Sunday, Sep 3, 2023

صفحه نخست » سلمان رشدی: در واقع هیچ خدایی وجود ندارد + واکنش احمد زیدآبادی

ayatehS.jpgیورونیوز - یک سال پیش سوء‌قصد به جان سلمان رشدی صدمات جبران‌ناپذیری از جمله از دست دادن بینایی یک چشم به او وارد آورد، نویسنده «آیات شیطانی» رمان جدید خود را با عنوان «شهر پیروزی» به چاپ رساند. مجله فرانسوی «لو پوئن» به مناسبت چاپ نسخه فرانسه این رمان با او گفتگو کرده است.

لوپوئن: شما می‌گویید «کلمات تنها برندگان هستند»، اما با این حال از زمان سوء قصد به شما در ماه اوت سال گذشته، بارها گفته شده که کتاب «آیات شیطانی» دیگر چاپ نخواهد شد...

سلمان رشدی: راهی برای اطلاع از آن ندارم، اما شاید همین‌گونه باشد، امیدوارم که این اتفاق نیفتد. استادان تاریخ من پیوسته به من آموختند که همین که بفهمیم یک رویداد در زمان وقوع چگونه اتفاق افتاده است به اندازه کافی پیچیده است تا سراغ این که اگر فلان اتفاق نمی‌افتاد یا دیرتر اتفاق می‌افتاد چه می‌شد نرویم. این تخیل است...

لوپوئن: اما «آیه‌های شیطانی» هم تخیلی است. چرا صحبت‌ درباره اسلام آنقدر پیچیده است؟

سلمان رشدی: نه فقط اسلام. هر دینی که سیاسی شود. به نظر من ما باید بین ایمان فردی که مردم آن را به عنوان امری شخصی می‌پندارند و دین سیاسی که مثل هر امر سیاسی دیگری به کار همه کار دارد، تمایز قائل شویم. ما باید در این مورد تمایزی روشن قائل شویم و این امری بسیار ساده است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

لوپوئن: پیش‌تر گفته بودید احساس می‌کنید فتوا را پشت سر گذاشتید. اکنون اشخاص دیگری هدف قرار گرفته‌اند و اتفاقی برای شما نخواهد افتاد. آن‌چه بر شما گذشت نشان داد که اشتباه می‌کردید.

سلمان رشدی: اشتباه می‌کردم و نمی‌کردم. پیش‌تر باید از خود در برابر تروریسم دولتی ایران محافظت می‌کردم. اما به نظر می‌رسد که این مساله دیگر امروز محلی از اعراب ندارد. من با ماموران سرویس‌های اطلاعاتی صحبت کردم و هیچ‌کدام قائل به وجود چنین تهدیدی نبودند. اما این چیزها نمی‌تواند شما را از شر یک «بچه دیوانه» در امان بدارد. تا آنجایی که اکنون می‌دانم سوءقصد کننده تنها بوده و در هیچ گروهی عضویت نداشته است. چطور می‌توانید از خود در مقابل یک بچه دیوانه محافظت کنید؟ این موضوع امنیت را به یک مساله جدی بدل می‌کند. درحالی که در بیست سال گذشته هیچ مشکلی پیش نیامده بود.

لوپوئن: بهترین چیزی که برای فرزندانتان به‌جا می‌گذارید چیست؟

سلمان رشدی: خداناباوری (آتئیسم). آن‌ها حداقل به اندازه من خداناباور هستند.

لوپوئن: چرا خداناباوری بهترین چیز است؟

سلمان رشدی: چون خدایی وجود ندارد و هرچه زودتر آن را بفهمید بهتر است.

لوپوئن: اما ایمان به خدا می‌توان یاری رسان هنگامه پریشانی باشد؟

سلمان رشدی: این تفاوت میان خیال و واقعیت است. در واقع، هیچ خدایی وجود ندارد. هرچه هم در زندگیشان اتفاق افتد، آن‌ها باید بر این موضوع واقف باشند. چون می‌دانم که در اوت گذشته هر دوی آن‌ها بسیار شوکه شدند و فکر می‌کنم خیالشان اکنون خیلی راحت شده است. امیدوارم که پدرشان را قرص و محکم‌تر از دشمن بیابند.

در واقع، هیچ خدایی وجود ندارد
سلمان رشدی
نویسنده

لوپوئن: چه سخنی با نسل آینده دارید؟

به آن‌ها می‌گویم، در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که افق دید افراد به نظر باریک می‌آید. آن‌ها تنها اطراف خود را می بینند. با این حال، تمام زندگی من وقف وسعت بخشیدن به افق‌های دید شد. به همین خاطر هم هست که برای مثال همیشه به دانشجویان می‌گویم: « متونی به زبانی غیر از زبان خود را بخوانید. متونی خارج از حاشیه امن خود بخوانید. تنها درباره افرادی که شبیه شما هستند و مثل شما فکر می‌کنند مطالعه نکنید. ما رسانه‌های اجتماعی را که چون هیولاهایی هستند به حال خود رها کردیم و نمی‌دانیم آن‌ها ما را با خود به کجا می‌کشانند و نابودمان می‌سازند. اما کتاب‌ها همچنان می‌توانند جهان‌گشا باشند. من خوشبین هستم. اوضاع بهتر خواهد شد. اما شاید عمر من کفاف ندهد.

***

به واقع هیچ خدایی وجود ندارد؟

احمد زیدآبادی

بخشی از مصاحبۀ سلمان رشدی نویسندۀ رمان آیه‌های شیطانی با نشریۀ فرانسوی لوپوئن:

"لوپوئن: بهترین چیزی که برای فرزندانتان به‌جا می‌گذارید چیست؟

سلمان رشدی: خداناباوری (آتئیسم). آن‌ها حداقل به اندازه من خداناباور هستند.

لوپوئن: چرا خداناباوری بهترین چیز است؟

سلمان رشدی: چون خدایی وجود ندارد و هرچه زودتر آن را بفهمید بهتر است.

لوپوئن: اما ایمان به خدا می‌تواند یاری‌رسان هنگامه پریشانی باشد؟

سلمان رشدی: این تفاوت میان خیال و واقعیت است. در واقع، هیچ خدایی وجود ندارد. هرچه هم در زندگیشان اتفاق افتد، آن‌ها باید بر این موضوع واقف باشند." (یورونیوز فارسی)

من واقعاً علاقمندم بدانم که سلمان رشدی از چه راهی پی برده است که "در واقع، هیچ خدایی وجود ندارد"!

اگر استناد او به علم است که علم در این زمینه بی‌طرف است و اگر استنادش به فلسفه است که فلسفه هم برهانی قاطع و فیصله‌بخش در رد یا تأیید وجود خدا نمی‌شناسد. اگر استناد او به تجربۀ درونی شخص خودش است که بسیاری از مردم بخصوص اهل عرفان، تجربۀ شخصی کاملاً متناقضی با او دارند؟

پس رشدی روی چه حسابی می‌گوید: "به واقع هیچ خدایی وجود ندارد." او می‌توانست مثلِ برتراند راسل بگوید که دلیلی بر رد یا وجود خدا پیدا نکرده است. یا مثل بسیاری دیگر از خداناباوران بگوید که به نظرِ او خدایی وجود ندارد. اما رشدی اصرار دارد که بگوید "به واقع" هیچ خدایی وجود ندارد و فرزندانش فارغ از هر اتفاقی که در زندگی‌شان رخ دهد، باید این نکته را از یاد نبرند.
منظور از نوشتن این متن این نیست که سلمان رشدی حق ندارد وجود خدا را به هر صورتی و با هر ادبیاتی که دوست دارد، انکار کند، بلکه منظور این است که شیوۀ برخورد او با آنچه اعتقاد یا دوست ندارد، خارج از عرف علم و فلسفه است و نوعی لج‌بازی را به ذهن متبادر می‌کند. به نظرم کتاب آیه‌های شیطانی را هم از روی همین خصلت نوشته است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy