Sunday, Jan 7, 2024

صفحه نخست » مهر برای ایجاد اتحاد علیه نفرت

azari.jpgدکتر کمال آذری - ویژه خبرنامه گویا

برای درک راهبردهای ایدئولوژیک رژیم ایران، می‌بایست با تاکتیک‌های اصلی آن‌ها دست و پنجه نرم کرد. تقویت و انسجام داخلی از طریق ساختن یک دشمن خارجی و به نمایش گذاشتن آن برای عوام.

یک روایت تفرقه‌انگیز در قلب چنین حکومتی نهفته است. این رژیم عوامل خارجی را به‌عنوان تهدیدهای اصلی جامعه عنوان می‌کند و مشکلات و چالش‌های کشور را به آن‌ها نسبت می‌دهد.

و این چنین این عوامل خارجی قربانی هر کم و کاستی مملکت می‌شوند. یکی از نمونه‌های واضح این رویکرد رژیم شروع جنگی ویرانگر و خانمانسوز با عراق بود که باعث شهادت تاسف‌بار بیش از 100000 کودک خردسال شد. علاوه براین، در میان هیاهوی جنگ، رژیم با تکرار شعارهای تبلیغاتی مانند « مرگ بر آمریکا» بر تبلیغات خود اضافه می‌کرد، با این آگاهی که چنین شعارهایی باعث تداوم فرهنگ نفرت و درگیری می‌شود.

علاوه بر این، در مواقع ناملایمات و شکست روایت رژیم عوض شده و از شهروندان می‌خواهد تا دشمنان درونی را شناسایی کرده و با عباراتی مانند « عوامل دشمن»، « ستون پنجم» و یا « نفوذی دشمن» به آن‌ها بی‌اعتماد شوند. این استراتژی به دوگانگی « ما در برابر آن‌ها» تداوم می‌بخشد.

این چنین جامعه‌ای که غرق در نفرت است از هم پاشیده و فلج می‌ماند و نمی‌تواند علیه رژیمی متحّد شود که تمام مشروعیت خود را از دست داده است. رژیمی که پایه‌اش بر ترس، نفرت، سرکوب خیابانی، زندانی کردن و اعدام ناعادلانه‌است. این چنین عملکرد رژیم برای ایجاد ترس و وحشت مانع هرگونه حرکت منسجم بر علیه حکومت ظالمانه آن‌ها می‌شود.

در طول دهه‌های گذشته این چنین سرکوب وحشیانه رژیم ایران علیه مخالفان و تظاهرات آن‌ها، همراه با اعدام‌های غیرقانونی، شکنجه‌ و زندانی کردن مردم بی‌گناه باعث فضایی آکنده از نفرت، ناامیدی، اضطراب و بی‌اعتمادی عمیق در میان شهروندان شده است.

عبارت « النصر بالرعب»( پیروزی در سایه رعب و وحشت میسّر است) که توسط بسیاری از رهبران ایدئولوژیک حکومت به‌کار گرفته شده نشان از این سیاست دارد.

وقتی این‌گونه نفرت علیه دشمن خارجی در میان مردم رایج شد، به‌تدریج همچون یک بیماری مسری بین مردم پخش می‌شود و کم کم مهربانی از میان مردم کوچه و خیابان رخت برمی‌بندد. دشمن بین مردم و حتّی اپوزیسیون رایج می‌شود و این دشمنی باعث ترس و در نتیجه ترس باعث بی‌اعتمادی می‌شود.

در این محیط مملو از نفرت ایجاد یک اپوزیسیون متحّد علیه تاکتیک‌ها و روایت‌های تفرقه‌انگیز رژیم یک چالش بزرگ است.

برای تقویت وحدت و اقدامی هماهنگ بین مردم وجود اعتماد و تفاهم ضروریست. یکی از بهترین سلاح‌ها علیه نفرت، مهربانی و دوست داشتن است.

واجب است که قدردانی خود را نسبت به همسایگان خود احیاء کنیم و هویت‌های اجتماعی متنوع را در جامعه خود جشن بگیریم. درک و تصدیق این پویایی مرحله اولیه بیداری ما را نشان می‌دهد. عشق قدرتمندترین دارایی هر انسانی است. این عشق است که اساس و بنیان اقدام و همکاری جمعی را می‌گذارد. با قدرت گرفتن از عشق و اعتماد، دست در دست هم می‌توانیم مسیری به سوی آینده‌ای هماهنگ و منسجم ترسیم کنیم.

در مجموع باید بدانیم که عشق، اتحّاد و اعتماد به‌عنوان نیروهای قدرتمند متقابل تاکتیک‌های رژیم تفرقه‌انگیز ایستاده‌اند. جالب این‌جاست که عبارت « همسایه خود را دوست بدار» عمیقا در فرهنگ ایرانی ریشه دارد. ادبیات ایران مملو از چنین عباراتی است که بر اهمیت تاریخی و فرهنگی آن‌ها تاکید دارد.

با این‌حال، بدیهی است که رژیم ایران مشروعیت خود را در میان اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان از دست داده است.

فساد گسترده، بی‌ثباتی اقتصادی( که کاهش ارزش پول خود را نشان می‌دهد) و کاهش شدید استانداردهای زندگی( به‌ویژه در میان طبقه متوسط) روابط رژیم را با مردم تیره کرده است.

به‌ظاهر ممکن است این چالش‌ها همبستگی را در اقشاری از رژیم ایجاد کند، ولی فرهنگ حاکم بر بی‌اعتمادی به‌طور قابل توجهی سطح همکاری لازم برای تغییر اساسی را مختّل می‌کند.

بسیاری از محلّه‌ها که زمانی از جوامع پر جنب و جوش بودند، اکنون نمایشگر بافت‌های اجتماعی از هم گسیخته هستند. اعتماد به‌عنوان محور عمل جمعی به‌خطر افتاده است. تکرار و تجدید خاطرات تظاهرات توده‌ای مانند نسل گذشته بدون توجه به این شکاف‌های اجتماعی و اصلاح آن‌ها یک بلندپروازی بیش نیست.

برای سرنگونی این رژیم نیاز به یک قیام توده‌ای یعنی حداقل 5 درصد از جمعیت ایران است. پنج درصد از جمعیت ایران حدود 4 میلیون نفر است. سرکوب کردن تظاهراتی این چنین گسترده توسط نیروهای امنیتی این رژیم منفور تقریبا غیرممکن خواهد بود.

مفهوم فارسی « مهر» به انگلیسی عشق ترجمه می‌شود، اما منظور ما از مهر، دوست داشتن بی قید و شرط است. این بدین معناست که برای دوست داشتن همسایه و هموطن لازم به در نظر گرفتن مشابهت‌های قومی، زبانی، اخلاقی و جنسیتی نیستیم.

دوست داشتن بدون قید و شرط همسایه می‌تواند از طبقه اول یک آپارتمان شروع شود و از طبقه اوّل به طبقه بالا گسترش یابد و به‌زودی کلّ ساختمان را در بربگیرد و کم کم به خیابان‌های محله برسد. این به معنی یک بسیج محلّی است که متکّی به مهر و دوست داشتن است و موجب همبستگی بدون درگیری و دشمنی می‌شود.

این چنین سازماندهی محلّی در ابراز محبّت کمترین هزینه را دارد. اما با گسترش مهر و مهربانی تهران بزرگ و کم کم تمام ایران زیبای ما را در بر خواهد گرفت.

موفقیت همراه با سخت‌کوشی است، نه صرفا دعوت مردم به دادن شعارهای سیاسی علیه دولت. نهایتا عشق اعتماد می‌آورد. اعتماد برای بسیاری از افراد لازم است تا احوال همدیگر را رعایت کنند. اما عشق به همسایه از نظر رویکرد متفاوت است و می‌تواند در دراز مدّت بسیار عمیق باشد.

دوست داشتن و مهر ورزیدن یعنی توسعه همبستگی و یعنی پیروزی نور بر تاریکی.

کمال آذری، پتالوما

*از مهر خانم شکیبا پیروی در کمک به ترجمه این مطلب تشکر می کنم



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy