Monday, Apr 22, 2024

صفحه نخست » تاریخ و تقویم‌شان را هم دور بینداریم، آرمان مستوفی

Arman_Mostoufi.jpgاردیبهشت ۲۵۸۳ (۱۴۰۳ هجری)

اکنون که سرنگونی حکومت اسلامی بیش از پیش محتمل است، فرصتی تاریخی در برابر ایرانیان قرار گرفته تا خود را از همه آثار این چیرگی ۱۴۰۰ ساله رها سازند؛ از جمله، از آغاز گاه‌شماری آن.
***
سامانه گاه‌شماری ایرانیان همیشه خورشیدی بوده است. در روزگار هخامنشیان، سال در پاییز و با جشن مهرگان آغاز می‌شد. همانند بابلیان و آشوریان، هخامنشیان نیز سال‌ها را از آغاز پادشاهی هر پادشاه می‌شمردند.
پس از چیرگی یونانیان بر ایران و در روزگار حکومت سلوکیان، تقویم یونانی به مورد اجرا گذاشته شد و زادروز اسکندر چهارم (پسر اسکندر مقدونی و رخشانه) در سال ۲۳۷ ایرانی (۳۲۲ پیش از میلاد) به عنوان سرآغاز گاه‌شماری تعیین شد.
در روزگار اشکانیان گاه‌شماری اندکی آشفته بود. دست کم در آغاز، اشکانیان همان گاه‌شماری یونانی نگهداشتند ولی گاه‌شماری هخامنشی هم در میان مردم رواج داشت. ساسانیان همان سامانه گاه‌شماری هخامنشیان را، با تغییراتی در روزهای برگزاری جشن‌ها، ادامه دادند. سرآغاز گاه‌شماری، همچنان آغاز فرمانروایی هر پادشاه بود؛ مثلاً می‌گفتند: سال پنجم اردشیری. یا سال هفتم شاپوری.
عرب‌ها پیش از اسلام، گاهشماری قمری داشتند. می‌دانید که سال قمری ۱۱ روز از سال خورشیدی کوتاه‌تر است ولی در آن روزگار، عرب‌ها هر سه سال یک بار، یک ماه به سال می‌افزودند تا ماه‌ها در فصل‌ها ثابت باشند؛ مثلاً ماه‌های ربیع الاول و ربیع الثانی همیشه در بهار قرار بگیرند. محمد در سال دهم هجری، با آیه‌های ۳۶ و ۳۷ سوره توبه، با اعلام اینکه سال نزد خداوند ۱۲ ماه است، ماه سیزدهم را لغو کرد. در نتیجه، چرخش سال قمری در سال خورشیدی شروع شد. همچنان که می‌بینید، برای مثال، ماه رمضان گاهی در تابستان است، گاهی در بهار و گاهی در زمستان.

تقویم قمری عرب‌ها، سرآغاز نداشت! پیش از آن، از برخی از رویدادهای مهم را به عنوان نقطه نشانی در تاریخ یاد می‌کردند. مثلاً می‌گفتند محمد در «سال فیل» زاده شده است؛ سالی که ابرهه Abraha فرمانروای حبشی یمن به سوی مکه لشکر کشید و لشکریان او چند فیل هم همراه داشتند. (۱) تا زمانی که عرب‌ها حکومت نداشتند، نداشتن سرآغاز گاه‌شماری برای قبایل بدوی مشکل چندانی ایجاد نمی‌کرد ولی پس از کشورگشایی‌های اسلامی و سرازیر شدن سیل غنایم و اسیران و همچنین نگهداری حساب دریافت باج از شکست خوردگان و ثبت و ضبط و تقسیم آنها، خلافت اسلامی ناگزیر شد دفتر و دیوان داشته باشد و برای این کار، باید یک نقطه آغازین برای تقویم و تاریخ تعیین می‌شد. در سال ۱۶ هجری، عمر بن الخطاب، خلیفه دوم، تصمیم گرفت برای کارهای دیوانی یک سرآغاز گاه‌شماری تعیین کند. او نخست قصد داشت، به تقلید از مسیحیان، تولد محمد را سرآغاز قرار دهد ولی سال تولد محمد به درستی معلوم نبود (هنوز هم دقیقاً معلوم نیست). سال هجرت، نزدیک و برای یاران محمد کاملاً شناخته شده بود. از این رو، عمر بن الخطاب کوچ محمد از مکه به یثرب را سرآغاز گاه‌شماری، و روز اول محرم را روز اول سال هجری قمری قرار داد. (۲)
از نگاه اسلامی و عربی، کار عمر درست بود. تا پیش از اسلام، در شبه جزیره عربستان (به استثنای یمن) نه تنها هیچ دولت و حکومتی وجود نداشت، بلکه در میان قبیله‌های پراکنده عرب نیز هیچ‌گونه تشکل یا یگانگی دیده نمی‌شد. برای مثال؛ ایرانیان پیش از اینکه به آیین زرتشت بگروند، در روزگاری که مانند مصریان، یونانیان و رومیان چند خدا را می‌پرستیدند، پرستش آن چند خدا در جامعه عمومیت داشت یعنی همه مردم همان چند خدا را می‌شناختند و می‌پرستیدند. ولی قبایل عرب حتی خدایان مشترک هم نداشتند و هر قبیله خدای خودش را داشت. این، اسلام بود که به ضرب شمشیر (آری، در عربستان هم به ضرب شمشیر) عرب‌ها را متشکل کرد و نخستین حکومت عربی را به وجود آورد. بنابراین، کاملاً منطقی‌ست که، نه تنها سرآغاز گاه‌شماری، بلکه سرآغاز تاریخ عرب‌ها یکی از رویدادهای مهم اسلام باشد.
گسترش قلمرو خلافت اسلامی به سرزمین‌های آباد که کشاورزان و دامداران در آن زندگی می‌کردند، کاربرد گاهشماری قمری در وصول باج و مالیات و جزیه از ملت‌های مغلوب را با دشواری روبرو کرد. کشاورزان باید باج و جزیه را هنگام برداشت محصول می‌پرداختند که با ماه‌های گردان تقویم قمری جور در نمی‌آمد. به ناگزیر، تقویم‌های متروک پیش از اسلام باید ملاک قرار می‌گرفت ولی به سبب سرنگونی دولت‌های پیشین، آن تقویم‌ها نیز دستخوش نابسامانی شده و به سبب عدم محاسبه سال‌های کبیسه، ماه‌های خورشیدی نیز در فصل‌ها جا به جا شده بود. مثلاً در شمال ایران تا همین شست سال پیش، گالش‌ها (۳) تیرگان، تیر روز در ماه تیر (سیزدهم تیر)، را در دی ماه جشن می‌گرفتند. (۴)
برای رفع این مشکل، به فرمان حسن توسی، معروف به خواجه نظام الملک، وزیر سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی، شش اخترشناس برجسته ایرانی: مظفر اسفزاری، ابن کوشک بیهقی، عمر خیام نیشابوری، ابوالعباس لوکری، محمد معموری و میمون واسطی زیر نظر عبدالرحمان منصور خازنی، در سال ۱۶۳۷ ایرانی (۴۵۷ هجری) در رصدخانه‌های اصفهان، ری و نیشابور بررسی‌های لازم را انجام دادند و اواخر اسفند همان سال یکی از دقیق‌ترین تقویم‌های خورشیدی جهان را ارائه کردند؛ تقویمی که به نام پادشاه سلجوقی، «تقویم جلالی» نامیده شد. این، همین تقویمی است که ما امروز داریم. در آن تقویم، نام ۱۲ پیکر آسمانی را بر ماه‌های سال گذاشته بودند: حمل، ثور، جوزا... الی آخر.
نزدیک به سد و پنجاه سال پس از خواجه نظام الملک، مغول‌ها و سپس ایلخانیان از راه رسیدند و همراه با ویرانگری‌های فراوان، گاهشماری قبچاقی (Kipčāk) را با خود آوردند. آنها سال‌ها را بر پایه یک دوره دوازده ساله نام جانوران می‌نامیدند: سیچقان ئیل (سال موش)، اودئیل (سال گاو)، بارس ئیل (سال پلنگ)... الی آخر. این سامانه گاه‌شماری هم چون گردان بود، سرآغاز نداشت!
پس از چیرگی مغول‌ها و ایلخانیان بر ایران، تقویم جانوری (قبچاقی) بیشتر از تقویم جلالی مورد استفاده قرار گرفت. صفویان به این سامانه گاه‌شماری علاقه و توجه نشان دادند؛ در نتیجه گاه‌شماری جلالی به حاشیه رانده شد و مگر در تعیین تاریخ برگزاری جشن‌های شب چله (یلدا)، چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر، مورد استفاده قرار نمی‌گرفت. در روزگار قاجاریان تاریخ همه مکاتبات شخصی و دولتی به سال قمری نوشته می‌شد؛ مانند تاریخ فرمان مشروطیت: «چهاردهم جمادی الثانیه ۱۳۲۴ هجری». در سال‌های پس از مشروطیت و پیش از پادشاهی رضا شاه پهلوی، گاهی دولت‌ها، به ویژه هنگام تقدیم لوایح به مجلس، مخلوطی از تاریخ هجری قمری، جلالی و قبچاقی را به کار می‌بردند مثلاً «۸ رجب ۱۳۴۱ مطابق با ۴ حوت توشقان ئیل».
برای پایان دادن به این آشفتگی‌ها، رضا خان پهلوی، نخست وزیر، در نیمه اول سال ۲۴۸۴ (۱۳۰۴ هجری)، قانون اصلاح سامانه گاه‌شماری ایران را از تصویب مجلس شورای ملی گذراند و ما دارای تقویمی شدیم که امروز داریم. بر پایه این قانون، نام ماه‌ها از عربی به فارسی برگردانده شد ولی سرآغاز گاه‌شماری، کوچ محمد از مکه به یثرب (هجرت) باقی ماند.
از هنگامی که ایده برگزاری جشن‌هایی به مناسبت دو هزار و پانسدمین سال بنیادگذاری شاهنشاهی ایران مطرح شد، این ایده هم در جامعه آن روز ایران، دست کم در میان میهن پرستان، وجود داشت که چرا سرآغاز گاه‌شماری ما کوروش نباشد. این ایده چندان هم تازه نبود. بسیار پیش از آن، در سال ۲۴۸۶ (۱۳۰۶ هجری)، جلال الدین طهرانی، (۵) که در آن زمان آخوند جوانی بود و به ستاره شناسی علاقه داشت، به مجلس شورای ملی پیشنهاد کرده بود که نام ۱۲ ماه سال عوض شود و آغاز پادشاهی کوروش سرآغاز گاه‌شماری ایران باشد. (۶)
استدلالی که در آن زمان هواداران تغییر سرآغاز گاه‌شماری مطرح می‌کردند، این بود که «هجری» بودن تقویم خورشیدی، هیچ معنا و مفهوم دینی ندارد زیرا اسلامگرایان ایران نیز، مانند همه مسلمانان جهان، مناسبت‌ها و آیین‌های دینی را بر پایه تقویم هجری قمری برگزار می‌کنند، نه هجری خورشیدی. از سوی دیگر، تاریخ ایران که از کوچ بنیادگذار اسلام شروع نشده است. پیش از آن کوچ و این تاریخ، در سرزمین ما رویدادهای مهمی اتفاق افتاده که به تشکیل دولت‌ها و تمدن‌ها، گسترش دانش و هنر، فرازها، نشیب‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌های بزرگ انجامیده است. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که ما ایرانیان تاریخ خود را به پیش و پس از آن کوچ تقسیم کنیم.
۲۴ اسفند ۲۵۳۴ (۱۳۵۴ هجری)، دو مجلس پارلمان ایران، در یک نشست مشترک، تغییر سرآغاز گاه‌شماری از هجری به تاجگذاری کوروش را تصویب کردند. ولی کج سلیقگی از آنجا آغاز شد که این سامانه گاه‌شماری را، به جای ایرانی، «شاهنشاهی» نامیدند. در آن آخرین سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، تبلیغات علیه محمدرضا شاه و نظام شاهنشاهی روز به روز شدیدتر می‌شد. بزه و گناهی باقی نمانده بود که مخالفان به رژیم پادشاهی نسبت نداده باشند. حکومت محمدرضا شاه مسلماً مبرا از گناه نبود ولی در مقایسه با حکومت اسلامی کنونی، کودک معصومی بیش نبود.
بیشترین و بزرگ‌ترین مخالفان تغییر سرآغاز گاه‌شماری، آیت الله‌ها بودند. خلاصه سخن آنان این بود که شاه با این کار می‌خواهد ایران را اسلام‌زدایی کند. آنها، بی آنکه توجه کنند این تاریخ را عمر بن الخطاب تعیین کرده است، می‌گفتند که تغییر سرآغاز گاه‌شماری، اهانت به پیامبر اسلام است. در پاسخ به این مخالفت‌ها، امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت، با فرستادن نامه‌ای به آیت الله کاظم شریعتمداری اطمینان داد که مردم اگر بخواهند می‌توانند هر دو تاریخ هجری قمری یا شاهنشاهی را به کار ببرند.
مخالفان گاه‌شماری شاهنشاهی، فقط آخوندها نبودند؛ کوشندگان سیاسی کمونیست و روشنفکران خودخوانده، که همگی گرایش‌های چپ‌روانه داشتند، برای تاریخ ایران شاهنشاهی اساساً احترام و افتخاری قائل نبودند که حالا تاجگذاری یکی از آنها (کوروش) بخواهد سرآغاز گاه‌شماری قرار بگیرد. نتیجه این شد که در آستانه انقلاب اسلامی، جعفر شریف امامی، نخست وزیر وقت، به گمان اینکه با دادن امتیاز خواهد توانست آخوندها را راضی کند، در ۵ شهریور ۲۵۳۷ (۱۳۵۷ هجری) گاه‌شماری شاهنشاهی را لغو کرد.
اکنون، ۴۵ سال پس از انقلاب اسلامی و چیرگی اسلامگرایان بر ایران، گر نیک بنگریم، در می‌یابیم که آغاز شاهنشاهی کوروش، صادر کننده نخستین اعلامیه حقوق بشر، مطمئناً سرآغاز شایسته‌تری برای تاریخ ایران است تا کوچ پیامبر اسلام از دهی در عربستان (مکه) به دهی دیگر (یثرب) در ۱۴۰۰ سال پیش. اگر از روز نخست، نام این سامانه را به جای «گاه‌شماری شاهنشاهی» «گاه‌شماری ایرانی» گذاشته بودند، شاید می‌توانست انقلاب اسلامی را از سر بگذراند و باقی بماند.
و امروز، که گزینه‌ای مگر سرکوبی یا سرنگونی در برابر حکومت اسلامی باقی نمانده است و تقریباً همه ناظران و تحلیلگران، سرنگونی این حکومت را محتمل میدانند، چرا تقویم و تاریخشان را، همانند خودشان، خرافات‌شان و قانون‌های بدوی‌شان یکجا به ذباله‌دانی نیفکنیم و به هویت و تاریخ و گاه‌شماری خودمان بازنگردیم؟
تبدیل تاریخ‌های هجری خورشیدی و میلادی به تاریخ ایرانی بسیار آسان است. به تاریخ هجری خورشیدی ۱۱۸۰ سال و به تاریخ میلادی ۵۵۹ سال بیفزایید، تاریخ ایرانی به دست میآید.
هواداران پادشاهی به کار بردن «تاریخ شاهنشاهی» را آغاز کرده‌اند. همین صفت «شاهنشاهی» برای جمهوریخواهان مانعی ایجاد می‌کند که این تاریخ را به کار ببرند. ولی اگر این سامانه گاه‌شماری را «ایرانی» بنامیم، همه ایرانیان، صرفنظر از گرایش سیاسی‌شان، می‌توانند آن را به کار ببرند و یک بار برای همیشه از هر نشانه سرشکستی و اسارت پدرانمان در ۱۴۰۰ سال پیش، آزاد شویم.
من به عنوان یک جمهوریخواه از همه جمهوریخواهان درخواست می‌کنم اسیر تعصب نشوند و به صرف اینکه این سامانه گاه‌شماری در آغاز شاهنشاهی نام داشته و اکنون هم هواداران پادشاهی آن را تقویم شاهنشاهی می‌نامند، از آن دوری نکنند. امروز کسی نمی‌تواند به صرف جمهوریخواه بودن یا مخالفت با شاهزاده رضا پهلوی، بگوید و استدلال کند که، به عنوان سرآغاز گاه‌شماری ایران و ایرانیان، کوچ محمد از مکه به یثرب، شایسته تر و سزاوارتر از کوروش است.
در این مورد، موضعگیری شاهزاده رضا پهلوی شاید بتواند کارساز باشد.

آرمان مستوفی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ در همه کتاب‌های تاریخ صدر اسلام از جمله: سیره ابن اسحاق، طبقات ابن سعد، تاریخ یعقوبی، احمد بن اسحاق و تاریخ طبری محمد طبری، زایش محمد در «سال فیل» ذکر شده است. از سوی دیگر، به باور مسلمانان، محمد در یک روز دوشنبه در ماه ربیع الاول، ۵۳ سال پیش از هجرت زاده شد؛ به احتمال زیاد در ماه مه سال ۵۷۰ میلادی (اواسط اردیبهشت سال ۱۱۲۹ ایرانی). برپایه پژوهش‌های کریستیان روبن Christian Robin، شرق شناس فرانسوی، لشکرکشی ابرهه به سوی مکه در سال ۵۵۲ میلادی بوده است که ۱۸ سال با تاریخ مورد قبول مسلمانان اختلاف دارد.
Robin, Christian., "L'Arabie préislamique" dans Le Coran des Historiens, 2019, tom.1, p. 132
۲ـ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، تهران، ۱۳۸۲، جلد دوم، ص ۲۹
۳ـ چوپانان
۴ـ مشاهدات نگارنده
۵ـ رئیس شورای سلطنت از ۲۳ دی تا ۲ بهمن ۲۵۳۷ (۱۳۵۷ هجری)
۶ـ مرکز تقویم دانشگاه تهران، تاریخ تقویم در ایران و کشورهای اسلامی ـ گاه‌شماری‌ در ایران، ص ۱۲ https://calendar.ut.ac.ir/Fa/CalHistory/CalHistory4-3-2.asp



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy