Wednesday, Jan 10, 2024

صفحه نخست » صفحه نیمه شب، شماره ۲، روزنامه نگاران افشاگر

d4c0346437fb5d8fa0db2f4aa802937456dccc59.png وقتی بازی بزرگان شکست می‌خورد

در سال ۱۹۷۲ دو رخداد مهم پیش آمد. اول اینکه؛ در هنگام رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا چند تن از مأموران امنیتی پیشین آمریکا به ساختمان هتل واترگریت که در مقابل ستاد انتخاباتی حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا قرار داشت وارد شدند و در آنجا دستگاه‌هایی برای شنود جاسازی کردند.
دوم اینکه؛ جی. ادگار هوور (J. Edgar Hoover) که ریاست پلیس فدرال آمریکا یا همان اف‌بی‌آی را برای مدت ۴۷ سال برعهده داشت، از دنیا رفت. همان‌طور که می‌دانیم، پرونده واترگیت در زمان سردبیری بنجامین برادلی و با پیگیری دو روزنامه‎نگار با نام‌های باب وودوارد و کارل برنشتین در واشنگتن پست دنبال شد، و سرانجام ریچارد نیکسون مجبور شد برای همیشه کاخ سفید را ترک کند. با این وجود، اکنون که سال‌ها از ماجرای واترگیت گذشته است، آشکار است که نفر دوم اف‌بی‌آی یعنی مارک فلت (Mark Felt) که از او با نام Deep Throat هم یاد می‌شود، نقش مهمی در افشای آن ماجرا داشته است. مرگ هوور موجب می‌شود که کاخ سفید به فکر جایگزینی برای او باشد و این در زمانی است که ماجرای واترگیت رخ داده است. روشن است که کاخ سفید هم جایگزینی برای هوور در نظر می‌گیرد و هم اینکه می‌کوشد تا موضوع واترگیت از دستور کار اف‌بی‌آی خارج شود. در چنین وضعیتی است که نفر دوم اف‌بی‌آی، برای سازمانی که در آن کار می‌کند احساس نگرانی کرده و با خونسردی و از راه‌هایی مطمئن، تلاش می‌کند تا روزنامه‌نگارهای پیگیر را در مسیر درست هدایت کند. موضوع واترگیت از همان روزهای نخست، موضوعی بسیار حساس و جنجالی تلقی نمی‌شود و افکار عمومی را به خود جلب نمی‌کند، و همین موجب می‌شود که کاخ سفید، مرگ هوور را هدیه‌ای برای خود بخواند و سعی کند تا پرونده در همان ابتدای کار بسته شود. با این حال، مارک فلت به میدان می‌آید و با مهارت خاصی که نشان می‌دهد، به قول معروف بازی بزرگان را برهم‌می‌زند./ م.ع

IMG_8850.jpeg

چگونه ماجرای واترگیت روزنامه‌نگاری را به‌عنوان یک نهاد ضد قدرت واقعی معرفی کرد

پنجاه سال پیش، بزرگترین رسوایی سیاسی دوران پس از جنگ در ایالات متحده رخ داد. پییر-امانوئل متزگر-دبرون، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی، پیامدهای تحقیقاتی که منجر به واترگیت شد را مرور می‌کند.
یونس آبزوز
ترجمه و تلخیص از مقاله منتشر شده در ۱ ژانویه ۲۰۲۴ سایت خبری مدیاپارت ( مهمترین سایت خبری-تحلیلی مستقل فرانسه)

در۷ فوریه ۱۹۷۳، اکثریت دموکرات در سنا تحقیقاتی را در مورد تأمین مالی کمپین انتخاباتی رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، ریچارد نیکسون، در ماجرای واترگیت آغاز کردند. این آغازِ یک رویه پارلمانی است که رئیس دولت را مجبور به استعفا در ۸ اوت ۱۹۷۴ می‌کند.

در رأس بزرگترین رسوایی سیاسی دوران پس از جنگ، افشاگری دو روزنامه‌نگار واشنگتن ‌پست قرار داشت که از دخالت کاخ سفید در نفوذ به مقر حزب دموکرات امریکا در حین مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری و قانونگذاری امریکا مطلع شدند. تحقیقات گسترده توسط باب وودوارد و کارل برنشتین نشان می‌دهد که افراد در لباس مبدل لوله‌کش، مجهز به دوربین‌ها و تجهیزات شنود، ‌ در ساختمان واترگیت در شب ۱۷ ژوئن ۱۹۷۲ دستگیر شدند، طبق دستور، عمل می‌کردند.

افشاگری‌های آنها، که با اعتماد به یک مطلع موثق مخفی با نام مستعار «گلوی عمیق» انجام می‌شد و به‌طور مداوم منتشر می‌شد با استقبال گسترده مردمی روبرو شد و یک ژانر روزنامه‌نگاری به نفع عموم را تجدید کرد یعنی روزنامه‌نگاری تحقیقی. به‌طورویژه، رسوایی واترگیت یک رویکرد روزنامه‌نگاری جدید را آغاز کرد که جنبه انتقادی به اقدامات دولت، بی‌اعتماد به بیانیه‌های دولتی و گفته‌های مسئولین سیاسی و دولتی و افشای اسرار قدرت‌های دولتی داشت.

مدیاپارت: چگونه واترگیت روزنامه‌نگاری تحقیقی را به‌عنوان یک قدرت چهارم واقعی تثبیت کرد و سودمندی اجتماعی آن را تقویت کرد؟

پییر-امانوئل متزگر-دبرون: زمانی که ما به تحقیقات روزنامه‌نگاری علاقه‌مندیم، یکی از اولین چیزهایی که به آن نگاه می‌کنیم، تأثیرات افشاگریها بر عرصهٔ سیاسی است و دقیقاً: واترگیت یک سیگنال بسیار قوی به روزنامه‌نگاران ارسال می‌کند که یک تحقیق بسیار دقیق می‌تواند به استعفای قدرتمندترین فرد جهان، رئیس‌جمهور ایالات متحده، ریچارد نیکسون منجر شود. این نشان می‌دهد که هیچ شخص یا نهادی، در یک رژیم دموکراتیک، از انتقاد، از زیرسؤال بردن عملکرد خود مصون نیست.

بدیهی است که کار روزنامه‌نگاران به‌شرطی تأثیر می‌گذارد که کنترل‌ها و موازنه‌ها و رویه‌هایی از قبل وجود داشته باشد تا کار افشاگری روزنامه‌نگاران به‌نتیجه برسد وعاملان در دادگاه مستقل محاکمه شوند . در ایالات متحده، اطلاعات دو روزنامه‌نگار واشنگتن پست تحقیقات قضایی و اداری را آغاز کرد: سارقان مقر حزب دمکرات تحت تعقیب قرار گرفتند و سنا کمیسیون تحقیق را پیش از آغاز روند استیضاح باز کرد و نیکسون را به استعفا رساند.

چرا واترگیت نقطه عطفی در تاریخ روزنامه‌نگاری است؟

روزنامه‌نگاری تحقیقی با واترگیت ظاهر نشد. از دهه ۱۸۳۰، در ایالات متحده، مطبوعات نسبتاً جسوری پدیدار شدند که از افشای حقایقی که احتمالاً مقامات منتخب یا تجار قدرتمند را بی‌ثبات می‌کرد، تردید نداشتند. تعداد فزاینده‌ای از خوانندگان، که سواد بیشتری دارند، علاقه زیادی به افشاگری‌ها دارند. این روزنامه‌نگاران که بیشتر بر اخبار حوادث متمرکز شده‌اند، تلاش می‌کنند تا با افشای اعمال مذموم، در سطحی جنایت‌آمیز، اما بالاتر از هر چیز اخلاقی، نوعی خشم جمعی را برانگیزند.

سپس جنگ ویتنام از سال ۱۹۵۵ آغاز شد که اهمیت خبرنگاران جنگ را در افشای دروغ‌های سیاسی و سوء استفاده‌های ارتش آمریکا علیه غیرنظامیان نشان داد مانند آنچه در دهکده می-لای در سال ۱۹۶۸گذشت. بعدها، اسناد پنتاگون در سال ۱۹۷۱ - افشاگری‌هایی در مورد چگونگی گسترش و تشدید عمدی جنگ ویتنام توسط ایالات متحده اهمیت بسیار زیادی داشت. دیوان عالی، به نام اولین متمم قانون اساسی درنظر گرفت که نیویورک تایمز و واشنگتن پست حق داشتند اطلاعات محرمانه را به نام حق مردم برای دانستن منتشر کنند.

اساساً، واترگیت یک نقطه عطف است که اهمیت محرمانه بودن منابع را به خوبی تأیید می‌کند.

بنابراین، هنگامی که واترگیت دو سال بعد رخ داد، مطلع ناشناسِ روزنامه‌نگاران واشنگتن پست، «گلوی عمیق»، توسط تعدادی دستگاه‌های دولتی محافظت می‌شد که محرمانه بودن منابع را تضمین می‌کرد.

آنچه در آن زمان عملی بود ولی هنوز مورد تردید ، یعنی حفظ اطلاعات محرمانه از منابع ناشناس، اکنون به‌عنوان یک ضرورت دموکراتیک درحال شکل گرفتن است. «گلوی عمیق» تبدیل به منبعی در موقعیت بسیار بالا می‌شود که امکان بیان اطلاعات خود را ندارد، اما همچنان موفق می‌شود اطلاعات که به نفع عموم است را فاش کند زیرا روزنامه‌نگاران می‌توانند با پذیرش خطر خودشان تأیید و بررسی حقایق را انجام دهند.

روزنامه‌نگاری تحقیقی در سال‌های پس از آن در ایالات متحده چگونه تکامل یافت؟

واترگیت جرقه‌ای واقعی بود که روزنامه‌نگاری تحقیقی در ایالات متحده را برانگیخت. از آنجایی که از نظر اجتماعی مفید به نظر می‌رسد و افق انتظارات را در بین خوانندگان بالا می‌برد، نفع تجاری قابل‌توجه و بی‌سابقه‌ای را برای شرکت‌های مطبوعاتی ایجاد می‌کند:
روزنامه‌هایی که به تحقیق و تفحص می‌پردازند بسیار خوب می‌فروشند، تیراژها در حال افزایش است و عموم مردم آمریکا علاقه‌مند به این موضوع هستند: افشاگری در مورد نخبگان سیاسی و اقتصادی کشور.

فضای احتمالی کار و فرصت ورود حرفه‌ای برای روزنامه‌نگاران جوان علاقه‌مند به این کار درحال گسترش است: بسیاری از روزنامه‌ها درحال ایجاد موقعیت‌های تحقیقی هستند و آنها را تشویق می‌کنند تا در مورد اسرار قدرت تحقیق کنند و به آنها زمان لازم را برای انجام این کار اختصاص دهند.

مارک هانتر، محقق و روزنامه‌نگار، توضیح می‌دهد که روزنامه‌نگاری تحقیقی روند چرخه‌ای دارد. به‌عنوان نمونه، با ریاست جمهوری ریگان و پیروزی نئولیبرالیسم، از سال ۱۹۸۱ به بعد، روزنامه‌نگاری تحقیقی دوره افت را تجربه کرد. این ایده درحال رشد است که تحقیقات به اعتماد شهروندان به دموکراسی آسیب می‌رساند. با این‌حال، در دراز مدت، این دوره افت روزنامه‌نگاری تحقیقی را زیرسؤال نمی‌برد که ارکان آن همچنان محرمانه بودن منابع و عملکرد روزنامه‌نگاری غیروابسته و غیرمطیع که از تحقیق در مورد افرادی که پست‌های مهمی در عرصهٔ اجتماعی دارند خودداری نمی‌کند.

در غیاب نهادها و سازمان‌های ضد قدرت بسیار قوی و مستقل افشاگری‌های خبرنگاران تأثیر چندانی ندارد./ ب.ع

IMG_8851.jpeg

***************************

روزنامه‌نگاری تحقیقی از واترگیت تا اسناد پاناما

واترگیت نقطهٔ عطفی در عالم روزنامه‌نگاری تحقیقی و افشاگر بود. این رویداد که از آن با عنوان «رسوایی واترگیت» یاد می‌شود توانست موجب کناره‌گیری قدرتمندترین رئیس‌جمهور جهان یعنی ریچارد نیکسون شود.
روزنامه‌نگار و روزنامه‌، در این واقعه توانستند قدرت واقعی خود را نمایان کنند.

طی سال‌های قبل و بعد از واترگیت، جهان ضرب شست‌های مهم و اساسی از روزنامه‌نگاری تحقیقی دیده بود که هم موجب آگاهی مردم، و هم حواس‌جمعی صاحبان قدرت سیاسی، نظامی و به‌خصوص مالی جهان شد که آن‌ها، تنها ابرقدرت‌های حاکم بر جهان نیستند بلکه روزنامه‌نگاران و روزنامه‌ها، اگر دلیر و جسور باشند، و از این قدرت‌های صاحب تمام امکانات مادی نهراسند، می‌توانند با مقداری جوهر و کاغذ یا حروف دیجیتال، در عالم اینترنت، خلاف‌کاری‌ها، قانون‌گریزی‌ها، و حتی تبهکاری‌های این قدرت‌های صاحبِ همه‌چیز را افشا کنند و پایه‌های امپراتوری آن‌ها را بلرزانند.

اما این که همه‌ی مردم دنیا خواهان یا علاقه‌مند به دانستن این حقایق باشند محل شک و شبهه است.

در پرونده واترگیت، چون فشارهای قانونی و قدرت رقبای سیاسی باعث کناره‌گیری نیکسون شد، این افشاگری‌های روزنامه‌نگارانه جایگاهی ویژه پیدا کرد و منشاء اثر شد. اما افشاگری‌های قبل و بعد از واترگیت چنین تأثیری نداشت و عامهٔ مردم از کنار این افشاگری‌ها با نوعی بی‌اعتنایی و بی‌توجهی عبور کردند.

علت این بی‌اعتنایی چه بود؟
شاید باور به این موضوع که افشاگری بر اساس اسناد نمی‌تواند در روند عمل صاحبان‌قدرت جهانی تأثیر جدی بگذارد و باعث تغییر این روند شود.

در جهان امروز، اصول و قواعدی به صورت جاافتاده عمل می‌کنند که درهم‌ریختن این اصول و قواعد یا تغییر بنیادین آن‌ها طبق تجربهٔ تاریخی انقلاب‌ها و دگرگون‌سازی‌های بنیادین در برخی کشورها، می‌تواند ضررهایی به‌مراتب بیشتر از ضررهای وجود و حضور قدرت‌های فعلی بر جوامع بشری داشته باشد لذا رضایت به همین نوع زندگی با تمام گرفتاری‌ها و تبهکاری‌هایی که در سطوح بالای سیاست و نظامی‌گری و ارگان‌های مالی رخ می‌دهد از نظر این بی‌اعتنایان عاقلانه‌تر به‌نظر می‌آيد.

حال اگر وقایعی مثل واترگیت موجب سقوط یک رئیس‌جمهور و روی کار آمدن رئیس‌جمهوری دیگر شود، مزیت این نوع روزنامه‌نگاری تحقیقی و افشاگرانه در این خواهد بود که صاحبان قدرت با احتیاط بیشتری قدرت‌نمایی کنند و بدانند که همواره یک عامل بیرونی به نام روزنامه و روزنامه‌نگار می‌تواند در قدرت‌نمایی بلامنازع آن‌ها اختلال ایجاد کند.

از طرف دیگر وقایعی مانند واترگیت باعث می‌شود تا قانون‌گزاران در کشورهای قانون‌مند، به نفع مردم و در نتیجه چشم و گوش مردم یعنی رسانه‌ها و نشریات قوانینی وضع کنند که از قدرت غیرقابل رقابت صاحبان مال و قدرت‌های سیاسی و نظامی کم کند و این به خاطر شجاعت و جسارت عده‌ای روزنامه‌نگار به دست می آيد که توانسته‌اند در سد بلند و محکم «قدرت از هر نوع‌اش» رخنه کنند و توانایی خود و قلمشان را به آن‌ها تحمیل کنند.

در عدم توجه عامه مردم به کارهای افشاگرانه روزنامه‌نگاران، ما در سال‌های اخیر شاهد انتشار «اسناد پاناما» بودیم که اسناد خلافکاری‌های مالی در سطح جهانی، با بیش از ۱۱ میلیون سند و همکاری صدها روزنامه‌نگار در سطح جهانی منتشر شد ولی آن بازتاب و اثر رسوایی واترگیت را نداشت.

در موضوع اسناد پاناما یا «پاناما پیپرز»، که با یک پیام ناشناس از طرف شخصی به نامه «جان دو» به خبرنگار تحقیقی «زود دویچه تسایتونگ» آغاز شد، اطلاعاتی باورنکردنی مربوط به «صدها هزار» شرکت موسوم به «شرکت های صندوق پستی» در اختیار خبرنگار قرار گرفت که شیوه‌ٔ مدیریت و انتقال «میلیاردها دلار» پول را به‌صورت غیرقانونی و فراقانونی در جهان نشان می‌داد که مربوط به مقامات جهانی و ثروتمندان و مسئولان سیاسی و سلبیرتی‌ها بود و دو خبرنگار روزنامه زود دویچه، یک شبکه عظیم از خبرنگاران مهم‌ترین رسانه‌های جهان مثل گاردین و لوموند و بی بی سی را بسیج کردند و بعد از یک سال کار در سال ۲۰۱۶ «پاناما پیپرز» را منتشر کردند؛ افشاگری در مورد دارایی‌های پنهان و ارقام باورنکردنی که می‌توانست جهانی را متحول کند.

اما این افشاگری تغییر خاصی در جهان به وجود نیاورد.

پس صِرف حضور خبرنگاران تحقیقی و افشاگر برای تاثیرگذاری بر اذهان عمومی و جریانات حاکم کافی نیست و ایجاد تغییر، نیاز به لوازم دیگری دارد که اگر فراهم نشود، افشای اسناد و روشنگری در بارهٔ آنها به تنهایی موجب وقوع اتفاقی نخواهد شد./ م.ز

IMG_8852.jpeg



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy