• درباره حملات جمهوری اسلامی به اسرائیل به تلافی کشته شدن هفت تن از فرماندهان بلند پایه سپاه پاسداران در کنسولگری ایران در سوریه از سه منظر نظامی، سیاسی و اقتصادی میتوان نگاه کرد. اما پیش از آن باید توجه داشت اصل راهبردی در نظام امنیت بین المللی یعنی «بازدارندگی» پیشران اصلی در اتخاذ تصمیم برای عملیات نظامی محسوب میشود. هرچند ظواهر امر نشان میدهد نیت جمهوری اسلامی از این عملیات اعاده «بازدارندگی» بوده اما نتیجه نشان میدهد آنچه حاصل شده بیشتر بر بادرفتن حیثیت سیاسی نظامی سپاه پاسداران بوده است. بازدارندگی را بهطور کلی میتوان «استفاده یک طرف از مجموعهای از تهدیدها برای قانع کردن طرف دیگر به عدم انجام یک عمل نامطلوب» تعریف کرد. نحوه اجرای عملیات و مطلع کردن امریکا و اروپا از زمان حمله نشان میدهد هدف نه ایجاد بازدارندگی که اقدامی تبلیغاتی و ایجاد فضایی برای سرکوب بیشتر مردم و فعالان سیاسی مخالف نظام به بهانه شرایط جنگی است. بی شک در محاسبات سپاه پاسخ سنگین اما محدود اسرائیل و هدف قرار دادن نقاطی داخل کشور و تیرگی بیشتر روابط با غرب لحاظ شده است اما بقای جمهوری اسلامی در شرایط بی آبرویی توامان در داخل و خارج، در گرو سرکوب انبوه مخالفان داخلی بیش از آنچه در جنبش مهسا صورت گرفت است و این سرکوب جز با بهانه «شرایط جنگی و موقعیت حساس کنونی» امکانی برای ادامه و استمرار ندارد. هم زمانی بازگشت ارشاد به خیابانها و اجرای حکم زندان فعالان سیاسی با حملات به اسرائیل تصادفی نیست.
• به جهت نظامی عملیات مورد اشاره جدای از آنکه دستاوردی نداشته، تبعات منفی نیز به دنبال داشته است چون بنا به ادعاهای قابل راستی آزمایی در عصر ارتباطات و هم چنین اذعان منابع اسرائیلی و امریکایی عموم موشکها و پهبادها توسط سیستم پدافندی اسرائیل و متحدان آن ره گیری و منهدم شده است. منهای آنکه تلفات نظامی یا انسانی گزارش نشده است در موارد معدود اصابت موشکها در پایگاه نواتیم خسارات جزئی بوده است. چنانچه ابهامی در خصوص توانایی موشکی و پهبادی ایران وجود داشته بر طرف و مشخص شده توانایی موشکی ایران با همه تبلیغات و هزینههای صورت گرفته پیرامون آن درد مندانه بسیار پائین و تکنولوژی موجود در آن چیزی درحد واندازه مستعان ۱۱۰ برای شناسایی ویروس کرونا است. از این گذشته کلیه عملیاتهای نظامی اسرائیل در ایران و خارج از مرزها بدون استثنا هدفمند و بدون اطلاع قبلی انجام شده است. در حالی که امکان هدف گرفتن مقامات رده بالای سیاسی و نظامی وجود داشته آنها تنها دانشمندان درگیر در پروژه اتمی یا فرماندهان میدانی سپاه را هدف قرار دادهاند: فخری زاده، صیاد خدایی، زاهدی، امیدوار و.. ترور کور و بی جهت رخ نداده است. حتی در این فقره اخیر هم بعد از خروج مقامات کنسلولی حمله صورت گرفته است.
• به جهت سیاسی تا لحظه تنظیم این یاداشت از دولتهای خارجی جز رژیم بدنام طالبان در افغانستان که این عملیات را دفاع مشروع خوانده است کشور دیگری از اقدام نظامی ایران حمایت نکرده است و انتظار نمیرود روسیه و چین هم از اقدام نظامی ایران عیله اسرائیل حمایت کنند. این حمله تا جایی که رصد شبکههای اجتماعی و شرایط بالینی جامعه ایران نشان میدهد فاقد پشتوانه جدی در میان افکار عمومی ایرانیان است. اگرچه ایرانیان مورد هدف قرار دادن کنسولگری ایران را نوعی تعرض به خاک ایران ارزیابی میکنند و به حق از آن ناراحت هستند اما منشا این حمله را تحرکات مضری از سوی جمهوری اسلامی که تامین کننده منافع ملی ایرانیان نیست میدانند و سکوت اکثریت مردم ایران را درباره بحران انسانی در غزه نه در حمایت از اسرائیل بلکه عدم همراهی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید ارزیابی کرد. مطالعات متعدد جامعه شناختی نشان میدهد ایرانیان فارغ از گرایشات سیاسی و فرهنگی ضد ظلم، تبعیض، زور گویی و قلدری هستند. سفر رضا پهلوی به اسرائیل و حمایت از این رژیم که ناقض قطعنامههای متعدد سازمان ملل است پس از جنبش مهسا بر خلاف تبلیغات پیرامون آن، با استقبال ایرانیان همراه نبود. اگرچه به گمان من دشمنی با اسرائیل هرگز در راستای منافع ملی ما نیست اما اسرائیل دوستی و چشم بر واقعیات بستن نیز از آن سوی بام افتادن است.
• از منظر اقتصادی روشن است اقتصاد تحت تحریم و منزوی ایران با این حمله متحمل ضررهای بیشتری شده است که از آن جمله میتوان به لغو سفرهای خطوط هواپیمایی مختلف به ایران و از آسمان ایران در دوره تنش، افزایش هر چه بیشتر ریسک سرمایه گذاری در کشور، نا امنی هرچه بیشتر بازارهای کم رونق داخلی، افزایش نرخ ارز، تاریک تر شدن افق اقتصادی آینده و شتاب روز افزون خروج نخبگان باقی مانده از کشور اشاره کرد. بر اساس آمار سازمان توسعه ملل متحد، ایران رکوردار مهاجرت نیروی متخصص در جهان با خروج سالانه ۱۸۰ تا ۲۰۰هزار نفر است. خروج سالانهی این میزان نیروی متخصص برابر است با خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه در هر سال. در جمع بندی باید گفت تولید و انباشت ثروت که لازمه توسعه کشورهایی مانند ایران است نیازمند ثبات و پرهیز از تنش و جنگ است و این مهم در تضاد کامل با میسری است که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود برگزیده است.
حامد آئینهوند
پژوهشگر پیشین مرکز مطالعات خاورمیانه در ایران
چه میکند این مدیحه گوی ِ تباهی؟ ابوالفضل محققی