به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
وضعیت خشونت نسبت به زنان در ایران
امسال تقریبا همزمان با «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»، گزارش تکان دهندهای منتشر شده که سند معتبر دیگری ست از وضعیت فاجعه بار زنان در ایران
. در این گزارش که در نشریات رسمی منتشر شده نشان میدهد که در ایران به طور متوسط هر چهار روز، یک زن به دست شوهر، پدر، برادر یا دیگر مردان «ناموس پرست» خانواده کشته شده اند؛ و هیچکدام از این مردان قاتل به درستی مجازات نشدهاند، (زیرا براساس ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی قتل زن به دلیل ناموس پرستی شوهر قصاص ندارد) و دردناک تر این است که این قاتلین در نزد این حکومت به «افتخار» عنوان «با غیرت» هم نائل میآیند.
البته در همین گزارش آمده است: «این تنها آماری ست که اجازه رسانه شدن داشته، و زن کشیهای زیادی هم در نقاط مختلف کشور روی داده که عامدا خبر آن به بیرون از منطقه مخابره نشده» (۱)
همچنین این قتلها جدا از کشته شدن هزاران هزار دختر و زنی ست که در ۴۴ سال گذشته به دلایل ناموسی، بدحجابی، عدم تمکین از همسر، جان خودشان را از دست دادهاند، و جدا از میلیونها زنی ست که، به دلیل قوانین اسلامی حاکم بر سرزمین مان، گرفتار انواع خشونتهای روحی و جسمی شدهاند.
در چنین شرایطی باز هر بار که صدایی در مخالفت با فجایعی که «قوانین اسلامی» بر سر زنان بخشی از جهان آورده به گوش میرسد، عدهای از کسانی که خود را «فعال حقوق بشر» مینامند فریاد میزنند: «اسلام هرا سی» نکنید»!
واقعا ببینیم که این توصیه یا فرمان «اسلام هراسی نکنید» درست است یا غلط. و ببنیم آیا اصولا هراسیدن از چیزی که جز رنج و عذاب و مرگ به همراه ندارد غیرواقعی و افراطی ست یا منطقی و عاقلانه.
هراس یا ترس چیست؟
ترس، پاسخ یا واکنشی کاملا طبیعی و منطقی ست در مقابل آن خطراتی که ما را از نظر روحی یا جسمی تهدید میکند. ترس البته ناخوشایند است؛ اما به گفته روانشناسان «ترس اگر غیرواقعی یا افراطی نباشد (که به آن «فوبیا» میگویند) برای بقای انسان ضروری و طبیعی ست؛ زیرا ترس در مواقع ضروری به ما هشدار میدهد تا برای خطراتی که پیش روی ما هست آماده شده و به شکلهای مختلفی مقابل آن بایستیم یا خودمان را نجات دهیم.
آیا زنی را سربریدن و بی خیال از ماموران با سینهای سپر در کوچهها گرداندن، ترسناک نیست؟ آیا زنی را شکنجه کردن، سنگسار کردن، به زندان انداختن، حتی کشتن به دلیلی بی حجابی ترسناک نیست؟ آیا... هرکدام از قوانینی که در ارتباط با زنان عادی جلوه داده میشود ترسناک نیست؟
یا اینها را هم چون ازدواج دختران در نه سالگی و یا حجاب و یا انواع خشونت هایی که زنان را سزاوار آن میدانند، میتوان با توسل به تئوریهای تبعیض آمیزی چون «نسبیت فرهنگی» عادی جلوه داد؟
چرا عنوان «اسلام هراسی» غلط نیست؟
متاسفانه بیشتر کسانی که در کشورهای پیشرفته زندگی میکنند (کشورهایی که هوشمندانه مذهب را به کلیسا و کنشت فرستاده و به آن اجازه دخالت در قوانین زمینیشان را نداده اند) نمیتوانند وضعیت فاجعه بار زن ایرانی یا افغانی و یا هر کجایی را که زیر پوشش «قوانین خطرناک اسلامی» هستند را درک کنند.
و باز متاسفانه برخی از زنان و مردان (آمده از کشورهای مسلمان) که در غرب زندگی میکنند دانسته با ندانسته با آنها همزبان میشوند، و مدام عنوان «اسلام هراسی» را برای هر انتفاد و حتی اعتراضی به اسلام سیاسی و یا قوانین اسلامی به کار میبرند. اینها حتی اگر خود را فعال حقوق بشر بنامند، معنای حقوق بشر را هنوز نمیدانند. و به این فکر نمیکنند که آخر چگونه میشود از حقوق بشر با حکومتی گفت که از ۳۰ماده «اعلامیه حقوق بشر» ۲۱ ماده آن را رسما و «قانونا» نقض میکند و شش مادهاش به طور مستقیم نه تنها در تضاد دایمی با حقوق زنان است بلکه موجودیت زن را در خطر جدی انداخته است.
چرا باید از اسلامی که این روزها حاکم است ترسید
در واقع این اسلام یا هر مذهب دیگری نیست که به خودی خود ترسناک باشد. این قوانین یک مذهب قرون وسطایی ست که در قلب قرن بیست و یکم با معیارهای قرون وسطی برای بود و نبود ما، به ویژه زنان ما، تصمیم میگیرد. وگرنه ما از مذهب حضرت آدم و ابراهیم یا مزدک و مانی و.. دیگرانی نیست که میترسیم. حتی اگر کسی امروز روز هم بیاید و بگوید من باورمند به آن مذاهب هستم حق نداریم کاری به کار آنها داشته باشیم، و بر اساس قوانین حقوق بشری حتی به باور آنها احترام هم میگذاریم. (همانگونه که قبل از انقلاب در کشور ما نه کسی اسلام را خطرناک میدانست و نه کسی از آن میترسید) اما اکنون ما، به ویژه زنان، نمیتوانیم از مذهبی نترسیم که نه تنها بر مسند قدرت سیاسی نشسته است، بلکه قوانین پیشرفته و بر اساس مفاد اعلامیه حقوق بشر را از میلیونها انسان گرفته و به زور توپ و تانک و شکنجه و زندان و اعدام قوانینی قرون وسطایی و خشن را بر آنها حاکم کرده است. خشونتی که بیش از هر چیز جان و توان و زندگی زنان آن کشور را هدف گرفته است.
در چنین شرایطی اسلام هراسی نه تنها ایرادی ندارد بلکه ضروری و منطقی ست.
وظیفه فعالین حقوق بشر خارج کشور
ما بدون این که کمترین اهانتی به باورمندان غیرسیاسی و بی گناه اسلام داشته باشیم، ناچاریم برای بقای خود و بقای سرزمین مان از هر نوع حکومتی که قوانین اسلامی را بر میلیونها انسان تحمیل کرده، بترسیم و دیگران را نیز از خطرات آن آگاه کنیم. این حق حقوق بشری تک تک ما ست.
آنهایی که به راستی میخواهند فعال حقوق بشر باشند، یا خود را فعال حقوق بشر خوانده میشوند، لازم است که این مسایل را جدی گرفته و آن را با سازمانهای حقوق بشری خارج کشور به طور مرتب به بحث بگذارند. وگرنه زیان این نوع شعارهای بی جا و بی مناسبت «اسلام هراسی» نه تنها دست حکومت هایی چون حکومت اسلامی را بیشتر برای خشونت علیه زنان باز میگذارد، بلکه دامن افراد بیگناهی را میگیرد که مسلماناند، اما هیچ نسبتی نه با اسلام سیاسی و یا اسلام امثال ج. ا دارند، و نه دل خوشی از این نوع قوانین. و شاید آرزویشان است که مذهب آنها نیز چون مذهب مردمان کشورهای پیشرفته به گوشه مساجد رفته و دست از آزار و خشونت و کشتار بردارد.
شکوه میرزادگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- https://www.sharghdaily.com
معضل اقدام جمعی در عرصه سیاست ایران [۱]، هادی زمانی