خانه ابرى بود، روزى، خانه خونین است اینک
آنچنان شد، این چنین شد، حال ما این است، اینک
مرده وارى، طیلسان (ردا) بر دوش و خون آشام و شبرو ...
خانه ابرى بود، روزى، گرچه خونین شد ولیکن
پشت ظلمت وز پى خون، صبح سیمین است اینک!
«سیمین بهبهانى»
هفتم آوریل ۱۹۷۹ ابر سیاهى آسمان ایران را فرا گرفت و یکى از بزرگترین و محبوب ترین نخست وزیران محمدرضا شاه را بدون اینکه دلیلى محکمى براى محکومیتش داشته باشند و بدون اینکه، گناهى داشته باشد را به اعدام محکوم کردند! «امیر عباس هویدا» در میانه راه قبل از اینکه او را به جوخه اعدام ببرند، در زندان قصر سابق [۱] به قتل میرسانند. سى و هفتمین نخست وزیر ایران که در حین حال باسایقه ترین نخست وزیر هم بود. امیر عباس آنقدر به بى گناهىاش آگاه بود که براى معروفى با پاى خود به خیابان ایران محل اقامت خمینى میرود، ولى آنچه که شرحش در بالا رفت، چنین ناجوانمردانه کشته میشود، تا تاریخ نشان دهد، "عمامه داران نه چیزى از انسانیت و قضاوت میدانند و درکى از سیاست و اقتصاد دارند. هویدا که در طول ۱۲ سال و شش ماه صدارت با رشد اقتصادى ۱۱/۵ درسدى و تورم ۲/۵ درسد بهترین کارنامه را در دست داشت، فردى بنام خلخالى که نه قضاوت خوانده بود و نه از نظر روحى انسان طبیعى بود حکم اعدام براى او صادر میکند و لمپنى بنام غفارى قبل از رسیدن به جوخه اعدام، او را بى دلیل به قتل میرساند! چون نه امامش و نه عمامه داران وحشى هویدا را میشناختند و نه از کارهاى مهمى که او در طول صدارتش انجام داده بود چیزى فهمیده بودند!
ایران در زمان صدارت زنده یاد هویدا، بهترین و بیشترین رشد اقتصادى را داشت. بهتر است وضعیت اقتصادى در دوران هویدا را از زبان وزیر دارایى او بخوانیم. عالیخانی، چنین توضیح داده است: "طی دورهای دهساله تا سال ۱۳۵۲، اقتصاد ایران متوسط رشد اقتصادی سالانه ۱۱٫۵ درسدی و متوسط نرخ تورم سالانه ۲٫۶ درصدی را تجربه کرد. به همین دلیل، این دوره را دوران طلایی اقتصاد ایران مینامند. همچنین نرخ دلار آمریکا که از سال ۱۳۳۲ در قیمت ۸۰ ریال ثابت مانده بود، در دوران وزارت عالیخانی بیش از ده درسد را از ارزش خودش در برابر ریال از دست داد و به قیمت ۷۰ ریال رسید. نرخی که تا بهمن ۱۳۵۷ ثابت ماند. اکنون بیش از ۴۵ سال از آن دوران، دلار در آستانه ۷۰ هزار تومان است، و بگفته رئیسى قاتل، میرود تا ۱۰۰ هزار تومان را تجربه کند! حال که بیش از چهار دهه از جاودانه شدن هویدا میگذرد این مقاله را براى ثبت در تاریخ مینویسم، تا جوانان ایران، به واقعیت هاى گذشته آگاه شوند.
همانطور که در بالا هم آمد، هویدا یکى از بهترین نخست وزیران ایران در زمان پهلوى دوم بود. چه دست هایى پشت این اعدام و اعدامهاى دیگر بود؟ «هویدا» را کشتن تا به چه اهدافى برسند؟ عمامه داران دست در دست انگلیسىها، از هویدا چه ترسى داشتن که حکم اعدام او را فورى صادر کردند؟ در حین اینکه جوامع حقوق بین المللى و حقوق بشرى با کمک و پادر میانى مهدى بارزگان رئیس دولت موقت در تلاش بودن تا از این اعدام جلوگیرى کنند، خلخالى جلاد با مشورت خمینى، حکم اعدام هویدا را صادر کردند و تا قبل اینکه به خوجه اعدام برسد با شلیک گلوله هاى کلت، او را در حیاط زندان قصر پشت دیوار به قتل رساندند! هادى غفارى که هیچ وقت حالت عادى نداشته، او را به قتل رساند! [۲] آخوندهاى هفت رنگ و دروغگو، پس از مرگ هویدا، باز به دروغ روى آوردند یکى از آنها همین غفارى معروف به هادى خلُه بود که گفت: " محل دفن هویدا اسرائیل است و دوباره نمک روى زخم میلیونها إیرانى پاشید. دلیل اینکه هادى غفارى جنایتکار چنین گفته بود، میخواست مذهب او را بهایى و یا یهودى اعلام کند. در حالیکه امیر عباس هویدا با نام مستعار حاج آقا عباس حداد، فرزند حبیب الله در بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. هویدا را در اتاقى به قضاوت خلخالى آدمکش محاکمه کردند، در دادگاه کذایى که شبیه همه چیز بود جز دادگاه! هرچه اراذل و اوباش و لات و چاقو کش و بازارى هاى موئلفه از تبار فدائیان اسلام جمع بودند. در آنجا غفارى در پشت سر و گاهى در کنار هویدا مرتب در رفت و آمد، بود (دادگاه؟!) و مرتب با اوباش دیگرى درِگوشى صحبت میکرد و گاهى از اتاق خارج میشد و بر میگشت! مشخص بود بدنبال نقشه شومشان بودند! وقتى هویدا نام خدا را میبرد غفارى بیشرف لبخندى کریه میزند یعنى تو که بیخدایى! از غفارى و تمام عمامه داران باید پرسید؟ چرا جسد هویدا را ماهها در سرد خانه پزشک قانونى نگه داشتند؟ جواب پرسش هاى بالا را از همین جا میتوان دریافت کرد.
پیکر هویدا سه ماه در سرد خانه پزشک قانونى تهران میماند تا انگلیسى بیایند، و اعدام شدگان سران ارتش و ژنرالهاى با تجربه ایران در روزهاى اول انقلاب ۵۷ را چک کنند. (ویدئوى این صحنهها، موجود است که در شبکه هاى اجتماعى دست بدست میشود) هویدا هم جزء همان اعدامىها بود. دکتر «فرشته انشاء» پزشک هویدا و از بستگان هویدا بود که کارهاى کفن ودفن او را انجام داده است. بانو انشاء در مستند «هویدا» [۳] میگوید: "هویدا بخاطر اینکه آرامگاهاش را خراب نکنند با نام دیگرى بر روى سنگ قبر او اقدام کردیم. "بر روى سنگ قبر سى و هفتمین نخست وزیر ایران این تاریخ با نام دیگرى نوشته شده است" زاد روز ۱۲۹۸ و ۳۱ خرداد۱۳۵۸خورشیدى (اعدام شده است)
باید توجه داشت، خمینى از فرداى۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روزهاى ابرى و تیره و تارى را براى ایرانیان بوجود آورد. به باور نگارنده بدستور خمینى آدمکش، طبق فرمان انگلیسىها و با تائید، انگلیسىها و آمریکایى، ژنرالهاى برجسته ارتش را تیر باران کردند، تا ارتش پنجم جهان را ضعیف از گذشته کنند! و سایر گروهاى سیاسى از جمله حزب توده ایران و فداییان خلق و مجاهدین خلق ایران تمام عیار این جنایات را تائید کردند. (به نشریات آن زمان مراجعه کنید) تا جایى که اطلاع دارم مجاهدین در محاکمات سران ارتش در آن روزها شرکت داشتند. این در حالى بود که شاه مخالف سرکوب گسترده تظاهرات کننده بود. بعدها با وجود اینکه فرماندهى ارتش پیشنهاد سرکوب بیشترى داده بود، شاه موافقیت نکرد. بخاطر همین هم شاه که هربار به براحتى از کشور بیرون میرفت،
اینبار راحت تر از گذشته ایران را ترک کرد. بعضى از آخوندها هم به این موضوع اعتراف کردهاند.
یکى از آنها که عضو شوراى مرکزى مجمع نیروهاى خط امام بود میگوید: " من نمى خواهم حرف بزنم، آقایى که از سران نیروى هوائى بود و بعدها هم کاره اى شد، توى هواپیما به شاه میگوید؛ اجازه میدهید من تهران را با یک میلیون کشته آرام کنم؟! شاه به او میگوید بعد از کشتار چگونه میخواهید مقاومت کنید؟! ولى دیدیم که خمینى این کار را با ایرانیان خصوصن جوانان مخالف انجام داد. اکنون همه بهتر میدانیم، در بى رحمى و جنایت کسى بپاى خمینى و خامنه اى نخواهد رسید. خمینى چه در گستردگى اعدام هاى سال ۱۳۶۰ و چه در۶۷ و چپ و راست کشى و ...بخوبى نشان داد تا کجا ماهیت ضد ایرانى داشت؟ براستى، او که نسل کشى از گروه هاى سیاسى چپ و مسلمان، خصوصن مجاهدین براه انداخته بود چه در سر میپروراند؟! پس از او رفسنجانى پیچیده تر و سپس خامنه اى هم در طول ۳۵ سال رهبرى زورکى بر ایرانى، جنایاتش بر کسى پوشیده نیست او به رفسنجانى و احمد خمینى هم رحم نکرد. در خیزش انقلابى مهسا ژینا و رنسانس ایرانى دیدیم که بیش از ۵۰۰ تن را نا بینا کرد و تا جایى که توانست در خیابانها کشتار براه انداخت و در زندانها، طنابهاى دار و درفش بر پا کرد. مردم چنین جنایاتى را دیدهاند که شعار میدادند نه مى بخشیم و نه فراموش میکنیم. در جنبش زن زندگى و آزادى دیدیم که جوانان چگونه خشم خود را به عمامه و عمامه داران نشان دادند؟! شجاعان ایران زمین، ابتدا به عمامه پراکنى پرداختند و سپس حمله به عمامه و له کردن عمامه را آغاز کردند.
سرکوب و ماندگارى؟!
از طرفى شاه مخالف سرکوب بود بعدها با وجود اینکه فرماندهى ارتش پیشنهاد سرکوب بیشترى داده بودن شاه موافقیت نکرد. بخاطر همین هم شاه هربار به براحتى از کشور بیرون میرفت. دکتر هوشنگ نهاوندى در بحرانی ترین دوره پادشاهی از معتمدان و مشاوران شاه و رئیس دفتر ملکه ایران بود. او میگوید: " تقریبا میتوانم بگویم از سال ۱۹۷۲ یا ۱۹۷۳ به بعد، و تغییر جهت سیاستهای دنیای غرب نسبت به شخص شاه و نسبت به سیاستی که ایران آن موقع در پیش گرفته بود [از این عوامل بودند]. این را تنها من نمیگویم، در کتب متعددی دربارهاش هست، نه فقط در نوشته ایرانیها، در اسناد و مدارک بسیاری هم دلایل غیرقابل انکاری درموردش وجود دارد...
دکتر نهاوندى میگوید: این آمریکا و کشورهای اروپایی بودند که سبب سقوط حکومت سلطنتی و به قدرت رسیدن (آیت الله) خمینی شدند. استناد او به چیست؟ [۴]
در نوشته هاى بعدى خود به این موضوع میپردازم!
بابک رحمتى
________________________________________
[۱] باغموزه قصر که در گذشته زندان قصر نامیده میشد، اولین زندان متمرکز شهر تهران بود. این زندان هماینک تعطیل شده و تحت عنوان باغموزه قصر در بزرگراه شهید صیاد شیرازی، خیابان پلیس قرار دارد. این بنا به عنوان یکی از مراکز فرهنگی، تاریخی و هنری کشور مورد بازدید عموم است.
[۲] هادى غفارى در محل ما در ۱۵ مترى دوم ۸ مترى سوم، تهران نو اطراف نیروهوایى، در نزدیکى مسجد الهادى که پدرش حسین پایه گذارى کرده بود (با پول مردم) زندگى میکرد. هادى غفارى که به هادى خُله معروف بود، حالت عادى یک انسان را نداشت. پس از شورش ۵۷ مرتب ژس بدست بود. و حضور او در کمیته هاى سرکوب باعث شد نماینده مجلس شود! هادی غفاری عضو شورای مرکزی مجمع «نیروهای خط امام» و رئیس مؤسسهٔ الهادی هم بود. غفاری نماینده سه دوره اول مجلس شورای اسلامی شد و در انتخابات مجلس چهارم، پنجم و هفتم رد صلاحیت شد. وی فرزند حسین غفاری است. غفارى علاوه بر این همیشه در نهادهاى سرکوب فعال بود در سرکوب اولین راهپیمایى زنان و راهپیمایى هاى گروههاى سیاسى ِ اپوزیسیون، خصوصن مجاهدین فعالانه شرکت میکرد و به صف تظاهر کنندگان مخالف شلیک میکرد. در سال ۱۳۶۰ که رژیم بگیر و ببندها را شروع کرده بود، غفارى یکبار در شهر رشت مقابل تظاهر کننده مجاهدین مانند دیوانهها دراز میکشد و میگوید مگر از روى جنازهام عبور کنید! در همان تظاهرات بى مهابا به روى تظاهرکنندگان آتش میگشاید تا مانع تظاهر کنندگان شود. در باصطلاح دادگاه امیر عباس او با پاسدار دیگرى پشت سر هویدا نشسته بود و مرتب در رفت و آمد بود، براى نمونه در فیلمى که از محاکمه هویدا پخش شد یکبار هم در کنار هویدا دیده میشود! بدون تردید او قبل اینکه هویدا را به جوخه اعدام ببرند از پشت به هویدا شلیک کرده است. صداى شلیک در حیاط زندان قصر از پشت دیوارى شنیده شده است (طبق گفته هاى وکیلى که خود در آن محوطه حضور داشته است) این موضوع را مردم هم در محله امان مرتب مطرح میکردند.
[۳] تلویزیون منوتو
[۴]مصاحبه در برنامه به عبارتى دیگر، بى بى سى پارسى
https://www.bbc.com/persian/tvandradio/2012/02/120126_hardtalk_houshang_nahavandi
به این میگویند تف سر بالا، اتابک فتحالهزاده