حمیدرضا جلایی پور از امضاکنندگان بیانیهی ۱۱۰ امضایی موسوم به «روزنه گشایی» این بیانیه را فراتر از انتخابات میداند و میگوید «این بیانیه مبتنی بر نوعی آسیبشناسی است که رو بسوی آینده دارد و چند تم اصلی در آن وجود دارد. مثلا یکی از تمهای اصلی این بیانیه این است که کنشگران دلسوز برای کشور اصلا منتظر یک روز رستاخیز نباشند و کمی سرشان را رو به پایین بگیرند تا ببینند که چه امکاناتی در جامعه هست و از این امکانات و روزنهها استفاده کنند.»
جلاییپور که پیش از انتخابات در نمایشگاه رسانهها و مطبوعات ایران حاضر شده بود، با حضور در غرفهی انصاف نیوز به ارائهی توضیحاتی اولیه حول این بیانیه پرداخت. در بخشهایی از این گفتوگو اشاراتی هم به انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد، شده است، فیلم کامل این گفتوگو پیشتر در انصاف نیوز منتشر شده است.
خلاصهای از این گپ و گفت را در ادامه بخوانید:
حمیدرضا جلایی پور در مورد اینکه ایدهی بیانیهی ۱۱۰ امضایی یا روزنهگشایی از کجا آمده و دال مرکزی آن چیست؟» گفت: مفاد این بیانیه تجزیه و تحلیل کنشگری اصلاح گران است بر اساس تجربیات این چند دهه و منابعی که به زبان فارسی در دسترس است؛ به همین دلیل هم در جامعه اثری نداشته است و در محافل اهل تحلیل و میان خود اصلاح طلبان اثر داشته است.
این بیانیه مبتنی بر نوعی آسیبشناسی است که رو بسوی آینده دارد و چند تم اصلی در آن وجود دارد. مثلا یکی از تمهای اصلی این بیانیه این است که کنشگران دلسوز برای کشور اصلا منتظر یک روز رستاخیز نباشند و کمی سرشان را رو به پایین بگیرند تا ببینند که چه امکاناتی در جامعه هست و از این امکانات و روزنهها استفاده کنند.
نمونهاش خود این بیانیه است. الان یک روزنهای هست بنام انتخابات. فرض کنید که ۳۵ درصد -احتمالا چون در این دولت آقای رئیسی نظرسنجیهای رسمی انتشار پیدا نمیکنند- اما حرف من این است که همین مشارکت ۳۰-۴۰ درصد مشارکتی میلیونی و رخدادی مهم است. از همین رخداد هم باید استفاده کرد و با مردم حرف زد. نه تنها در تهران که در کل ایران.
جلایی پور در پاسخ به این نقد که «ما در دورههای دیگری مناصب قدرت را صد درصد گرفتهایم و کاری از پیش نبردهایم. جامعه مدنی محدود شده، دانشجوها ستارهدار شدند و رسانهها و مطبوعات ذبح شدند. الان بعضی گروههای فشار در مصادر قدرت نشستهاند، حال با این وضعیت نتیجهی روزنهگشایی چه خواهد بود؟» گفت: این صحبتها نمونهای از انسدادباوری است که این بیانیه در نقد انسدادباوریست. این بیانیه که فقط راجع به روزنهگشایی انتخاباتی نیست، اما در فضای انتخابات مطرح شده است. اما درمورد همین بحث شما: در همین انتخابات و در بعضی شهرها افراد قابل دفاعی هستند. خالصگرا نیستند و تخصصی دارند و قابل احترام عدهای هستند. اگر در این کشور که ۳۵-۴۰ درصد در انتخابات شرکت میکنند، این افراد رای بیاورند که خیلی خوب است.
منظور این نیست که معجزه میکنند و تغییرات ساختاری در کشورایجاد میکنند. اگر اقلیت مسئولی در مجلس شکل گیرد اینها بنظر من کتکخور ملت میشوند. بجای اینکه نارضایتی مردم به لبشان برسد و مجبور شوند به کف خیابان بیایند و فریاد بزنند این نمایندگان حرف مردم را میزنند و ممکن است منتج به تصمیماتی شود. تصمیمات همان مجلس دهم نسبت به مجلس یازدهم به حال کشور مفیدتر بود. در این مجلس ۱۰۰ روز در این کشور و در دانشگاهها اعتراض بود، ما که هیچکاری از این مجلس ندیدیم! صدای کوچکی از همین آقای پزشکیان بود، اگر چنین صداهایی کمی بلندتر شود مفید است.
آنهایی که شرکت نکردند و میخواهند کارهای بزرگتری کنند، خب مشکلی نیست، بکنند. حرف در این متن این است که حتی بیش از تغییرات ساختاری کارهای خوبی میتوان در این مملکت انجام داد، ما این را معطوف نکنیم به حرفهای بزرگ. حال اگر کسی میگوید آن حرفهای بزرگ را هم اجرا کنیم خب بکنند.
آقای جلاییپور با اشاره به دو دورهی روحانی و اینکه به دورهی دوم او این انتقاد وارد است که به آراء خود پشت کرد، دورهی نخست روحانی را درخشان خوانده و به موضوع برجام تاکید کرد گفت: اینکه میگویند کار مهمی از پیش نرفت، بابا کار مهمی بود، بردیم. اصلا این خیلی مهم بود که چندین روز وزیر خارجهی ایران با آمریکا مذاکره کند. اینها کار خوبی بود و پایهریزی شده است؛ فردا همین دولت بخواهد انعطاف نشان دهد باید همان مسیر را برود.
جلاییپور در واکنش به این صحبت خبرنگار انصاف نیوز که «بحث برسر این بود که سطح انتظارات مردمی که رای دادهاند خیلی بیشتر از اتفاقی بود که پس از آن افتاده است» گفت: سطح آگاهی جامعه نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان بالا رفته است، جامعه بهم مرتبط شده؛ طرف امارات و عربستان و ترکیه را میبیند، همین انتخابات پاکستان را میبیند، از آنطرف هم ده سال است جامعه دارد فقیرتر میشود؛ خب این انتظارات منفجر میشود. از آنطرف هم که جمهوری اسلامی آمده است از ۲۰ سال پیش به طرف «حکومت اسلامی» نزدیک شده است. بجای اینکه با این فضا خود را سازگار کند مدام خود را تنگتر کرده. حتی اردوغان که همه به او انتقاد میکنند بالاخره در آن کشور انتخاباتی برگزار کرد که رقبای آقای اردوغان همه در آن شرکت کردند، نه مثل این انتخابات که رقابت بین اطرافیان آقای قالیبافبا اطرافیان آقای رئیسی است؛ اینکه رقابت نیست!
بنابراین سطح انتظارات که رفته بالا، از آنطرف هم حکومت بسته است، تنگتر شده است. طبیعیترین اتفاق در ایران همان است که افتاد؛ پارسال در بیش از صد شهر ایران اعتراضات اتفاق افتاد. نتیجهاش پس همین رکودی میشود که در انتخابات داریم و همه نگرانند و در آمادهباشند. باید بیایید تعدیل کنید و اصلاح کنید، نمیکنند که!
در همین مجلسی که شما میگویید در راس امور نیست اگر عدهای راجع به مسائل مملکت احساس وظیفه کنند، میتوانند منشا اثر باشند، نه صد درصد، اما میتوانند. در مجلس دهم قانون شهروندی مادری تصویب شد. در مجلس خیلی کارها نمیتوانند بکنند، اما کارهای مفیدی میتوانند بکنند که زندگی دهها هزار نفر با آن ارتباط دارد. پارسال ۵۰۰ نفر از مردم کشته شدند، این مجلس چکار کرد؟ حداقل اسمهایشان را بگویید!
جلایی پور در مورد این گزاره که «اگر مشارکت ۲۵ درصد شود، بهتر است و به حکومت فشار میآید و زیر بار تغییر میرود» گفت: نظرسنجیها این را نمیگوید. حدس من این است که این انتخابات از ۳۵ درصد پایینتر نمیآید. این وضعی بود که سال ۸۴ ماها داشتیم اصلاحطلبان ۴ کاندید معرفی کردند و یک نظرسنجی نکردند ببینند پایگاه رای اینها چیست. چهارتایی باهم آمدند و هرکدام هم فکر میکردند بیشترین رای را دارند.
این حکومت ۱۰۰ روز، دهها شهر اعتراض بود و اگر قرار به عقب نشستن بود، مینشست. اعتراض که از رای هم مهمتر است، در ۱۰۰ دانشگاه اعتراض بوده است. باید مسئولی باشد که صدای مردم را برساند، وقتی مردم کتک میخورند صدای آنها آنقدر مراتب را طی میکند که اصلا نمیرسد و آخر هم میگویند توطئهی دشمن بود. ولی اگر چهارتا نماینده باشند که به ناراضیها نزدیک باشند بهتر است.
نکتهی مهم دیگر اینکه عدهای در ایران یکی از شاهبیتهای کارشان این است که مدام میگویند انتخابات شده است مناسک؛ مناسک یعنی کار جمعی که همه مردم همیشه انجام میدهند، ظاهری و نمایشی است. حرف من این است که اگر انتخابات مناسک هم باشد باید در آن شرکت کرد. دلیلم هم این است که اینگونه نیست که دائم اوضاع بهتر شود، میتواند اوضاع بدتر شود. این در آن بیانیه هم هست. میتواند روزی برسد که در این کشور اصلا انتخاباتی نباشد. از طریق همین مناسک میشود این حرفها را زد.
-شما میگویید «عدهای میگویند راه دیگری هست، راهشان را بروند، ماهم میگوییم حتی تعداد اندکی هم بتوانند به مجلس بروند جواب میدهد». موضوع این است که همان تلاش حداقلی و قانع بودن به وارد کردن آن تعداد اندک، باعث میشود برخورد امنیتی با آن عدهی دیگری که نظر دیگری دارند راحتتر شود. اما اگر همه بگویند ما تحریم میکنیم و فقط یک جبههی اصولگرا وجود دارد دیگر کسی به آن عدهی دیگر نمیگوید «شما تندرویید» ولی وقتی شما حضور دارید، بیانیهای میدهیدآن عدهی دیگر مثل تاجزاده و سعید مدنی میشوند تندروهای خارج حکومت و برخوردهای امنیتی با آنها راحتتر میشود.
در جامعه مدنی ما چه خوشمان بیاید و چه نیاید یک عده -حدود ۳۵ درصد- شرکت میکنند. حرف شما این است: همان کاری که جمهوری اسلامی آن بالا میکند، مهندسی میکند، انحصارگرایی میکند، شما میگویید یک عده این پایین بکنند. یعنی یک صدا باشند. نمیشود این کار را کرد! یک عده میخواهند در انتخابات شرکت کنند و یک عده هم نمیخواهند، حقشان محترم است. اصلا رای برای دادن و ندادن است.
این بیانیه هم اصلا به کسانیکه در انتخابات شرکت نمیکنند بیاحترامی نمیکند؛ حتی تبلیغ نمیکند که بیایید. یک عده شرکت نمیکنند و ناراحت هستند و حق هم دارند؛ یک عده هم شرکت میکنند. حکومت در بالا تکثر سیاسی را نمیپذیرد، من و شما این پایین باید بپذیریم.
نکتهی بعد اینکه، تاریخ این ۳۰-۴۰ ساله را بخوانید؛ این آقایان تندرو هروقت خواستهاند با کسی برخورد کنند، کردهاند، از کسی اجازه نگرفتهاند. حرف شما مثل این است که آقای خاتمی مثلا پارسال آن بیانیهی ۱۵ مادهای را داد، به او انتقاد کنیم که «آقای خاتمی! تو چرا این بیانیه را دادی؟! چون شما دادی تندروها به میرحسین فشار میآورند». آنها که آقای خاتمی چه آن بیانیه را میداد و چه نمیداد این کار را میکردند؛ این خیلی خطاست که یک عده نیروی شناخته شده آمدهاند فکرشان را با مردم در میان گذاشتهاند، اصلا انتظاری هم ندارند، ولی این را نباید سیاسی کرد. بگوییم چون اینها این نامه را نوشتهاند به دیگران فشار میآورد. به دیگران نیروهایی که قدرت دارند فشار میآورند. آنهایی که زندان دستشان است، آنهایی که دستگاههای اطلاعاتی دستشان است فشار میآورند؛ نه یکسری نویسندهی منتقد!
شما لیست امضاکنندگان را نگاه کنید، اشتباه نکنم بیش از ۵۰ درصد اینها کتکخوردهاند.
ترور یک عضو "مهم" حماس در جنوب لبنان