این مطلب حاصل مناظرهای کتبی میان دکتر احمد بخارایی و مهندس مهرزاد نکوروح است.
مهرزاد نکوروح: با درود، با وجود انتقاداتی اساسی به برخی کلام و کانسپتها [در آخرین مصاحبه دکتر بخارایی با تلویزیون مهر در مورد آسیب شناسی "کودکان کار" در بعد جامعه شناختی]، سخنان نیکی است و منتشر میکنیم
احمد بخارایی: درود به چه کانسپتی معترض هستید؟
نکوروح: با سپاس از دقتتان و توجهتان که نشان از حس انتقادپذیری بالای شما دارد که امر بسیار اساسی در پیشرفت فردی و اجتماعی است. البته اعتراض نیست بلکه انتقاد است و انتقاد سازنده طبق تلاش و عادت مان. بله، سخنانتان بسیار صحیح بودند. جز یک موضوع بسیار باریک اما مهم خصوصا در سپهر جامعه ایرانی.
ترمهای سیستم و سیستماتیک در جامعه ایرانی به نحوی پوپولیستی محبوب شده حال آنکه متوجه شدهام که بسیاری اصلا نمیدانند سیستم یعنی چه؟ اکثرا حتی با گوگل بازی، "سیستم شناس" شدهاند و بسیاری سیاسیون چپ و راست از سیستم به همین نحو حرف میزنند. خلاصه "سیستم" شده راه حل و راه نجات حال آنکه کوچکترین تخصصی در این موضوع ندارند و فردا باز ما را به چاه خواهند برد.
سیستم، از قضا امری بسیار تخصصی است و حتی بین متخصصین سیستم و اورگانیزاسیون تفاوت دیدگاهها بسیار است. بنابراین حرف زدن از سیستم هم شد موضوعی پوپولیستی جهت فریب مردم.
واما، اولا که خود ج ا هم نوعی سیستم شد. و با نهادینه شدن و ساختار سازی ۴۵ سالهاش، امروز یک سیستم با ساختار شده که البته سیستمی از نوع فاشیسم دینی است.
و به همین خاطر اپوزیسیون کاملا متلاشی و متفرق و آنارشیک ما را هر روز براحتی بسیار مضمحل تر میکند! مانند همین انتخابات اخیر که با یک حرکت ساده شطرنجی، اپوزیسون مجددا برای مدتی کیش و مات و گیج گشت تا ج ا حداقل همین مدت ماندگار و ثابت گردد و هر انتقاد و انتقادگری حتی سازنده و دلسوز، با ناسزاها و تهدیدهای متعدد، متواری گردد! چنانچه حتی اپوزیسیون ۸۰ میلیونی نمیتواند به نهادهای نظرسنجی و سنجشگری "خود" [نهادهای مردمی خارج از کشور] احترامی بگذارد و به آنها رجوع کند ولی به همان نهادها و آمار کاملا جعل حکومتی همچنان رجوع میکند!
پس این که شما در این سخنان از سیستم و سیستماتیک سخن میگویید هم صحیح و نیک است هم اشتباه.
توضیح این موضوع در این چند خط بسیار سخت است ولی کوتاه سعی میکنم چند نکته را سعی میکنم بیان کنم:
از طرفی بلی جامعه شناسی و اصولا هر علمی، سیستم و متدی و روندی و پروسسی دارد که جامعه متلاشی ایرانی و سیستم تخریب کننده ج ا نیازمند آن است.
اما همین سیستمها، در جهان بسیار مدرن، معضل جامعه شدهاند چنانچه امروزه معایب اساسی دارند
و همین "سیستمیک" است که آنها را از مشاهده پدیدههای امروزه ناتوان نموده.
نتیجه در جوامع مدرن:
سیستمهای غربی و مدرن، حتی سیستمهای آکادمیک، خود نیازمند "انقلاب"ها و پیشرفتها و تحولات اساسی هستند که اگر به آنها بسرعت تن ندهند، پوپولیستها و فریب کاران و فرصت طلبان، با شعارها و راه حلهای پوپولیستی و دروغشان به قدرت خواهند رسید و جهان با سرعت بیشتری به بیراهه خواهد رفت. چنانچه حتی احتمال جنگهای جهانی میرود که این جنگها، نتیجه سیاستها و برداشتها و نظریهها و عقاید غلط هستند.
البته این موضوعات بحثهای بسیار سطح بالا هستند. و بالاترین سطح بحثهای اکادمیک هم به این عوامل میپردازند. اما حتی در غرب کمتر متخصصینی به این موضوعات میپردازند چرا که بلافاصله "آنتی سیستم" نام میگیرند و قدری منزوی میشوند و طبق تعاریف ساده پوپولیسم، حتی پوپولیست هم نام میگیرند!
امیدوارم در این چند خط متوجه آنچه در نظر دارم شده باشید
بخارایی: ممنونم بابت وقتی که با دقت مصروف داشتید. استفاده کردم.
بله تا حدودی متوجه هستم که جامعهشناسان پست مدرن نسبت به کلاسیکها انتقاداتی دارند از جمله همین: آنتی سیستم.
به نظر میرسه سامان دادن جامعه، حتی به شکل صوری نیازمند تفکر علمی است. در جامعهشناسی، چارچوب سیستماتیک تقریبا جا افتاده و با اینکه من در مقطع دکترا، درس نقد نظریهها در نگاه پست مدرنیسم را تدریس میکنم باز معتقدم ما در ایران ابتدا نیازمند اندیشه و تحلیل سیستماتیک و علمی هستیم. پس از ورود به مرحله مدرنیسم خواهیم توانست وضع آن زمان را در چارچوب پست مدرنیسم، نقد کنیم. میخواهم بگویم ما یک مرحله از دنیای کنونی عقبتر هستیم و شاید لازم باشد ابتدا دریچههای دولت مدرن را به روی جامعه بگشاییم.
شاید هم خطا فکر میکنم.
نکوروح: من هم با شما هم نظرم چنانچه بالاتر نوشتم: "هم صحیح و نیک است هم اشتباه"! بنابراین با یکی از پارادوکسهای جامعه ایرانی طرفیم.
انگشت گفتمانی در موضوع بسیار پیچیدهای کردیم که بسیار بحث میطلبد. و موظوع ما در عمل و در پروژه سیاسی و اجتماعی بسی پیچیده تر است. به همین دلیل من شخصا بیشتر از ترمهای "علمی" یا "علوم روز" یا "متد" بجای ترم "سیستم" استفاده میکنم تا سو تفاهم ایجاد نگردد. زیرا از قضا شغل و تخصصم سیستم سازی و پرفورمنس و مدیریت اکسلانس هم میباشد...
و سیاست مداران و حتی نظریه پردازان و "دکتر"های بسیاری را در سپهر ایرانی (البته حتی این دسته که در خارج از کشور بسی "مدعی" هستند)، به ۵۰ سال عقب بودن از دانش روز، دوستانه ولی با صراحت، "متهم" و نقد میکنم! که البته انتقادی سخت و صریح ولی از روی صداقت و خصوصا دلسوزی برای مردم و کشورم است.
که با آنچه نوشتهاید دقیقا همگون است.
چرا که تقریبا همه این دکترها و استادهای پر مدعا، در علوم کلاسیک سالهای ۸۰ هنوز غوطه ورند و حتی به علوم سالهای ۹۰ و ۲۰۰۰ نرسیدهاند! چرا که اکثرا در دانشگاههای رده سوم تحصیل کردهاند...
و حتی سخنان دانشمندان روز را بدرستی فهم نمیکنند، چنانچه شخصا به عینه پای کلاسها و سمینارها دیدهام چه سئوالات فکاهی و مسخرهای میکنند و... بقول برخی "در باغ نیستند"!
و حال در مورد ایران، تصور من این است که ما اگر فقط به دانش کلاسیک بسنده کنیم در واقع جامعه مان را فقط به ۵۰ سال عقب تر از جهان، به پیش میآوریم، آنهم با همه مصیبت هایی که لازم است...
که این عقب ماندگی با مرور زمان وسیع تر و عمیق تر هم خواهد شد.
و در درجهای جلوتر، با مشاهده دانش یا نادانی این سیاسیان و الیت مشهور ما، حقیر به این نتیجه رسیدم که جامعه ایرانی اگر آگاهانه زمام امور را بر حسب بهترین اتفاق، به بهترین و پیشرفته ترین نماینده خود بسپارد (برای همان ۸ سال یا ده سال دو دوره ریاست جمهوری در سیستم حقیقی جمهوری برای مثال)، با لیدرشیپ آن فرد و مدیریت وی، میتواند به جامعه جهانی "روز" نزدیک شود! و از قرون وسطی ج ا مستقیما به قرن بیست و یکم ورود کند، که البته باید توسط جانشین ایشان بدرستی پیگیری گردد تا "سیستم" پایداری گردد....
بنابراین فکر میکنم باید با وولگاریزاسیون و ساده سازی، همان کانسپتها و علوم روز را ترویج نمود،
هرچند بسیار پیچیده است و باید همانند یک "ژیمناست"، بین کانسپتها "بازی" کرد.
چرا که مجبور و "محکومیم" عقب ماندگیها را جبران کنیم و در عمل، کاری مانند والیبالیستهایمان داریم که ۴۰ سال پیش در ردههای آخر آسیا بودند اما امروز به ردههای اول جهان پا نهادهاند و از تماشای رقابتشان لذت میبریم و بر خود میبالیم.
پس این کارزار ممکن است حال آن مربی و مدیران و فدراسیون (سازمان) و تیمهای توانمند را باید مهیا و میسر و تمهید نمود.
البته باید اضافه کنم که این یک ساده اندیشی پوپولیستی نیست اما تفکر و نتیجه و تنها راه حلی است که در این بن بست حاصل از ۴۵ سال ج ا یافتهام:
البته به آینده مردم ایران بشدت میخواهم خوشبین باشم چرا که مردم ایران را در مقام مقایسه با مردم کشورهای مدرن جهان نسبتأ آگاه میبینم هرچند راه پوپولیسم همیشه ساده تر بنظر میآید و فاشیسم امروز همه جا بسیار فعالانه در کمین نشسته...
و تمام فعالیت ما در همین خوش بینی و امید است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
- https://t.me/populismir
- Samuel P. Huntington, Political order in changing societies, Harvard University. Center for International Affairs
- Jean-Louis Le Moigne, La modélisation des systèmes complexes, Dunod
- Philippe Collard, Sébastien Verel, Manuel Clergue, Systèmes complexes : une introduction par la pratique, Presses polytechniques et universitaires romandes, EPFL Press, Lausanne
- Hervé Zwirn, Les systèmes complexes : Mathématiques et biologie, Odile Jacob
- Le peuple introuvable. Histoire de la représentation démocratique en France, Paris, Gallimard, 1998
- Gauchet M., « Le mal démocratique », Esprit, octobre, 1993
- Guillaume Bernard et Eric Duquesnoy (dir.), Les forces politiques françaises, Paris, PUF
- Baechler J., Démocraties, Calmann-Lévy
- Constant B., De la liberté des Anciens comparée à celle des Modernes, Paris, Hachette, 1986.
- Morgan Gareth, Images of organization, 2006
- Max Weber, Économie et société, 1922
- Byrne, David S., Complexity Theory and the Social Sciences : The State of the Art, Routledge
- "Social Sciences : Chaos Theory; An Overview, by Ashley Crossman, 2017
- Le siècle du populisme, Pierre Rosanvallon
- Henri Fayol, Administration industrielle et générale, 1916
- Abraham Maslow, A theory of human motivation, 1943
- Chaos Theory in the Social Sciences : Foundations and Applications, University of Michigan Press
- Sawyer, Robert Keith, Social emergence : societies as complex systems, Cambridge University Press
- Donegani J.-M. et Sadoun M., La Ve République. Naissance et mort, Paris, Gallimard
- Frederick Herzberg, Le travail et la nature de l'homme, 1959
- Henri Mintzberg, Le pouvoir dans les organisations
- Peter Drucker, The practice of management
- Michel Crozier, Erhard Friedberg, L'acteur et le système. Les contraintes de l'action collective, Seuil
- Durkheim É., Montesquieu et Rousseau précurseurs de la sociologie, Paris, M. Rivière, 1966.
- Charles de Montesquieu, De l'esprit des lois, (1748), Genève
- Les 100 principes du Management Moderne, Michel Nekourouh, 2009
- Eisnmann Ch., La pensée constitutionnelle de Montesquieu, Paris, Sirey, 1952
- A. L. Eryomin, « Biophysics of Evolution of Intellectual Systems »
- Foucault M., Dits et écrits, Paris, Gallimard, 1994
امان از دست این گربهها، ابوالفضل محققی
حد و مرز دمکراسی کجاست؟ ی. صفایی