ویژه گویا
"میگویند همه چیز میگذرد،
همه چیز دوباره فراموش میشود،
ولی سالها میآیند و میروند
و زخم قلب من همچنان خونچکان است" (۱)
بزه توماج صالحی چیست؟ این جوان پاک سرشت، خوشفکر، رعنا و دلاور آیا مانند برمسند نشینان بیمایه و بیکاره، مال مردم خورده است، کلاهبرداری و اختلاس کرده است، صبح تا شب دروغ به خورد مردم داده است، به مال و ناموس مردم تجاوز کرده است، خود در جایی میان نگهبانان پنهان شده و در هر جا که توانسته فتنهگری کرده و دیگران را به کشتن و تبهکاری واداشته است؟ چه کرده است جز اینکه درد مردم جامعه را با زبانی ساده و شیوا به شعر کشیده و وظیفه خود دیده که آشکارا و بیترس و واهمه در برابر زور و ستم سر خمنکرده و سکوتنکند؟ آیا او جز واژهها، جنگافزاری برای کشتار در دست داشته است؟ شگفت است که آنان که در رویا خود را قدرقدرت میدانند، از وازههایِ ساده در شعرهایِ این جوان بیباک و اندیشهورز به هراس افتادهاند!
توماج پس از یکسال و اندی زندان همراه با شکنجه با وثیقه آزاد شد، حتمن حکومت اینخیال را داشت که فشار و شکنجه زبانِ گویا و حقیقتجویِ او را خواهد بست ولی تنها دوهفته پس از آزادی، او همچنان استوار و بیباک در ویدئویی به روشنی ولی کوتاه از شکنجههایی که بر او روا داشته بودند، سخن گفت. نتیجه این شد که بیدرنگ دوباره او را بهبند کشیدند. اینک روشن نیست در پشت دیوارهایِ زندان "اُمالقرای اسلام خونریز و وحشی" و درهای بسته سلولها بر او چه میگذرد؟
پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک
توماج نمونه بارز این اندیشه دیرپا و ماندگار ایرانی است: پندار نیک، گفتار نیک و رفتار نیک. میباید از این جوان نازنین و همه جوانان پاک سرشت ایرانی با همه وجود پشتیبانی کرد. اینان سرمایههایِ راستین ایران آزاد آینده هستند. مسئول نخست هر گونه آسیب به توماج صالحی و دیگر زندانیان سیاسی ایران، شخص رهبر روانی آخوند علی خامتهای خواهد بود. ننگ بر چنین حکومتی که یک بانوی برنده جایزه صلح نوبل را، که چهار روز دیگر بایدجایزه خود را در آیینی باشکوه دریافت کند، در زندان نگاه داشته است. ننگ بر چنین حکومتی که بیشترین شمار زندانیان سیاسی زن را در زندان دارد، چیزی که در تاریخ ایران و حتا به گمان در تاریخ جهان پیشینه نداشته است.
تنها توانایی که دارند سرکوب و جنایت است
شاید اگر به کسی بگویید که تنها آمار قربانیان تصادف رانندگی در جادههای ایران نزدیک به بیستهزار تن با چند برابر آن آسیبدیده در سال است، نتواند بپذیرد و آن را شوخی و یا بزرگنمایی بیش از اندازه بداند ولی به این آمار از دادههایِ خبرگزاری خود حکومت توجه کنید:
"تهران- ایرنا- آمارهای رسمی بیانگر آن است که هر روز حدود ۵۰ نفر در تصادفات رانندگی کشور جان خود را از دست میدهند. در دو دهه گذشته نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر در ایران جان خود را بر اثر این حوادث از دست داده و بیش از ۶ میلیون نفر نیز مصدوم شدهاند؛ این ارقام هراسناک، عمق یک فاجعه انسانی را نشان میدهد. " تاکیدها از من
و در دنباله تاکید دیگری بر نتیجهگیری:
"... آمارهای رسمی حاکی است از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ در مجموع ۳۵۱ هزار و ۹۹۶ نفر بر اثر حوادث رانندگی در کشور جان خود را از دست دادهاند و با احتساب حدود ۲۷ هزار مرگ در سالهای ۸۳-۱۳۸۲ میتوان گفت در دو دهه گذشته از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۱ حدود ۴۰۵ هزار نفر در حوادث رانندگی کشور جان خود را از دست دادهاند. " برگرقته از ایرنا، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲
بیستهزار قربانی و هزاران آسیب دیده در تصادفهای رانندگی در یک سال، قربانیانی همسنگ با قربانیان یکجنگِ خونین.
این تنها یک مورد از نابسامانی در ایران امروز است. آلودگی وحشتناک هوا، بهرهگیری از سوخت مازوت، که حکومت با رذالتی که دارد آن را انکار میکند، کاربُرد بنزین بدکیفیت، کمبود آب و شربِ بهناچار آبهایِ آلوده، به ویژه در سیستان و بلوچستان، بیماریهای هر روز بیشتر به ویژه آمار بالای سرطان و بیماریهای عصبی در ایران و به اینها کمبودهای شدبد درمانی و دارویی و ناداری و ناتوانی بیشترین شمار مردم در تامین نیازهایِ روزانه خوراک، پوشاک، پزشک، دارو و درمان را بیفزاییم تا تصویر روشنتری از فرمانروایی یک حکومت نالایق، بیسواد، بیکاره، گندهگو، لافزن و ریاکار را بهتر داشته باشیم.
"میگویند همه چیز میگذرد،
همه چیز دوباره فراموش میشود،
ولی سالها میآیند و میروند
و زخم قلب من همچنان خونچکان است"
کوروش گلنام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس:
۱. بخشی از ترانهای در کتابِ ۱۹۸۴ جُرج اورول، (چاپ سوئد در ۱۹۸۴)، برگِ ۱۹۴، برگردان به فارسی از نگارنده.
جلال آل احمد و «نقد» دیرهنگام او، احمد افرادی