احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
در اهمیت رفتن ایرانیان به پیشواز نوروز امسال با افروختن آتش و پایکوبی در اطراف شعله های آن و دیدار ملیونی مسافران و گردشگران از آثار باستانی کشور و کاخ های پادشاهان پهلوی، تفسیر و گفتنی بسیار است.
اما آنچه نوروز امسال را از سالهای پیشین متفاوت می کند اوضاع اجتماعی کشور در فرای انقلاب معنوی «زن زندگی آزادی» و نشانه های گذار قطعی کشور به سوی یک ایران نوین است.
می توان گفت اوج عظمت و شکوه ایران باستان در دوران سلسله ساسانیان در فاصله سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷ سال) و آغاز آن با جلوس اردشیر بابکان بر تخت سلطنت بوده که در آن پیدایش نخستین آیین شهروندی و حکومتداری در جهان همراه با گسترش فرهنگ، عدالت و دانش مختص زمان خود، آثار تمدن تاریخی کشور ما را تا امروز هم مورد ستایش و بحث و پژوهش قرار داده است.
با این حال یکی از مشکلات مطالعه این تاریخ باستان، قطع ناگهانی آن تمدن درخشان با حمله اعراب و ورود اسلام به کشور ما بوده است.
تمدن باشکوه ایران تا پیش از آن واقعه بر دو ستون نظام پادشاهی و دین رسمی ایرانیان یعنی زرتشی (خداوندگار آگاهی و شعور) استوار بود. هر دوی این عناصر سازنده هویت ایرانیان با فتح سرزمینهای امپراتوری ساسانی توسط اعراب به کناری زده شده و تا تقریبا سیصد سال پس از آن هیچ اثر قابل ملاحظه ای از آنها باقی نمانده بود.
تنها یادگار باقیمانده از آن شکوه باستان زنده ماندن زبان فارسی است که در شاهکار بزرگ ادبی ایران و جهان، یعنی شاهنامه فردوسی دو قرن پس از آن سروده شد و زبانی است که همه ایرانیان امروز به آن سخن می گویند و همراه با فراهم کردن یک بستر همبستگی ملی، ما را با نیاکان هزاره های گذشته همصحبت می کند. امر شگفتی که کمتر ملتی می تواند به داشتن آن افتخار کند.
به روزگار امروز برگردیم، مایکل آکسوردی فقید، مسول پیشین میز ایران در وزارت خارجه بریتانیا، در کتاب پر ارزش خود «ایران، امپراتوری اندیشه» می نویسد برخلاف هندی ها، چینی ها و برخی ملتهای دیگر که در گذشته صاحب تمدنی بوده اند، ایرانی ها هرگز این تمدن از دست رفته را فراموش نکرده و آن را در ناخودآگاه هویتی خود زنده نگه داشته اند و هنوز از آن نیروی معنوی می گیرند.
رضاشاه بزرگ و محمد رضاشاه فقید برای ساختن ایران نوین به درستی از حضور این نیروی محرکه اجتماعی، به ویژه در اذهان روشنفکران و نخبگان همسو با آرمانهای مترقی خود بهره بردند و تلاش کردند عظمت از دست رفته ایران باستان را در قالب یک ایران مدرن و همسو با جامعه متمدن جهانی بنا کنند.
انقلاب منحوس اسلامی، به گفته سخنسرای نامی شادروان نادر نارپور، همان شبیخون دوباره تاریخی قومی تاریک اندیش بر فرهنگ و هویت واقعی مردم میهن ما بوده که امروز ۴۵ سال پس از وقوع آن حادثه شوم، از سوی نسل جوان کشور در بازدید از تخت جمشید و کاخ پادشاهان و برافروختن آتش دست رد بر آن زده و می خواهد بنای ایران نوین را زیر پرچم سه رنگ شیر و خورشید و با جانفشانی پی بریزد.
آنها در نوروز امسال انتخاب خود برای ساختار هویتی این ایران آینده را به بدون هیچ شک و تردیدی به نمایش گذاشته اند!
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
اپیدمی "مرگ" در رسانههای فارسیزبان