‌ها بوق تبلیغاتی احزاب سیاسی نبودند و به حزب برنده این امکان داده می‌شد که سیاست‌هایش را به قانون تبدیل کرده و به اجرا بگذارد.

به باد دادن اعتبار

به همین دلیل است که بوق‌های تبلیغاتی غربی در چهل سال گذشته اصولا به موضوعاتی مثل ترورهای ایرانیان خارج کشور، کشتارها و بازداشت‌های جمعی در داخل کشور، کشتن افراد در زندان، نقض حقوق زنان با حجاب اجباری و محدودیت در تحصیل یا کسب شغل، تیراندازی به مردم در خیابان و کشتن صدها یا هزاران نفر، نقض حقوق اقلیت‌ها با تخریب قبر و محل کسب و کار و مصادره‌‌ی اموال و فسادهای مقامات نمی‌پردازند. این موارد "برادران" را ناراحت و دل چرکین می‌کنند و گزارشگران "معتبر" رسانه‌های "معتبر" نمی‌توانند دو زانو جلوی ظریف یا روحانی و در آینده رئیسی و امیر عبد اللهیان بنشینند و سخنان آنها را مثل بز اخفش به عنوان فکت‌های غیر قابل چالش به مخاطبان خود انتقال دهند.

مجید محمدی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy