چگونگی رشد جنبش انقلابی مهسایی از حجاب اجباری زنانه و حجابهای عمیق اجتماعی چند قرنه که ریشه ایدئولوژی دارند تاثیر گرفته. اما همیشه ما مردم را به حجاب و روسری زنانه مشغول کرده و میکنند که تا ما به عمق واقعیت حجابهای اجباری ایدئولوژیکی که ما را مسخ کرده و میکنند پی نبریم. چرا؟ در قدیم علمی وجود نداشت. واقعیات و رخدادهای اجتماعی و محیط زیست خیلی پیچیده و خشن و افراد در برخورد با آنها از نظر عقلی کم میآوردند، یعنی در نبود علم و یاور عقلی احساس در برخورد با واقعیات و رخدادهای اجتماعی و محیط زیست ناتوان و بر داشت درستی از این واقعیات نداشت. مجبور بود که در نبود علم و عقل همه چیز را با دروغ و سرهمبندی به خورد ذهن و روح بشر بدهد تا بشر با راه حل کاذب بر ترس خود غلبه کند، در نتیجه عقل ضعیف و احساس بشر کور شد. رشد ذهنی، روحی و جسمی بشر در رابطه با رشد واقعیات و رخدادهای پیچیده اجتماعی و محیط زیست نادرست و همدیگر را خنثی و از رشد متضاد خودشان محدودیتها، رکودها، نارساییها و محرومیتها را میآفریدند. همه این محدودیتها، رکودها و نارساییهای ترمز زننده از طرفی پرده و حجاب بین رابطههای ما مردم با هم و از طرفی دیگر پرده و حجاب بین رابطههای ما مردم با واقعیات اجتماعی و محیط زیست میکشیدند. با این پردهها و حجابها دنیای ذهنی، روحی، عقلی و احساسی ما مردم آن زمان بسته، راکد، ایستا، توهمزا، انزواطلب، ذهنگرا و خنثی و ما با این حجابها نه خودمان را درست میشناختیم و نه واقعیاتهای اجتماعی و محیط زیست را. به همین نسبت این پردهها و حجابها مانع از رشد درست واقعیات بین ما و اجتماع و محیط زیست میشدند. این حجابهای رشدیابنده متضاد بین ما و اجتماع و محیط زیست محدودیتها، بند و بستهای رشدیابنده متضاد فردی، جمعی، اجتماعی و محیط زیستی را تکمیل تر میکردند و از دل آنها حجاب اندر حجابهای مذهب، آداب و رسوم، ناسیونالیسم و قومگرایی افراطی بسته را بوجود آوردند که از همه بدتر محدودیتها و حجابهای مذهبی بودند که چراغ خاموش مردم را بسته، بی خاصیت، خرافاتی، توهمزا، راکد، کهنه گرا، خنثی، ضد عقل بار میآوردند تا مردم با این دنیای ذهنی و روحی بسته و حجاب اندر حجاب واقعیات را آنطور که هستند نفهمید و فقط به مذهب راکد فکر کنند، چون احساسکور مذهبی انحصارگرا همه کاره ذهن و روح مردم وخداگونه حکومت میکرد.
احساسکور در ذهن و روح بشر به درجه خدایی رسید:
احساسکور که تمام این حجابها، بخصوص حجابهای مذهبی بسته باعث و بانی حکومتش شده بودند، بر ذهن، روح و جسم بشر خدایی حکومت میکرد و عقل بی خاصیت زیر سلطهاش بود. احساسکور مذهبی برای تقویت جایگاه خدایی خود بر ذهن و روح بشر مدام با ترفند به مردم میقبولاند که مذهب بن بست وحجاب ندارد، بلکه مذهب قوانینی از طرف خدا و برای رستگاری شما آمده. هر موقع مردم به آنها شک میکردند احساسکور مذهبی بد جوری میترسید و عصبانی میشد، چون اولا حکومت مطلقه خداگونه احساسکور بر ذهن و روح فرد پرسش کننده که سالیان سال به آن عادت کرده بود بر باد میرفت. دوم از طرفی دیگر خود این فرد سؤال کننده از علم و عقل ضعیف بود و به این احساسکور و جفنگیات مذهبی بسته از نظر ذهنی، روحی و جسمی بیش از حد وابسته بود. با وجود این احساسکور تلاش میکرد با ترفند دروغ، توجیه گرایی و تقیه این وابستگی فرد به خودش را حفظ کند، از طرفی دیگر فرد شک کننده و پرسش کننده عقلش ضعیف و نمیتوانست راه حل عقلی پیدا کند و از نو دوباره فریب میخورد و نهایتا جفنگیات مذهبی احساسکور در ذهن و روحش که سالیان سال به آنها عادت کرده بود را از سر استیصال قبول میکرد. با وجود این همیشه عقل ضعیف زندانی در صندوقچه ذهن و روح سعی میکرد که فرد شکاک و سؤال کننده و کنجکاو را آگاه کند، ولی احساسکور در ذهن و روح مردم مدام میزد توی سر عقل که فضولی موقوف! و به مردم سؤال کننده مسخ شده میگفت که دوست دارید که در ذهن و روح شما عقل همه کاره شود و برای شما تصمیم بگیرد، عقل آدم را کافر و بی دین میکند، نکند میخواهید کافر و بی دین شوید؟ مردم که هیچ زمانی نتوانسته بودند از عقل استفاده کنند و در هر کاری عقل خود را ضعیف و فضول و بی خاصیت پیدا میکردند، ترسیدند که مبادا کافر و بی دین شوند، گفتند؛ ما از عقل متنفر هستیم و اصلا ما عقل را فراموش کردهایم. عقل میخواست که در این رابطه چیزی بگوید! احساسکور مذهبی دوباره زد توی سر عقل و گفت؛ خفه شو احمق! تو زیر سلطه من هستی و من بر ذهن و روح این مردم خدایی حکومت میکنم. مردم از احساسکور در ذهن و روح خود پرسیدند که این کی بود؟ احساسکور گفت؛ عقل فضول میخواهد شما را کافر کند. مردم ترسیده و عصبانی و متنفر از عقل شدند و گفتند توی عقل شیطانی فضول و ضعیف هیچ موقع به کار ما نیامدی، فضولی زیادی نکن! میخواهی ما را بی دین کنی! این مردم مسخ شده در مذهب که به احساسکور مذهبی عادت کرده بودند از احساسکور مذهبی خود خواستند که این عقل فضول را در صندوقچه ذهن و روح خودشان برای همیشه زندانی کند. احساسکور مذهبی که توی دلش قند آب میکردند، عقل ضعیف مردم را زندانی کرد و این مردم فریب خورده را بیشتر از واقعیات دور کرد و گفت حالا اگر شما امت از من میپرسید که مشکل کجا است که شما تا این حد گرفتار هستید؟ همانطور که خودتان هم پی بردید مشکل شما راه حل عقلی ندارد، عقل بی عقل. گناهکار و مقصر خودتان هستید. عقل حجابی از گناه به دور ذهن و روح شما پیچانده و شما را از واقعیات مذهبی دور کرده. در مذهب حجابی وجود ندارد. در مذهب حقیقت، گشایش و رستگاری هست. هیچ عیب و ایرادی در مذهب و دستورات الهی نیست (منظور از الهی خود احساسکور در ذهن و روح مردم). تا دیر نشده به مذهب روی آورید و برای امام حسین گریه کنید تا حجابهای گناهان در ذهن و روح شما پاره و شما رستگار شوید. شما باید از خدا طلب مغفرت کنید!، در غیر این صورت عقل شیطانی شما را فریب داده و کافر میشوید و نه دنیا دارید و نه آخرت. ریختن خون کافر در راه خدا واجب و کافر روز قیامت به جهنم میرود. آیا در بین شما امت خدا، عاقل وجود دارد. همه ترسیدند که مبادا کافر شوند و دین و مذهب خود را از دست بدهند. آنها گفتند که ما کافر نیستیم و از عقل پیروی نکرده و نمیکنیم. همه مردم گفتند لعنت به تو عقل شیطانی! همه با هم نماز وحشت خواندند و به درگاه الهی سجده شکر به جا آوردند تا دین دار باقی بمانند و رستگار شوند. خدایا ما را به راه راست هدایت کن! احساسکور که جایگاه خودش را در ذهن و روح مردم مستحکم دید، خداگونه گفت؛ الحق که شما بندگان راستین در راه خدا هستید (منظور خدا خود احساسکور). مردم ذهنی و روحی آرامش پیدا کردند که خدا روی خوش به آنها نشان داده و اصلا فراموش کردند که مشکل دارند و گفتند خدا بزرگ است و گناهان ما را میبخشد و ما رستگار میشویم. انشاءالله به همین زودی مشکلات ما حل میشود. مردم شروع کردند دعای باران، دعای رحمت، نماز وحشت خواندن و شکر خدا را به جا آوردن. با این دعاها و نمازها این مردم بیشتر بسته و بیشتر در مذهب حجاب اندر حجاب و بیشتر به مذهب لجن وابسته شدند و بیش از حد از واقعیات اجتماعی و محیط زیست و عقل و عقلگرایی فاصله گرفتند. احساسکور مذهبی خیلی راضی و به خود گفت حال که مردم به درگاه ما نماز وحشت میخوانند ما هم نماز شهوت میخوانیم و شهوتش گُل کرد و در ذهن و روح دو تا آخوند فرمان صادر کرد که برای من خدا (احساسکور مذهبی) نماز شهوت بخوانید تا من ارضاء شوم. دوتا آخوند به فرمان احساسکور شهوتی شدند و با هم در حوزه علمیه در خلوت شب نماز شهوت خواندند تا خدای احساسکور مذهبی در ذهن و روح خود را راضی و ارضاء کنند. مردم بیچاره که با دعا و نماز به جایی نرسیدند احساسکور مذهبی در ذهنشان به آنها گفت؛ اگر هم این دنیا مشکل شما امت خدا حل نشد، شکی نکنید که در آن دنیا روز قیامت مشکل همه شما حل خواهد شد. اگر به شما ظلم شده و مالتان را غارت کردهاند جنایتکاران و غارتگران را به خدا حواله کنید تا روز قیامت خدای بزرگ حق شما را از آنها بگیرد. همه مؤمنین و مؤمنات بیشتر به خدا ایمان آوردند و گفتند انشاءالله. خدایا صد هزار مرتبه شکر! رضاییم به رضای تو! ملاحظه میفرمایید که افراد در نبود عقل و علم از نظر ذهنی و روحی به این احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی مظهر دروغ وابسته و در حجاب ایدئولوژیکی، بخصوص مذهبی گرفتار و از آن ارزاق و ارضاء ذهنی و روحی میکنند. احساسکور مذهبی که به تنهایی میخواست بر ذهن و روح بشر خدایی حکومت کند با رقبای خود احساسکور ناسیونالیستی افراطی، احساسکور قبیله و قومگرایی افراطی چه جنگهایی که راه نینداختند و پس از سالها نبرد و کشتار میلیونی نهایتاً آنها را شکست و زیر سلطه خود آورد. این اواخر احساسکور کمونیستی افراطی را هم در ایران زیر سلطه خود آورده و آنها همگی برای احساسکور مذهبی سینه میزنند و بر علیه عقل و عقلگرایی اقدام میکنند.
چند مثال روشن از برخورد احساسکور
یک کسی از آخوند محل که زیاد هم در مذهب کارهای نبود پرسید که این قرآن که شما میگویید چرا تا این حد تناقض دارد؟ آیههای بسته، گنگ و حجاب اندر حجاب دارد تا حدی که هیچ کس از آنها سر در نمیآورد و حدودا چهارصد سال پیش در مصر دانشمندان اسلامی سعی کردند با حذف بعضی آیات قرآن این قرآن را اصلاح کنند، اما با تغییرات در قرآن مشکلات ضد و نقیض و گنگ باقی ماندند و از بین نرفتند و بشر هم نتوانست با دین اسلام و قرآن کلام خدا رستگار شود. اصلا قرآن به چه درد زندگی میخورند؟ احساسکور مطلقگرای مذهبی در ذهن و روح آخوند محل از این سؤال به وحشت افتاد و در صندوقچه ذهن و روح این آخوند میزد توی سر عقل ضعیف که در کار خودش (احساسکور، خدای دروغین) فضولی نکند. احساسکور عصبانی شد و بانگ به این آخوند محل زد که تو روحانی فلان فلان شده به درگاه خدا کوتاهی کردی و وظیفهات که رستگاری مردم بوده را خوب انجام ندادی. نکند میخواهی مفسد فی الارض شوی. برای قانون رستگاری خدای متعال (منظور دنیای بسته، راکد و حجاب اندر حجاب مذهبی) تبلیغ کن تا خودت و امت من رستگار شوند. خداگونه فرافکنی کن، با احادیث نبوی دیگران را توجیه کن، دیگران را فریب بده، تقیه در راه اسلام و خدا واجب است. از قرآن دفاع کن! با هر ترفندی جلوی عقل فضول افراد عاقل را بگیر! باید به این فضولها گفت. توی فضول احمق غلط میکنی که به احکام الهی شک میکنی! تو کافر شدهای و پیروی از عقل کردهای و اگر توبه نکنی کافر هستی و ریختن خون تو واجب است. این آخوند که خودش نیز بی عقل و به احساسکور مذهبی (خدای ذهنی خود) و جفنگیات حجاب اندر حجاب مذهبی آن گرفتار و به آنها عادت کرده بود، حسابی ترسید که مبادا خودش کافر و مفسد فی الارض شود. فوراً به فرمان احساسکور (خدا) در ذهن و روح خودشان به فرد سؤال کننده گفت؛ «استغفرالله ربی و اتوب الیه» این سؤالاتی که توی بنده گناهکار میکنی کُفر هستند! در کار خدا دخالت نکن! تو به درگاه خدای متعال گناه کاری! توبه کن! من فکر میکنم که شیاطین و جنها تو را فریب دادهاند. بیا تا برایت سر کتاب باز کنم و دعایی بنویسم تا شیاطین و جنها وجودت را رها کنند و بی اختیار شروع کرد به دعا نوشتن برای طرف و مهم نبود که چه مینویسد، اما هر چه مینوشت خودش قانع میشد که درست مینویسد و بی اختیار میگفت؛ قرآن کلام خدا و برای رستگاری و هدایت شما امت آمدهاند و اینها وحی و الهام الهی هستند که به پیغمبر اسلام نازل شدهاند و معانی درست زیادی دارند. اگر شما مردم آنها را درست بفهمید و اگر درست به آنها عمل کنید آن وقت هم در دنیا و هم در آخرت رستگار میشوید، یعنی نه فقط از روی جاه طلبی، نادانی و کمبودهای خودش باورمندانه مذهب را درست جلوه میداد، بلکه میگفت که اگر حجاب و بن بستی هم هست در شما آدمهای بسته و گناه کار است نه در قرآن کلام خدا.
یکی دیگر از شاهکارهای احساسکور حجاب اجباری زنانه:
احساسکور مذهبی که خیلی ترسیده بود که مبادا مردم به این حجاب اندر حجاب مذهب پی ببرند و حکومت الهیش بر ذهن و روح مردم بر باد رود. فریادش به آسمان بلند، من خدای مذهبی به شما امر میکنم که شما امت من مسائل و موضوعات مذهبی را بسته و حجاب زده ندانید! دین برای رستگاری شما امت نمک نشناس آمده. در مذهب فقط یک حجاب بیشتر وجود ندارد و آن هم حجاب زنانه است. تمام بدبختیها و گناهان شما از رعایت نکردن حجاب زنانه میآید. احساسکور مذهبی در ذهن و روح یک آخوند ارتجاعی از کوره در رفت و گفت؛ آهای تو فلان فلان شده زن! یک تار موی زنانهات را با حجاب اجباری بپوشان تا دنیا و آخرت همه را به باد ندهی، یعنی مردم که ذهن و روحشان همه جوره حجاب اندر حجاب و مسخ مذهب شده بود از نو فریب بخورند و بر این باور بشوند که حجاب زنانه عامل تمام این بدبختیها و محدودیتها و محرومیتهای مردم در جامعه است و نه مذهب. باید با حجاب اجباری زنانه که بانی تمام این گناهان و بدبختیها میباشد حسابی درگیر شد که تا این حجاب زنانه دنیا و آخرت همه را به باد ندهد. احساسکور مذهبی باید حجاب زنانه را میآفرید برای اینکه مردم به این بن بست حجاب اندر حجاب جفنگیات مذهبی شک نکنند و آنها را معجزه الهی برای رستگاری بشر بدانند. از طرفی دیگر تمام کمبودها و تقصیرها و محدودیتهای حجاب اندر حجاب خودش را به گردن مردم فریب خورده، بخصوص زنها و حجاب اجباری آنها میانداخت که تو فلان فلان شده زن را باید حجاب اندر حجاب کرد، چون تمام تقصیرها، گناهان، ندانم کاری و کمبودهای ما مذهبیها بر میگردد به گناهکاری تو، تو یک تار مویت را بیرون میاندازی، خدا رویش را از بندگان گناه کارش بر میگرداند و گناه، بدبختی، نداری و فقر تمام جامعه را میگیرد، پس بنابراین برای توی زندحجاب اجباری واجب میشود. احساسکور آخوند به زن دیگری در خیابان نگاه کرد و گفت؛ای فلان فلان شده تو هم گناه دیگری کردی! بسیار خوب! مثل اینکه فقط یک حجاب اجباری برای شما زنها کافی نیست، محدودیت و حجابهای دیگری برایتان رقم میزنیم! مدام باید حقوقت نصف مرد باشد، در دادگاه یک زن به تنهایی حق شهادت ندارد، چون همیشه زنها دروغ میگویند. ارث تو نصف مرد، بدون اجازه شوهر هیچ کاری نکن! حق اولاد به پدر میرسد، حق طلاق هم نداری!، یعنی کمبودهای احساسکور مطلقگرا زیاد و احساسکور مذهبی در ذهن و روح فرد مذهبی (آخوند) سعی میکند که این کمبودها را سر امت سر شکن کند، بخصوص زنها که ظریف تر و حساس تر هستند کهای فلان فلان شدهها من احساسکور خدای زمین و آسمانها هستم. این من نیستم که مظهر کمبود هستم. شما امت من قبول بکنید که خودتان عبد و گناه کار و از من طلب بخشش کنید تا زمینه ذهنی و روحی برای شما فراهم شود که تا من احساسکور خدای مطلقگرای مذهبی بتوانم تمام کمبودها و نارساییها و تمام تقصیرهایم را به گردن شما بیندازم، بخصوص شما زنها و من خدای انحصارگرای مطلق احساس کمبود نکنم. احساسکور در ذهن و روح آخوندی باز دوباره گیر داد به زن دیگری. آهای مردم این زن مرتکب زناء محسنه شده است اگر او را سنگسار نکنید تمام گناه او شما را میگیرد. در جایی دیگر که مردم هزاران مشکل دارند و نمیدانند که چه کار باید بکنند، احساسکور در ذهن و روح این مردم میگوید باید دخترانتان زنده به گور کنید تا شیاطین دست از سر شما بردارند و خدا شما را ببخشد و شما رستگار شوید اگر این کار را نکنید بلای آسمانی میآید و همه شما نابود میشوید. احساسکور مذهبی با این ترفندها، کشت و کشتار، جنگها ارضاء و قانع نمیشد. احساسکور مذهبی انحصارگرا، مطلقگرا و خودخواه و ارزشی برای احساس زنانه قائل نبوده و نیست. احساسکور مذهبی هیچ نوع رقیبی را تحمل نمیکند و احساس زنانه را رقیب خود میداند. زمانی احساس زنانه را تا حدودی تحمل میکند که احساس زنانه زیر سلطهاش باشد. به همین خاطر به زنها تلقین میکند که زن را خدا (احساسکور مذهبی) آفریده برای ارضاء همه جانبه مرد، بخصوص مرد مذهبی. اما احساسکور مذهبی مردان مذهبی به خاطر خشن بودن نمیتواند ارتباط عاطفی با احساس ظریف زنانه برقرار کند و احساس زنانه در این رابطه نا برابر ارضاء نمیشود. در این رابطه نابرابر زن فقط در خدمت ارضاء کمبودهای احساسکور مرد مذهبی (آخوند) قرار میگیرد و زن در این رابطه نا سالم یک طرفه از نظر ذهنی، روحی و عاطفی ارضاء نمیشود و کم میآورد و کم کم آنطور که احساسکور مرد مذهبی میخواست جواب گو نبود. کمبودهای احساسکور مرد مذهبی، مثلا یک آخوند زیاد و این احساسکور مذهبی در ذهن و روح این آخوند امر میکند که برای تو هر زنی حلال است و در قرآن نوشته مرد میتواند چهار زن رسمی بگیرد. من احساسکور مذهبی در ذهن و روح توی آخوند با احساس یک زن ارضاء نمیشوم، سراغ زنهای دیگری برو، بخصوص خوشگل ترها و جوان ترها و احتیاجی نیست که زن اولی راضی باشد و یا نباشد، مهم این است که من احساسکور مذهبی مطلقگرا در ذهن و روح توی آخوند راضی بشوم. به توی آخوند حالی کردهام که از دید مذهبی خدا (منظور خود احساسکور) زن را آفریده برای ارضاء شوهر، بخصوص شوهر مذهبی تا همه جوره به شوهر، به مذهب و به خدا خدمت کند. به این ترتیب زنهای بعدی یکی پس از دیگری برای ارضاء احساسکور مذهبی حاکم بر ذهن و روح آخوند با این آخوند رابطه بر قرار و بعد از زنهای رسمی نوبت زنهای صیغهای و چون زنها بطور کامل احساسکور مذهبی مرد مذهبی را ارضاء نمیکنند، زیرا کمبودهای احساسکور مذهبی فرد مذهبی (آخوند) خیلی زیاد است بعد از این زنها و یا همزمان با این زنهای رسمی و صیغهای این مردان مذهبی، مثل آخوند جماعت سراغ دختر نُه ساله، بچه پسرها، نوجوانان و جوانان پسر و حتی مردان میروند که تا بتوانند احساسکور مذهبی در ذهن و روح خودشان را تا حدودی هم که شده با شهوترانی ارضاء کنند. این ارث شوم به بعضی از مردان دیگر، حتی اگر مذهبی نباشند هم رسیده است. این جریانهای فاسد در مذاهب مختلف وجود دارند، چون آنها هم احساسکور مذهبی کمبود دار دارند، ولی در مسلمانان بیشتر است، چون بی عقل تر، افراطی تر و اکثر کشورهای مسلمان فقیر، هر کی به هر کی، بی حساب و کتاب تر و کمبود زیاد دارند و از هر چیز نهایت سوء استفاده میکنند، البته در ایدئولوژیهای ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی و سرمایه داری در اندازههای مختلف از این سوء استفادههای مختلف جنسی و غیر جنسی وجود دارد. آنها هم از این قاعده نادرست مستثناء نیستند. اما قانون و امکانات مالی و رفاهی در کشوری پشرفته بیشتر و سوء استفادهها کمتر است. لازم به تذکر است که افرادی که از نظر ذهنی، روحی و ارگانیسمی خودشان را همجنس گرا میدانند که ممکن است با کمک پزشک نارساییهای همجنسگرایی ذهنی، روحی و جسمی آنها با معالجه و دارو بر طرف شود، ولی اگر هم تغییری در ساختار همجنسگرایی آنها بوجود نیامد طبیعی است که آنها همجنسگرا باقی بمانند و فرق نمیکند که زن همجنسگرا و یا مرد همجنسگرا باشند، البته به اینها هم کسی نباید خودش را تحمیل کند و یا اینها نباید خودشان را به دیگران تحمیل کنند. دو همجنسگرا اگر میخواهند با هم باشند باید رضایت همدیگر را بر آورده کنند و طبق قانون هیچ فرد مذهبی و غیر مذهبی هم نباید مزاحم آنها شود. در باره اختلافات زن و مرد باید گفت که اگر زن و مرد رابطههای سالمی با هم داشته باشند همدیگر را کامل میکنند و تا حدود زیادی نواقص همدیگر را بر طرف میکنند. اما نباید جای مرد و زن عوض شود. زن نمیتواند مرد باشد و رُل مردانه بازی کند و مرد هم همینطور و این قانون طبیعت است. اما با جمهوری اسلامی فاسد این مهم شدنی نیست و باید از جنبش انقلابی مهسا حمایت و پشتیبانی کرد تا این رژیم منفور به دست مردم ایران نابود شود و یک حکومت مردمی به همت خود مردم سر کار بیاید. در بخش دوم به حجاب اختیاری جنبش انقلابی مهسا میپردازم و اهمیت آن را با هم مؤرد بررسی قرار میدهیم.
موفق و پیروز باشید! پاینده و جاویدان ایران عزیز ما
اکبر دهقانی ناژوانی