Tuesday, Oct 31, 2023

صفحه نخست » پنج پوزخند غیر مدنی، غیر حرفه‌ای و مخرب، مجید محمدی

Majid_Mohammadi.jpgدر چند هفته‌ی اخیر شاهد پنج پوزخند غیر مدنی و مخرب بوده‌ام که نتوانستم آنها را فراموش کنم و غیر حرفه‌ای بودن آنها (زیبایی و زشتی و درست و نادرستی آنها را به خوانندگان واگذار می‌کنم) و نتایج مخرب آنها را در منظر عمومی اعلام نکنم.

پوزخند اول از آن بهروز افخمی همکار بوق‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در برابر منزل داریوش مهرجویی است که در پاسخ سوالی از وی در مورد شباهت قتل وی و همسرش با قتل‌های زنجیره‌ای از وی بروز کرد. پرسش کننده نظر وی را پرسید و نه احساساتش را. او حتی لازم نبود با خانواده‌ی مهرجویی همدلی کند؛ فقط می‌بایست از پوزخند خودداری می‌کرد. در برابر پرسش از نظر، باید با نظر پاسخ داد و نه با تمسخر. این پوزخند نشان می‌داد که وی نه تنها هیچ همدلی با مقتولان و خانواده‌ی آنها ندارد بلکه با این موضوع مثل دیدن صحنه‌های کمیک در اینستاگرم یا مطالعه‌ی سرخوشانه برای فیلم بعدی برخورد می‌کند. فیلمبردار سر صحنه در موضوعات مستند نیز احساسات خود را کنترل می‌کند تا ماجرا را روایت کند. در مورد علت خنده‌ی ایشان که در کل مصاحبه ادامه پیدا کرد دیگران به اندازه‌ی کافی توضیح داده‌اند (دزدیدن پروژه‌های دیگران و تبدیل آنها به پول، بدون انجام کاری درخور) و من وقت شما را نمی‌گیرم.

پوزخند دوم به علی لاریجانی تعلق دارد که وی در بوق تبلیغاتی رژیم به درخواست علی مطهری و سعید لیلاز برای درخواست اعزام به غزه از خود نشان داد. او کل جنگ در منطقه را یک لطیفه و مایه‌ی مزاح تصور می‌کند. او در این پوزخند نه تنها درخواست آنها را ریاکارانه و احمقانه معرفی می‌کند -که هست- بلکه کشتار ۱۴۰۰ اسرائیلی (۸۷ درصد غیر نظامی یعنی زن و کودک و کهنسال) و جنایات حماس و نیز کشته شدن مردم غزه به عنوان سپر محافظتی تروریست‌های اسلامگرا را نادیده می‌گیرد. خنده‌های لاریجانی که ادامه هم پیدا می‌کند وصل می‌شود به سخن وی در باب وظیفه‌ی همکاری با وحشیان حماس که از هیچ جنایتی علیه شهروندان بیدفاع دریغ نکردند. او به عنوان یک سیاستمدار باید از روش‌های کاهش تنش و خشونت و در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی سخن می‌گفت و نه حمایت از طرف وحشی این ماجرا و خنده بر هزاران انسانی که در این جنگ کشته شده و می‌شوند.

پوزخند سوم به داریوش محمدپور میهمان معمول بی بی سی فارسی تعلق دارد که وقتی آقای جلال ایجادی داشت نظراتش را در یکی از برنامه‌ها بیان می‌کرد مدام خنده‌های ابلهانه از او بروز پیدا می‌کرد. به آقای محمد پور در این برنامه وقت کافی داده شد تا به نظرات ایجادی پاسخ دهد و این پوزخندها فقط بی احترامی حرفه‌ای وی به نظر فردی دیگر و عدم کنترل وی بر احساسات کودکانه‌اش را نشان می‌داد. این امر البته از همکاران بی بی سی فارسی چندان دور نبوده است. از رسانه‌ای که بهنود و مهاجرانی و رعنا و علیزاده و خزعلی میزبانان و میهمانان معمول آن بوده‌اند بیش از این انتظاری نمی‌رود. خبرنگاران بی بی سی فارسی در همین جنگ اخیر اسرائیل و حماس نشان داده‌اند که چقدر حرفه‌ای هستند. رسانه‌ای که برای لنین و چه گوارا بخش بزرگداشت اختصاص می‌دهد مشخص است که کجای داستان می‌ایستد.

پوزخندهای چهارم و پنجم به آقایان مهدی خلجی و رضا علیجانی در برنامه‌ی چشم انداز در تلویزیون ایران اینترنشنال تعلق دارد. خنده‌ها معطوف به شخص آقای ایجادی بود و نه به سخن یا منطق ایشان. این دو نفر از دوستان نویسنده هستند و در اینجا از هر دو نفر تقاضا می‌کنم رسما یا شخصا، علنا یا در تماس فردی از آقای ایجادی معذرت خواهی حرفه‌ای کنند. این دو مثل من دیگر جوانانی ۱۸ تا ۲۵ ساله نیستند تا نتوانند خود را کنترل کنند و در این صنعت رسانه‌ای سال هاست حضور دارند و می‌دانند که نظر را با نظر پاسخ می‌دهند و نه با خنده و تمسخر.

در هر دو برنامه آقای ایجادی بزرگواری نشان داده و به تمسخر این سه نفر پاسخی ندادند. من به شخصه منتقد برخی دیدگاه‌های آقای ایجادی هستم همان طور که دیدگاه‌های اقای علیجانی و خلجی را نیز در مواردی نقد کرده ام-در بسیاری از موارد هم هم نظر هستیم- اما بیاییم حداقل ما که از یک نظام نامتحمل و نامداراگر که رسانه‌ها را تبلیغاتی و غیر حرفه‌ای می‌خواهد ضربه دیده‌ایم مداراجو و حرفه‌ای بوده و به همدیگر در برنامه هایی که اساس آن بر گفتگو و نقد دوستانه است احترام حرفه‌ای بگذاریم؛ نه تنها به دیگران بلکه به خود و حرفه مان احترام بگذاریم.

اگر هر سه نفر در مورد غیر حرفه‌ای و غیر مدنی بودن عملشان شک دارند یکبار آن برنامه‌ها را ببینند و نویسنده‌ی این مطلب را به جای خودشان قرار دهند با همان پوزخندها. ببینند رفتار من غیر حرفه‌ای هست یا خیر. اتفاقا کسانی که در فضای پر چالش امروز کار نقد و گفتگوی عمومی انجام می‌دهند باید پوست کلفتی داشته و رفتارهای دیگران و حتی فحاشی‌های سایبری‌ها و غیر سایبری‌ها را تحمل کنند نه این که خود به مجسمه‌ی عدم تحمل و غیر حرفه‌ای بودن تبدیل شویم.

نکاتی که گفتم حتما درس اخلاق نیست (درس‌های اخلاق برای دهنده و گیرنده، هر دو، رهزن‌اند و مسئولیت آور؛ من حتی به فرزندانم درس اخلاق نمی‌دهم چون در آن مقام نیستم) اما توصیه به مدنیت است؛ راهی و نکاتی است برای ادامه‌ی گفتگو در فضایی که خوشبختانه برای ما در جهان آزاد فراهم آمده است. اینها توصیه‌های کاربردی و عقلگرایانه است. اگر صفت «غیر مدنی» را در عنوان مطلب نمی‌پسندید حداقل به «بیحاصلی» پوزخندها بیندیشید.

همچنین کاری که ما می‌کنیم اعم از نوشتن و مصاحبه یک حرفه است که چارچوب هایی دارد. پوزخند و تمسخر مطمئنا بخشی از ماموریت و رفتار معمول تحلیلگر و کارشناس نیست. تداوم این رفتارها کار را برای خود آنها دشوار می‌کند.

جنابان خلجی و علیجانی مثل من سوابق دیرین مذهبی دارند و اگر هنوز برخی از آن آموزه‌ها در ذهنشان یا الگوی رفتاری‌شان باقی مانده باشد حداقل کفران نعمت نمی‌کنند. همان طور که خرده‌های نان یا غذا را دور نمی‌ریزیم (بنا به عادت درست گذشته) خرده‌های دقایق برنامه‌های تلویزیونی را صرف ترویج گفتگو و مدارا کنیم و نه تمسخر دوستانی مثل آقای ایجادی. من نه آشنایی شخصی با آقای ایجادی دارم و نه هرگز ایشان را دیده‌ام. صرفا از جنبه‌ی عمومی وارد این موضوع شدم.

مجید محمدی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy