Monday, Sep 18, 2023

صفحه نخست » داریوش سجادی: غلط می‌کنند که می‌گویند کارآمدیم

sajadi.jpgفضا را باز کنید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد

علی نیلی، انصاف نیوز: داریوش سجادی در فضای رسانه‌ای چهره شناخته شده‌ای است؛ روزنامه‌نگاری که روزگاری اصلاح‌طلب بود اما از آنان برید، اصول‌گرا شد و در میان اصول‌گرایان هم به محورمقاومتی‌ها گرایش پیدا کرد. او ساکن آمریکاست و سفرهای دوره‌ای به ایران دارد. در این آخرین سفر، چند ساعتی را میهمان دفتر انصاف نیوز بود. او در کنار دفاع سخت و گاه بی‌منطقش از سیاست‌های جاری، معتقد است دولت باید به سرعت برای بحران کارآمدی و زخم معیشت راه حلی بیندیشد. سجادی می‌گوید تجربه یک‌سال اخیر نشان داده که جمهوری اسلامی از بازکردن فضا بهره بیشتری می‌برد تا از ایجاد انسداد. جالب‌تر آن‌که می‌گوید گوش شنوایی برای توصیه‌هایش پیدا نمی‌شود!

شما مسیر سیاسی جالب توجهی را طی کرده‌اید؛ چه شد که از یک فعال رسانه‌ای نزدیک به اصلاح‌طلبان به چهره‌ای سوپر اصولگرا تبدیل شدید؟

در سال ۱۳۸۸، وقتی شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» مطرح شد، من دیگر راهم را از اصلاح‌طلبان جدا کردم. یک بیانیه خطاب به آقای کروبی نوشتم و گفتم روز قدس میراث امام است و وقتی چنین شعاری مطرح می‌شود و شما و آقای مهندس موسوی در برابرش موضع نمی‌گیرید، این یک پیام آشکار دارد. نوشتم من دیگر با هیچ سازمان اطلاح‌طلبی کار نمی‌کنم و به صورت مستقل فعالیت خواهم کرد.

از همان موقع شما مواضع‌تان به مواضع روزنامه کیهان شبیه شد و دیگر هیچ دفاعی از حقوق ملت نکردید؟

ملت که می‌گویید خیلی مفهوم کش‌داری است. از آنان که آن‌طرف آب نشسته‌اند خود را ملت می‌دانند تا همین جوانان حزب‌الهی داخل کشور. شما یک خط‌کش برداشته‌اید و می‌گویی این‌ورش ملت است، آن‌ورش ضدملت...

اشاره من به حقوق ملت است که در قانون اساسی آمده. اتفاقا بر خلاف ایران اینترنشنال و دیگران، دفاع از این حقوق را واجب می‌دانیم.

من معتقدم جمهوری اسلامی فاقد اپوزیسیون سیاسی است. برای اثبات این حرف هم تزی دارم. از صدر دولت صفوی تا اواسط دوران قاجار که شیعه صاحب یک حکومت فراگیر در ایران شد، ما شاهد آرامش اجتماعی در ایران بوده‌ایم. چون دو مولفه هویت اجتماعی و حاکمیت با هم هماهنگ بودند. ما یک جامعه مذهبی داشتیم و وقتی حاکمیت صفویه خود را متخلق و متشبث به دین کرد، هویت اجتماعی و حاکمیت در ایران هماهنگ شد و آرامش بر جامعه حاکم شد.

در اواسط قاجار وقتی ناصرالدین شاه برای اولین‌بار به اروپا رفت و بازگشت، فرهنگ شیدایی نسبت به غرب در دربار حاکم شد. هم‌پوشانی حکومت و هویت دچار تکانش شد. وقتی غرب‌زدگی وارد سیستم حکومتی ما شد، ما دچار تنش شدیم. این تنش سیاسی نیست، بحران هویتی است. یک جامعه یا حکومت هویت‌باخته و شرمنده و خجالت‌زده از هویت خود، از مشروطه به این سو در ایران فعال شده است.

بخش عمده‌ای از اپوزیسیون ما چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور، مشکل‌شان با جمهوری اسلامی نیست، بیشتر با خودشان مشکل دارند. چرا؟ چون جمهوری اسلامی از سال ۵۷ یک پلیتیکال ‌ارگونومی جدید مستقر کرد. یعنی فضای کشور را طوری طراحی و تنظیم کرد که موجبات تشفی خاطر را برای اقشار مذهبی حاکم کرد. این فضا درست در تباین و تضاد با سبک زندگی کسانی است که غرب‌زده یا غرب‌شیدا هستند. این مشکل اپوزیسیون ماست که همان‌طور که گفتم سیاسی هم نیست و هویتی است. به همین خاطر می‌گویم جمهوری اسلامی فاقد اپوزیسیون سیاسی به معنایی است که در کشورهای دیگر می‌بینیم. این اپوزیسیون نه توانسته رهبرسازی کند، نه توانسته آلترناتیوسازی کند چون فاقد مبانی معرفت‌شناختی است و صرفا یک شیدایی به غرب دارد.

من در آمریکا هم این بحث را کردم و گفتم شما می‌گویید جمهوری اسلامی لولو است و نمی‌گذارد آلترناتیوسازی کنیم. قبول دارم اما در این ۴۴ سال شما در خارج از کشور در آزادی مطلق بوده‌اید.

اما لایف‌استایلی که می‌گویید با پلیتیکال ارگونومی مسلط جمهوری اسلامی در تضاد است در این یک‌سال کاملا جاافتاده است.

نه، جا نیفتاده است. این زخمی است که هنوز برون‌ریزی نداشته است. جامعه مذهبی با این وضعیت حال نمی‌کند، دارد کینه جمع می‌کند. فکر نکنید مشکلش حل شده است.

بسیاری از مخالفان حجاب اجباری، خودشان مذهبی هستند و اتفاقا به لزوم پوشش و حجاب شرعی اعتقاد دارند. مگر می‌توان گفت همه مذهبی‌ها این‌طور فکر می‌کنند، همه غیرمذهبی‌ها آن‌طور.

من بحث ارزشی نمی‌کنم، دارم ریخت‌شناسی می‌کنم. بله، ممکن است کسی که به حجاب اختیاری باور دارد مذهبی هم باشد اما آن شخص مذهبی او را مذهبی نمی‌داند. این بدنه، اپوزیسیون نیست، دغدغه هویتی دارد که باید حلش کند. من در اصفهان هم این بحث را کردم.

گفتم ۴۴ سال است دارید مبارزه می‌کنید و اوج هنرتان این بوده که بنویسید ای زن به تو از فاطمه این‌گونه خطاب است... گفتم در مبارزه با بدحجابی شما هیچ دستاوردی نداشته‌اید و لازم است روش‌ها را عوض کنید. چرا نمی‌آیید بدحجاب‌ترین دختر تهران را به تلویزیون بیاورید و بگذارید در یک برنامه زنده از بدحجابی‌اش دفاع کند. گفتم بگذارید خودش خودش را ببرد زیر سوال.

چه جوابی دادند؟

هیچی، خندیدند و گفتند چه پیشنهاد قشنگی.

از کسی تا به حال جواب درستی شنیده‌اید؟

نه، نمی‌کنند. چرا؟ چون صداوسیما رسانه نیست، یک ارگان دولتی کارمندسالارانه است که دارد تولیدات باسمه‌ای بیرون می‌دهد. معلوم است که گوش نمی‌کنند و گوش هم کنند درست نمی‌توانند اجرا کنند. ساختار صداوسیما کارمندسالار است نه ژورنالیست سالار که نتیجه‌اش همین وضعی می‌شود که می‌بینیم.

من در آمریکایی زندگی می‌کنم که رسانه‌های بخش خصوصی برای ربودن یک مخاطب با هم رقابت می‌کنند و کلی کیفیت کارشان را بالا می‌برند.

پارسال من را با التماس به شبکه ۲ دعوت کردند. یک ساعت و نیم حرف زدم، نیم‌ساعتش را پخش کردند. زنگ زدم گفتم مگر من خواستم بیایم صداوسیما؛ شما گفتید بیا و بعد سانسورم کردید. اگر به من هم اعتماد ندارید پس به چه کسی اعتماد دارید. می‌خواهم بگویم مشکلات آن‌طرف را هم می‌دانم.

آن لایف‌استایلی که اشاره می‌کنید پس از انقلاب رشد داشته...

اما این رشد به معنای حقانیتش نیست. در علوم اجتماعی تیراژ بالا لزوما اعتبار نمی‌دهد. ببخشید، مجله پلی‌بوی تیراژ بسیار بالایی دارد، اما اعتباری ندارد.

قبول، اما می‌دانیم خیلی از اداره کنندگان کشور اصلا تمایل نداشتند که این سبک زندگی این‌چنین فراگیر شود. شما هم قاعدتا دوست نداشتید دخترتان بی‌حجاب باشد. به نظرتان چه شد که نتوانستند و نتوانستید سبک زندگی مدنظر و مطلوب‌تان را به نسل بعدی منتقل کنید؟

شما می گویید من نتوانستم، من می‌خواهم بالاترش را بگویم رسول‌الله هم نتوانست. پیامبر رسالتی داشت که بگوید این مسیر درست است و این مسیر غلط است اما آیا اسلام جهان‌گیر شد و همه مسلمان شدند؟

من درباره شما حرف می‌زنم. شما چرا نتوانستید صحرا سجادی را به سبک زندگی مطلوب خود بکشانید؟

انتقال دین، ژنتیک نیست که از پدر به فرزند برسد. یک نگاه استدلالی انتخابی است. من پدر در این حد مجازم که به فرزندم پیشنهاد بدهم این خوبی‌های این مسیر است، بقیه با خودت.

من ۵ سال پیش در برنامه همین آقای امیرحسین ثابتی که شنیدم به دانشگاه شریف رفته است، گفتم در آمریکا شما برای پاک زیستن آزاد هستید اما برای ناپاک زیستن مجبورید، چون مکانیسم‌های اجتماعی شما را به سمت ناپاکی هل می‌دهد. چرا؟ چون ناپاکی پول‌ساز است. صنعت پورنوگرافی پول‌سازترین است، الکل همین‌طور. مکانیسم‌های پول‌سازی که با قدرت رسانه، تقویت هم شده باعث می‌شود پدر و مادر کمترین نقش را در تربیت فرزند داشته باشند.

نمی‌خواهم خودم را تبرئه کنم. می‌خواهم ریخت‌شناسی کنم که متوجه فضا بشوید.

خانم علی‌نژاد می‌گفت حجاب، دیوار برلین جمهوری اسلامی است. می‌گفت فرومی‌ریزد. خب الان بی‌حجابی شده، فروریخت؟ جمهوری اسلامی این‌قدر کوچک است که بر سر چارقد فروبریزد؟

اما خیلی‌ها چنین تصور و برداشتی داشتند. آقای رسایی هنوز هم همین دید را دارد.

ولی اتفاق نیفتاد. این یعنی در هر دو طرف دچار رادیکالیسم افراطی‌اند، کف قضیه را نمی‌بینند.

انصاف نیوز: به نظر شما الان نارضایتی نسبت به دولت وجود ندارد یا روند صعودی نداشته؟

نارضایتی که وجود دارد اما یک منشور است. جمعیت زیادی از زخم معیشت ناراضی است اما این همه‌اش نیست، بخش دیگر هم همان مشکل سبک زندگی است. من می‌خواهم این روسری نباشد یا وقتی با دوست‌دخترم می‌روم کافی‌شاپ راحت باشیم. می‌خواهم بگویم طیف اختلافات زیاد است.

این‌ها چیست؟ یعنی می‌شود گفت چون نارضایتی اقتصادی است، مهم نیست و کاری با آن نداشته باشیم؟ رضایت از دولت کجا موضوعیت دارد؟ مگر به همین اقدامات وابسته نیست که معیشت مردم را درست کند یا اجازه دهد طبق هر سبک زندگی‌ای که انتخاب کرده، راحت زندگی کند؟

جمهوری اسلامی درست یا غلط، هویت دینی را جایگزین نشنالیتی یا ملی‌گرایی کرد. الان مثلا آقایی از حزب‌اله لبنان اگر پای‌بند به احکام دینی باشد، یک‌جور شهروند ایران محسوب می‌شود اما اگر کسی ایران به دنیا آمده باشد ولی لایف‌استایل دینی نداشته باشد، شاید شهروند درجه دوم محسوب شود. بله این اختلاف و شکاف وجود دارد.

من می‌دانم که سخت است درباره میزان رضایت مردم اظهار نظر کرد اما با توجه به آمار دو انتخابات آخر، ارزیابی شما این است که مردم از وضعیت فعلی رضایت دارند؟

نه رضایت ندارند اما مهم است که ریشه‌یابی‌اش کنیم.

پس می‌گویید رضایت شهروندان اهمیت دارد.

معلوم است که اهمیت دارد. یک حکومت به کارآمدی‌اش زنده است و کارآمدی‌اش هم از رضایت شهروندان برمی‌آید.

شما اگر یک شخصیت موثر باشید که می‌توانید تصمیم بگیرید؛ انتخابات آخر سال را چگونه برگزار می‌کنید؟

من این حرف را پارسال در شبکه دو زدم؛ گفتم وقتی شما می‌آیید و نیروهای میانجی را حذف می‌کنید، یعنی احزاب و رسانه‌ها را، وقتی این خلا را درست می‌کنید، جایگزینش افراد بی‌صلاحیت می‌شوند. وقتی سلبریتی‌ای که سواد سیاسی و صلاحیت ندارد دایره‌مدار یک جنبش اجتماعی شود، این یعنی خلایی از افراد صاحب صلاحیت میانجی وجود دارد. گفتم شما باید فضا را باز کنید.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy