حاکمان عقدهای و تازه به دوران رسیده بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ با گرایشهای ظاهری و باطنی گوناگون برای انقیاد جامعه، سرکوب مردم و غارت منابع کشور به اتفاق، هم فکر و هم رای و در کسب قدرت بیشتر، با هم در رقابت غیر اخلاقی و غیر انسانی در تلاش بوده و هستند.
پس از پایان جنگ خانمانسوز ایران و عراق، بزرگ بدعت گذار اشرافیت اسلامی آنهم در قالبهای ساختگی و فریبکارانه، اکبر هاشمی رفسنجانی و دار و دسته مشخص او بود. سیاستهای اعمال شده این باند مافیایی، روز به روز اختلاف طبقاتی را به نفع حاکمان و فرادستان و به زیان مردم و فرودستان افزایش میداد و موفقیت این پروژه غیر انسانی، نیازمند پشتیبانی از سوی عملههای زور داشت و بزرگترین عامل این زور و فشار، قدرت سلاح به دستان از جنگ برگشتهای بود که میتوانستند با حمایت از جریانهای حاکم بر کشور در فتح قلههای انتفاع مالی و غارت کشور سهیم شوند. شیادترین و باهوش ترین فرد برای جلب حمایت تفنگ به دستان حاضر در صحنه، همانا هاشمی رفسنجانی بود که با شریک کردن عوامل زور و فشار در تقسیم غنایم به دست آمده پیش دستی کرد. ولی این کار نیاز به موازین قانونی برای مجاب کردن مردم بیسلاح در برابر آدمکشان حریص داشت و این مهم یعنی قانونی کردن دخالت سلاح به دستان در نظام اقتصادی به نفع زورمندان و به زیان جامعه و مردم و نسلهای آینده را دوم خردادیها با اجماع کامل به مرحله اجراء گذاشتند.
لایحه قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت که توسط دولت وقت یعنی سید محمد خاتمی تنظیم و تقدیم مجلس شده بود در تاریخ ۰۶/۱۰/۱۳۸۰ به تصویب مجلس رسیده و در تاریخ ۰۸/۱۲/۱۳۸۰ به تایید شورای نگهبان رسیده و از تاریخ ۰۱/۰۱/۱۳۸۱ قابلیت اجرایی پیدا کرده است. در ماده ۲۲ این قانون آمده است:
" به نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشتیبانی نیرویهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اجازه داده میشود با توجه به تخصصها و تواناییها و ظرفیت نیرویهای تحت نظر خود با حفظ توان رزمی برای اجرای طرحها و پروژههای اجرایی با دستگاههای اجرایی کشور قرارداد پیمانکاری منعقد نمایند. کلیه وجوه دریافتی از بابت قراردادهای مذکور به حساب درآمد اختصاصی نزد خزانه داری واریز میگردد و معادل آن در جهت اجرای قراردادهای فوق و تقویت نیروی مربوطه و جایگزینی استهلاک ماشین آلات در بودجه سنواتی اختصاص مییابد". درباره نتایج زیان بار این قانون بیان موارد زیر لازمست:
۱. ابتدا از فردوسی بزرگ شاهد میآورم که گفته است: [۱]
سپاهی نباید که با پیشه ور / به یک روی جویند هر دو هنر
یکی کار ورز و دگر گرز دار / سزاوار هر کس پدید است کار
چو این کار آن جوید، آن کار این / پر آشوب گردد سراسر زمین
فردوسی، هزار سال پیش، زیانبار بودن دخالت نظامیان سلاح به دست را در اقتصاد و مالیه متکی به فرموده فریدون، پس از دربند کردن ضحاک در کوه دماوند و اینکه، آن ناپاکی که جهان از کردار او بیمناک بود و اکنون در بند است و لازم است هر کسی به شغل و حرفه خود بپردازد؛ خیلی ماهرانه سپاهیان را از دخالت در امور تجاری و اقتصادی بر حذر میکند. همچنین یکی از اقدامات اصلاحی امیر کبیر نیز دور داشتن افراد قشون در امور مالی و مالیات گیری بود زیرا بوی فساد و غارت از مستوفی گری نظامیان بر میخواست.
امروز بر اساس مصوبه قانونی اصلاح طلبان،، سپاهیان با زور اسلحه بر تمام نظام اقتصادی، تجاری، بانکی، معاملاتی و صادرات و واردات کشور مسلط شده و احدی را اجازه ورود و رقابت در این زمینهها نمیدهند. سرکردگان این نظام حتی قاچاقچیان عمده مواد مخدر و قاچاق انسان را کنار نهاده و به حاشیه برده و راسا به این کار مشغولند. خانههای عفاف و فحشا نیز سودش به جیب آنان میرود.
عمق اندیشه فردوسی شگفت انگیز است. زیرا تاثیر دخالت نظامیان ایران زمین در اقتصاد را باعث پرآشوب شدن زمین (جهان) تلقی کرده است و همانگونه که شاهد هستیم سپاهیان حاکم بر ایران منابع حاصل از غارت کشور و مردم را برای بهم زدن ثبات، آرامش و آسایش کل جهان به کار گرفتهاند و منابعی که حق مردم ایران و نسلهای آینده است را، از جنوب آفریقا تا شمال اروپا و از آمریکای شمالی و جنوبی گرفته تا اقیانوسیه و به ویژه کل خاورمیانه، مصرف و نتیجه آن، نا آرامی و بهم زدن امنیت مردم گیتی شده است. در نتیجه امروز پیشگویی فردوسی بعد از ده سده اثبات میگردد.
۲. این لایحه قانونی توسط دولت اصلاح طلب!!! سید محمد خاتمی تنظیم و توسط مجلس ششم به ریاست مهدی کروبی تصویب و به مرحله اجراء گذاشته شده است تا سلاح به دستان آرزومند منتفع از فضای اشرافی گشوده شده توسط قدرت مداران فاسد، دمار از روزگار مردم و کشور درآورند. بسیاری از دست پروردگان این جریان پلید که با کمال وقاحت امروز با ماسک دروغین مخالفت با حکومت اسلامی در خارج از کشور که اکثریت قریب به اتفاق آنان در مسلک شاه الهی به تفرقه افکنی و دروغ پردازی و با ریختن آب به آسیاب حکومت فاسد حاکم بر ایران به مخالفین واقعی حکومت آسیب و زیان میرسانند. کیست که نداند شاخص ترین آنها مجتبی واحدی نوچه معروف مهدی کروبی از بنیاد شهید تا روزنامه آفتاب یزد، دارای ژن آخوندی و از خاندان جنایتکار وابسته به فدائیان اسلام که به گفته خودش از چهارده سالگی در نظام حکومت اسلامی مدیر بوده است. [۲]
قطعا با توجه به شرایط جدید، موضع انسانها در برابر تغییرات محیط دگرگون میشود. ولی جای تعجب ندارد، که بیشتر از چپ برگشتهها، از مجاهدین برگشتهها و از همه مهمتر اکثریت قریب به اتفاق اصلاح طلبان فراری دل کنده از حکومت اسلامی در خارج از کشور و در کمال بی شرمی، امروز زیر علم پهلویها به سینه زنی مشغولند؟ اما معلوم است دلارهای هفت تومانی سرمایه گذاری شده چهل و چهار سال پیش، اثر خود را کرده و میکند و مجتبی واحدی و دیگر یاران و همفکران ول معطل او، آنها که هیچ، گنده تر از آنها هم به طمع دلارهای ماهیانه، خمینی، خاتمی، کروبی و همه آنهایی را که از نوجوانی از آنها حمایت کردهاند، میفروشند، همانگونه که فروختهاند. در نیتجه اگر دلاری در کار نباشد رضا پهلوی را هم خواهند فروخت.
ز دوستان دو رنگم دلم چنان تنگ است فدای همت دشمن که همیشه یکرنگ است
لعنت بر این احتیاج که چگونه انسانها را حقیر و برده خود کرده و میکند. لازم به یاد آوری است که بسیاری از اصلاح طلبان جدا شده از خامنهای و نظام فاسدش، در ایران مانده و به مبارزه با این جورثومهگان پرداخته و بهای سنگینی را نیز متحمل شدهاند و با وجود سبعیت موجود در نظام اسلامی جسورانه از زنان و دختران نازنین و به طور کلی از مردم آزادیخواه و حاضر در میدان نبرد حمایت کرده و اکنون یا در زندانهای مخوف بهسر میبرند و یا هر ساعت و دقیقه آماده دستگیری و ایستادگی در برابر قضات پلید و خالی از شرف وابسته به حکومت، در انتظارند. آیا مصطفی قدیانی، محمد نوری زاد، هاشم خواستار، دکتر جعفری و... با مجتبی واحدی و دوستانش یکسانند و یا خانم وسمقی، خانم فاطمه سپهری و... با خانم حقیقت جو (نماینده مجلس ششم) و دیگر همفکران او که در سایه کشورهای دموکراتیک پناه گرفتهاند، یکی هستند؟
یا افراد پلیدی که در کمپینهای انتخاباتی همه اصلاح طلبان حضور موثر داشته و امروز در دکانهای دو نبشی که آقای رضا پهلوی گشوده و هیچکدام از این دکانها شمار اعضایش به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد، به نفرت پراکنی و دو دوزه بازی مشغول بوده و به تهدید و فحاشی مردم ایران روزگار میگذرانند.
۳. با وجود این که در ماده ۲۲ قانون یاده شده در بالا تاکید دارد، وجوهی که از این طریق به دست میآید به عنوان درآمد اختصاصی به خزانه کشور باید واریز گردد، از آغاز تا کنون هیچ نشانه و مستندی درباره واریز این وجوه به خزانه کشور وجود ندارد. دقیقا مانند دزدان سرگردنه، تمام قراردادهای دولتی، عمومی غیردولتی و شهر داریهای سراسر کشور را بدون رعایت کمترین موازین قانونی در اختیار گرفته و بقال سرکوچه وار، پول هایی را که از غارت مردم و منابع کشور کسب شده با هم تقسیم میکنند.
۴. بعد از اجرایی شدن این قانون تمام سازمانها و دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و انتظامی وظیفه اصلیشان به کسب قدرت اقتصادی تبدیل شد و همه این دستگاهها و حتی واحدهای تابعه و استانی آنها نیز مستقلا وارد معاملات تجاری شده و به هر قیمتی، گوی سبقت را از یکدیگر میربودند و میربایند. برای مثال یک واحد ارتشی در پادگانی در لویزان به کار ساخت و ساز و معاملات زمین و ساختمان مشغول بود و لاتهای بی سواد محلات، با ورود به کمیتهها، به سرهنگهای بانکدار تبدیل شده و هر دستگاهی برای خود بانک راه انداخته و مشغول مکیدن خون مردم بی دفاع گردیدند و چون وجوه و اموال مردم را به نفع شخصی غارت کردند، امروز بی اغراق همه این بانکها و موسسات اعتباری از نظر اصول بانکداری و قوانین موجود ورشکسته تلقی میگردند و حکومت برای سرپوش گذاشتن روی این چپاول، تعدادی از آنها را در بانکهای دولتی ادغام کرده است. یعنی تمام این ضرر و زیانها از محل منابع عمومی و در واقع از جیب مردم بدبخت تامین میگردد و بانک مرکزی که باید حافظ ارزش پول ملی باشد، تبدیل به صرافی گردیده و به مهمترین عامل برای تقسیم منابع ملی بین کانونهای قدرت به ویژه نیروهای مسلح تغییر ماهیت داده است.
در پایان باید گفت، این دوم خردادیهای خائن بودند که با در دست داشتن کامل دو قوه مقننه و مجریه و بخشی از قوه قضائیه در آن مقطع زمانی، گشاینده مسیر و راهی شدند که امروز اصول گرایان جنایتکار در آن رفت و آمد میکنند. آیا از دوم خردادیها که هنوز به مجلس ششم و دولت خاتمی افتخار میکنند، کسی پیدا میشود پاسخ من و امثال من را بدهد؟
ش. بابکان
تهران - خرداد ۱۴۰۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت:
[۱]. شاهنامه فردوسی با مقدمه و شرح حال از: محمد علی فروغی، انتشارات جاویدان.
[۲]. آقای مجتبی واحدی در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ با وجود بی تجربگی، به عنوان مدیر عامل شرکت توسعه و احداث صنایع ایران منصوب شده بود، در برابر انتقاد از سوء مدیریتش، در جمع کارکنان اقدام به سخنرانی کرده و پس از تهدید میفرمایند " من از چهارده سالگی در این کشور مدیر بودهام ".
اشکِ تمساح ـ عزاداریِ عظیمِ عظما، مهران رفیعی
مجتبی خامنهای در شادی مردم شریک است، حامد آئینهوند