سیدابراهیم رئیسی پس از انقلاب ۵۷ که نتیجه آن تسلط تام روحانیت بر قدرت سیاسی در ایران بود بخش عمده عمر خود را در دستگاه قضایی سپری کرد. ۲۰ ساله بود که کار خود را به عنوان دادستان توامان کرج و همدان با فاصله کوتاهی شروع کرد و اندکی بعد با انتقال به تهران در سال ۱۳۶۴ جانشین دادستان تهران شد. در جریان اعدام سازمان یافته زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ از اعضای هیات رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی معروف به «هیئت مرگ» بود. تاثیر حذف فیزکی انبوهی از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در تثبیت آن مقارن با پایان جنگ و در گذشت آیت.. خمینی و نقشی مهمی که ابراهیم رئیسی در آن بازی کرد برگ برندهای برای ارتقا در دوران رهبری جدید جمهوری اسلامی یعنی آیت ا.. سید علی خامنهای بود.
در مسیر ترفیع از شاگردی علی خامنهای آغاز کرد که دروس خارج خود را برای اعلام مرجعیت در اوایل دهه هفتاد راه اندازی کرده بود و گفته میشود ۱۴ سال زیر نظر او تلمذ کرد. در حالی که با حکم یزدی رئیس وقت قوه قضائیه دادستان تهران بود مسیر ترقیاش از رهگذر همین کلاسها ادامه یافت و در سال ۱۳۷۳ به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و یک دهه در این سمت باقی ماند. از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳، معاون اول قوه قضائیه، و در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ دادستان کل کشور بود. وقتی که زمزمه تولیت آستان قدس رضوی توسط وی پس از مرگ واعظ طبسی ایجاد شد، احمد منتظری فرزند آیت ا.. منتظری فایل صوتی از پدرش منتشر کرد که در آن خطاب به ابراهیم رئیسی و دیگر اعضای هیات مرگ گفته بودنامتان در زمره جنایتکاران به خاطر اعدام زندانیان سیاسی که در حال طی دوران محکومیت خود هستند ثبت خواهد شد.
به رغم سر و صدایی که پس از انتشار فایل ایجاد شد در اسفند ۱۳۹۴، با حکم خامنهای به تولیت آستان قدس رضوی رسید و از همان تاریخ به عنوان یکی از گزینههای رهبری جمهوری اسلامی پس از خامنهای نام خود را تثبیت کرد. در حالی که حسن روحانی دور اول ریاست جمهوری خود را پشت سر گذاشته و آماده دور دوم بود در سال ۱۳۹۶ کاندید اصلی اصول گرایان شد. پس از شکست با حکم خامنهای در سال ۱۳۹۷ به ریاست قوه قضائیه رسید. سال ۱۴۰۰، در حالی که سرکوب خونین اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شکاف بزرگی میان حاکمیت و مردم ایجاد کرده بود در انتخاباتی کم رونق و خالی از رقیبی معنادار به ریاست جمهوری رسید. وقتی در سیام اردیبهشت ۱۴۰۳ و در حالی که بیش از هزار روز از دوره ریاست جمهوری خود را پشت سر گذاشته بود در سانحه سقوط بالگرد بل ۴۱۲ به همراه وزیر خارجه حسین امیر عبدالهیان و چند تن دیگر از همراهان کشته شد بسیاری از مردم ایران از جمله خانوادههای دادخواه به شادی پرداختند.
این شادی نه محصول عاملیت سیاسی اجتماعی مخالفان و جریانهای سیاسی در حذف فیزکی سیاسی ابراهیم رئیسی بلکه تجلی خشم انباشته ناشی از سرکوب خونین جنبشهای سالهای اخیر در اعتراض به شیوه حکمرانی در جمهوری اسلامی است. صرف نظر از آنکه مرگ هولناک ابراهیم رئیسی از عرصه سیاسی ایران محصول یک حادثه یا توطئهای از پیش طراحی شده باشد بر مسیر جانشینی علی خامنهای تاثیر زیادی گذاشته است. بدون تردید رئیسی مانند خامنهای از جاه طلبی خالی نبود. اگرچه خود را سرباز رهبری میخواند اما بدون تردید سودای رهبری در سر داشت و در کنار مجتبی خامنهای، صادق لاریجانی و هاشمی شاهرودی از گزینههای رهبری جمهوری اسلامی در سالهای اخیر به شمار میرفت. بعد از فوت هاشمی شاهردی و کاهش شدید شانص صادق لاریجانی وعدم راهیابی خودش به مجلس خبرگان، اکنون مسیر رهبری مجتبی خامنهای برای اینکه پس از مرگ پدرش به جای او بنشیند از همیشه هموارتر شده است.
اگر بنا باشد در ۵ سال آینده تکلیف رهبری بعدی مشخص شود بدون تردید شانص ابراهیم رئیسی اگر در قید حیات میماند از مجتبی خامنهای بیشتر بود چون هم مدعی تجربه کار اجرایی بود هم عضو خبرگان و شاید رئیس آن و هم در این مدت میتوانست با استفاده از امکانت دولت از میان فرماندهان ارشد سپاه به نفع خود یارگیری کند. اگررئیسی زنده میماند در بحران جانشینی برسررهبری بعدی احتمال ایجاد شکافی میان نظامیان بر سرحمایت از وی یا مجتبی خامنهای بالا میگرفت. اما از هم اکنون میتوان پیش بینی کرد همه فرماندهان سپاه پشت مجتبی خامنهای متحد خواهند شد در شرایطی که جانشین ابراهیم رئیسی نیز حتما یک غیر روحانی خواهد بود. با این حساب علاوه بر مردمی که در خیابانها یا فضای مجازی شادی میکنند مجتبی خامنهای نیز شریک شادی آنهاست، شادی که دیده نمیشود اما میتوان آن را حس کرد.
حامد آئینهوند