Thursday, Jun 6, 2024

صفحه نخست » چیزی که او می‌داند ولی نمی‌گوید

qomeishi.jpgدو عنصر مهم گمشدۀ سیاسیون امروز، "صداقت و شفافیت"

رحیم قمیشی (رزمنده سابق در جنگ ایران و عراق و بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در اسارت ارتش صدام بود)

چقدر زندگی‌ها، تلخ ادامه می‌یابد، وقتی دو همراه نمی‌خواهند صادقانه به هم بگویند، امکان این همراهی را ندارند!

یکی به دیگری اعتماد ندارد، اما حاضر نیست بگوید چرا اعتمادش را از دست داده، و اگر این اعتماد ترمیم نشود همراهی جز زجر و درد چیزی به همراه نخواهد داشت.

البته که در زندگی شخصی نباید بدگمانی، و یا سوءظن را شفاف بیان کرد، و من در این زمینه تخصصی ندارم.

اما وای اگر این خصلت‌های منفی شخصیتی، به عرصه عمومی کشانده شود.

به عرصه سیاسی.

- حاکمیت سال‌هاست به این نتیجه رسیده، حضور افراد غیر همسو با رهبری و نهادهای منتسب وی جز ضرر برای کشور استفاده‌ای ندارد، اما از اعلام رسمی آن طفره می‌رود.

- او می‌داند تن دادن به دمکراسی واقعی با تفسیر او از اسلام سازگار نیست، اما نمی‌گوید.

- حاکمیت خود را در برابر جهان تشیع و مسلمانان هوادارش در هر کجا، متعهد می‌داند، و نه ایران، اما آن را بیان نمی‌کند!

او فکر می‌کند حفظ منابع طبیعی برای نسل‌های آینده یک شعار توخالی است و بزودی منجی‌ای خواهد آمد که با یک "اجی مجی" همه چیز را تغییر خواهد داد!

ولی به زبان نمی‌آورد.

همه اینها دروغگویی است، عدم صداقت و عدم شفافیت.

از آنطرف؛
خیلی‌ها همین‌ها را می‌دانند، اما خود را به ندانستن می‌زنند. خیلی‌ها متوجه شده‌اند حاکمیت دینی و سیستم ولایت فقیه، نمی‌تواند زمینه‌های پیشرفت و توسعه را در کشورمان فراهم کند، اما جز در مجالس خصوصی و یا درِگوشی، آن را به زبان نمی‌آورند.
خیلی‌ها می‌دانند "نظام" از دیدن آنها حالش بد می‌شود، اما باز خود را به نظام می‌چسبانند.

می‌دانند خوش‌نامی آنها مربوط به وقتی است که شجاعانه حرف مردم را زدند، نه بعکس، اما به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی وجهه مستقلی بین مردم دارا هستند و محبوبیتی بی‌انتها.

می‌دانند امکان ادامه وضعیت، ممکن نیست، اما باز به دروغ می‌گویند "شاید این‌بار شد!"

شاید توانستیم ۶۰ درصد افت ارزش پول ملی را بکنیم ۵۵ درصد!! اینهم خودش موفقیت بزرگی خواهد بود!

ما بیشتر از آنکه نیازمند یک انقلاب سیاسی باشیم، به یک انقلاب در این زمینه نیاز داریم.

با خودمان و با دیگران صداقت داشته باشیم و شفافیت، و عوارض آن را لطمه نپنداریم!

بنایی که با دروغ، هزار طبقه هم بالا رود، بنایی است سست و بی‌ارزش و فروریختنی.

آنها که دروغ می‌گویند بیش از آنکه مخاطب خود را نادان تصور کنند، نادانی خود را به رخ همگان می‌کشند!!

این روزها چیزی که در فضای سیاسی کشور ما موج می‌زند، همین "دروغ" است.

بی‌صداقتی و فریب. عدم شفافیت است.

شاید تا دویست سال پیش دروغ گفتن یک مهارت بوده! گاه یک ثواب تلقی می‌شد. اما امروزه صداقت جزو مهمترین اصول انسانی است.

جامعه به افراد دروغگو لقب ترسو، متزلزل، دو رو، فریبکار، متظاهر و پوچ و بی‌ارزش را می‌دهد.

اما افراد راستگو، ولو اشتباه داشته باشند را بی‌نهایت دوست دارد.

برای همین است که این روزها، بیشتر مردم هم از حاکمیت دروغگو بدشان می‌آید، که ادای دمکراسی را درمی‌آورد، و هم از آنهایی که می‌گویند با مردمند، اما تا لحظه آخر التماس حاکمیت را می‌کنند، شاید راهی برای ورود پیدا کنند.

می‌دانم نفرت از گروه دوم کمتر از اولی نیست.

ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.

اگر هم بفهمیم اشتباه کرده‌ایم راستش را می‌گوییم؛
فکر کردیم این راه بهتر است.

اما نمی‌گذاریم دو عنصر مهم "صداقت و شفافیت" در ما رنگ ببازد.

این نظام از نظر ما اصلاح شدنی نیست.

برای بیان این جمله هزینه‌اش را هم می‌دهیم.

و تکلیف‌مان را با خودمان روشن می‌کنیم.

صادقانه و شفاف.

بدا به حال آنها که هنوز نمی‌دانند
با دروغ و عدم شفافیت
نمی‌شود منشأ اثری مثبت شد
هرگز!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy