کوروش گلنام - ویژه گویا
اگر کسی تصور کند که حمله گسترده موشکی و زمینی حماس و بهگمان جهاد اسلامی به اسراییل، که در چنین گستردگی پیشینه نداشته است، بدون برنامهریزی از پیش با حکومت اسلامی انجام گرفته است سخت در اشتباه است. نگارنده سخنان چند تحلیلگر را که گوش کردم شگفت زده شدم که آنها پایه تحلیل خود را بیشتر بر سود نتانیاهو برای یکپارچه کردن کابینه خود در وضع بحرانی که در سیاست اسراییل پیش آمده دانسته و کمتر به نقش گسترده حکومت اسلامی در برپایی آنشی تازه در منطقه پرداختهاند.
چرا حکومتِ اسلامی خواستار چنین حمله ای شده است؟
حکومت در سستترین وضعیتِ خود چه در درون ایران و چه در بیرون از ایران قرار گرفته است. در بیرون که در رسوایی در زمینههایِ گوناگون به انزوایی شدید کشیده شده است. در درون ایران نیز با همه زور، فشار، زندان، شکنجه و کشتار و کودککشی، بیزاری مردم هر روز بیشتر و مقاومت آنان اینک بیشتر از گذشته شده که به شکل مبارزه منفی در هرزمینه و هرجا که امکانش هست پیگرفته میشود. حکومت در وحشت از خیزش مردم، تنها بر نیروی سرکوب و ایجاد ترس و وحشت و انتشار خبرهای دروغ و وارونه تکیه دارد. در سیاست بیرونی نیز نه تنها از ناچاری تن به پسرفتهایِ درناکی حتا در برابرعربستان داده است که اینک حتا به ژاپن رو کرده است تا شاید او گشایشی در وضع بنبست مذاکره، اینبار مستقیم و بدون بازیهایِ کودکانه گذشته حکومت، ایجاد کند. امروز یکبار دیگر اعلام شد که فرانسه، انگلیس و آلمان تحریمهای موشکی را که می بایست این ماه پایان بپذیرد را برنخواهند داشت و آن را همچنان اجرا خواهند کرد. دادن جایزه صلح نوبل به بانو نرگس محمدی هم بار دیگر توجه جهانیان را به ایران و در نتیجه تبهکاریهای حکومت اسلامی جلب کرد. در چنین وضعی که حکومت از هر سو خود را در تنگنا دیده و سایه مرگ را بر سرِ خود حس میکند، به روال همیشگی می باید دست به ایجاد بحرانی تازه بزند تا از چندسو بهره ببرد: هم توجه جهانیان را از ایران بهسوی دیگری کشانده، هم اگر بتواند با برنامه حمله گسترده حماس به اسراییل، آتشی بیافروزد که به زودی خاموش نشود و به اسراییل نیز آسیب وارد آورد، هم جهان را گذشته از تجاوز روسیه به اوکراین و جنگ ویرانگر آنجا، گرفتار جنگی دیگر نماید و سرآخر در برنامه نزدیکی و همپیمانی اسراییل و عربستان نیز سدی به وجود آورد. اگر این بررسی درست باشد، میبینیم که تحلیل و تفسیرهایی که تنها بر وصغ درونی اسراییل و سود نتانیاهو از این حمله برای یک دستکردن کابینه خود تاکید دارد، تنها یک سویِ ماجرا و بخش کوچکی از موضوع را دیده است. رهبر متوهم و مالیخولیایی خود با فرزندان در بین انبوه نگاهبانان نشسته و حماس و جهاد اسلامی را که با پولهای دزدیده شده از کیسه مردم ایران نفس میکشند و زندهاند را به کشتار و ویرانی تشویق میکند.
آیا اسراییل به آنچه پیشتر گفته، عمل خواهد کرد؟
چندی پیش نتانیاهو که گویا با توجه به وضع پیشآمده در ایران و تنگنای حکومتِ اسلامی و بیگمان دیدن تحرکهایی در میان فلسطینیان با توجه به پیشرفت پروسه نزدیکی و پیوند اسراییل به عربستان و دیگر کشورهای مسلمانِ منطقه، حمله به اسراییل را پیشبینی میکرده، اعلام کرد که در صورت حمله به اسراییل به عامل این شرارتها در خاک خودش پاسخ خواهد داد. اگر این گفته در عمل به اجرا درآید، حکومتِ اسلامی در خیال و رویایِ خامِ خود فکر میکند میتواند مردم را به میدان کشیده و از آنهم به سود ماندگاری خود بهره بگیرد ولی اینک دیگر دوران جنگ 6+2 نیست که جوانان را فریب داد و برای ماندگاری خود شش سال جنگ را بیهوده به درازا کشید و از جوانان دیوار گوشتی ساخت و با هر ترفند و حیلهای جبههها را پُر کرد. آن زمان هر چه بود پشتیبانی از حکومت با امروز به هیچ روی برابری ندارد. مردمی که بیشترین شمار آنان از حکومت بیزار هستند، هرگز برای ماندگاری او دیگر جان خود را به خطر نخواهند انداخت و واژگونه آن بهترین مهلت را برای به زیر کشیدن حکومت به دست خواهند آورد. اگر جنگی شکل بگیرد، دیگر جنگی نیست که برایِ حکومتِ اسلامی"نعمت" باشد که جنگی خواهد بود که برایِ حکومت "ذلت و نابودی" دربر خواهد داشت که البته مردم نیز آسیب خواهند دید. اگر جنگی پیش آید نتیجه شرارتِ آخوند متوهم خامنهای و آقا مجتبا است که آن هنگام روزهایِ سختی در پیش خواهند داشت روزهایی که شاید "روزهایِ قذافی" بشود که البته من یکی خواستار آن نیستم و امیدوارم آنان در دادگاهی علنی و قانونی به محاکمه کشیده شوند و تاوان همه تبهکاریهایِ خود را آنجا ببینند.