در نخستین رویدادی غیر منتظره برای مردم که ارمغانش - به رغم فرهنگ شرقی ما که معمولا از مرگ حتا دشمن خود نیز خوشحالی خود را پنهان میکنیم - در واکنش بسیار سریع مردم، به رقص و شادی و پخش شیرینی بود.
ولی از دیگر سو و فراتر از خود خبر که در تمامی رسانهها قابل خواندن است، پی آمدهای این واقعهِ چه از پیش تدوین شده از سوی رژیم، و چه از سوی کشورهای خارجی در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی و خاورمیانه جدید مطرح است.
۱. پی آمدهای داخلی
اگر کشته شدن ابراهیم رئیسی و همراهانش را چه در اثر سانحه و یا پیامد یک توطئه بدانیم، نتیجهاش با صحبت آقای خامنهای به سرعت مشخص شد: آب هم از آب تکان نخواهد خورد - و «هیچ خللی در امور» وجود نخواهد داشت.
آب هم از آب تکان نخواهد خورد، چرا که در اصل رئیسی نیز مانند خَلفش - محمد خاتمی - تدارکاتچی دیگری بود برای اجرای دستورات سپاه و خامنهای.
در رابطه با سانحه معمولی و ابر و باد و مَه و خورشید و دود و مِه غلیظ و...، باید بدین مهم توجه داشت که نخست سه هلیکوپتر با هم در پرواز بودهاند که شامل هلیکوپتر رییس جمهور و وزیر امور خارجه و دو دیگر محافظان و ...، بودهاند و سوال برانگیز است که مِه و شرایط جَوی تنها برای هلیکوپتر ریاست جمهوری بوده است که مسائل زیادی را به دنبال دارد؟ پاسخ باید از سوی متخصصان و صاحب نظران پیگیری و دنبال شود.
در رابطه با اصل توطئه - که کارنامه ۴۵ ساله جمهوری اسلامی مملو از چنین توطئه هایی است - میتواند پی آمدهای بسیاری را به دنبال داشته باشد.
آینده قابل پیش بینی سپاه که به دلایل بی شمار داخلی، منطقهای و بین المللی میتواند با یک کودتای مصلحتی و با دادن امتیازهایی ادامه دهنده رژیم جمهوری اسلامی باشد
بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی باید در عرض ۵۰ روز، انتخابات تعیین رئیس جمهورِ جدید انجام پذیرد. آیا با توجه به جَو حاکم و نارضایتی گسترده مردم و عدم استقبال از دو انتخابات گذشته - ریاست جمهوری رئیسی و انتخابات گذشته مجلس شورای اسلامی - یک سناریو میتواند این باشد که تصمیم و نتیجه بررسیهای هیئت سه نفره - سه قوه - بر این قرار گرفته است که با تایید رهبری و به دلایل گوناگون تا سال آینده آقای مُخبر - رهبر دزدان و غارتگران - و مورد اعتماد آقای خامنهای در این منصب باقی بمانند؟
۲. پی آمدهای خارجی
میدانیم که اولین رسانهای که سقوط هلیکوپتر آقای رئیسی را اعلام کرد رسانههای اسرائیلی بودند. اگر چه هنوز مطابق معمول هیچ گونه واکنشی از سوی اسرائیل مشاهده نشده است که سکوت ویژه گی همیشه اقدامات اسرائیل است؛ باید توجه داشت که همزمان و از دیگر سو واقعه سقوط هلی کوپتر در مرز آذربایجان بوده است و مهمتر اینکه نخستین مقام رسمی که به جمهوری اسلامی ابراز مصیبت کرده و تسلیت گفته است آقای علی اُف رییس جمهور آذربایجان دوست گرمابه و گلستان آقای نتانیاهو و کشور اسرائیل بوده است.
نیازی به یادآوری نیست که اینگونه بازیهای نمایشی و تاریخی و سیاسی در سیاستهای داخلی و خارجی بسیاری از کشورها و مهمتر در جمهوری اسلامی بسیار دیده شده است که به عنوان نمونه کُشتن هاشمی رفسنجانی و از میان برداشتن قاسم سلیمانی، که زودتر از همه آقای خامنهای آن را تسلیت گفت و اظهار همدردی کرد.
هشدار و نتیجه گیری
۴۵ سال پس از حکومت تا دندان فاسد و غارتگر رژیم جمهوری اسلامی و به ویرانی کشاندن ایران و کشتار هموطنان مان، اکثریت قریب به اتفاق ما ایرانیان که به نوعی در انتظار سرنگونی این حکومت هستیم:
اگر فردا این اتفاق برای آقای خامنهای به عنوان رهبر و همه کاره رژیم جمهوری اسلامی بیفتد چه برنامه از پیش تدوین شدهای داریم؟ چه برنامهای را و به چه شکل و با چه افرادی به مردم ارائه خواهیم کرد؟
چگونه دوران جایگزینی و سیاستهای اداره کشور را اعلام میکنیم؟
آیا همچنان و به مانند ۴۵ سال گذشته با مرگ بر این و زنده باد بر آن و آزادی و دموکراسی خوب است و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بد است ادامه میدهیم؟
سوالاتی که ناگزیر باید روزی بدان پاسخی منطقی و استدلالی داشته باشیم، و تنها میتوان در یک اتاق فکری و دارای انسجام عملی بدان پرداخته شود.
فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی که دشمن واقعی ایران و ما ایرانیان است برای هر یک از برنامهها و توطئههایش، برنامه ریزیهای بسیار دقیقی را در دست اجرا دارد.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی