Friday, Aug 9, 2024

صفحه نخست » هایمنیزم در برابر هیومنیزم، اکبر کرمی

Akbar_Karami_4.jpgافسانه ی هایمن
هایمن Hymen در ادبیات و افسانه‌ها ی یونانی نام خدا ی ازدواج و زناشویی است؛ هایمن که پسر آپولون است.
مردمان یونانی بر این باور بودند که اگر او در مراسم جشن، سورچرانی، شادخواری و شادکامی عروس و داماد باشد، به شادی و خوش‌بختی هم‌سران کمک خواهد کرد.
پرده ی هایمن
احتمالن از همین ریشه یونانی است که ترکیب پرده ی هایمن در زبان انگلیسی و لاتین (و در زبان فارسی پرده ی تازه‌‌گی و بکارت) ساخته شده است. پرده ی تازه‌گی Hymen Membrane پرده ی مخاطی کوچکی است که گاهی در ورودی سامانه و سازه ی جنسی نوزادان دختر (کس، مهبل، واژن) دیده می‌شود. این پرده که گاهی در اساس وجود ندارد و گاهی هم کاملن ورودی سامانه و سازه ی آمیزشی را می‌بندد (و با جراحی باید گشوده شود) در طول تاریخ و در هم‌دستی با نوعی پارسایی جنسی که در میان برخی از اقوام هندی‌اروپایی دیده می‌شود، از یک طرف و پدرسالاری از طرف دیگر به برآمدن افسانه ی دیگری انجامیده است که کم‌وبیش ادامه ی افسانه ی یونانی نخست است؛ اگر در هنگام هم‌سرگیری (ازدواج) پرده ی هایمن وجود داشته باشد (یعنی پیش از هم‌سرگیری دختران زناشویی و سکس نداشته باشند) این پرده همانند هایمن، که خدا ی زناشویی است، کار می‌کند و به شگون زنده‌گی و خوش‌بختی عروس و داماد کمک می‌کند.
هراس‌ها ی جنسی و‌ افسانه ی تازه‌گی (بکارت)
هر چند این افسانه بی‌پایه است، اما ریشه‌ها ی عمیقی در روان ما ایرانیان دارد.
بی‌پایه است؛ زیرا از یک طرف وجود آن در هنگام هم‌سرگیری به معنای نبود هم‌آمیزی جنسی پیش از هم‌سرگیری نیست. (برخی از دختران واجد پرده ی بکارت کشداری هستند که به آسانی با آمیزش جنسی از بین نمی‌رود.) و از طرف دیگر نبود آن‌هم به معنا ی داشتن هم‌آمیزی پیش از ازدواج نیست. ( دختران بسیاری باوجود نداشتن آمیزش جنسی پیش از هم‌سرگیری، آن را ندارند.) و بسیاری دیگر ممکن است با ترمیم پرده یا داشتن پرده ی بکارت ساخته‌گی ادا ی دختران باکره را بازی کنند.
ریشه‌ها ی عمیق این افسانه را در جان و جهان ایرانیان در کتاب "سکس و دمکراسی "کاویده‌ام.
هیومن و انسان
هیومن Human در زبان انگلیسی یعنی آدم. از این واژه بعدها هیومنیزم Humanism ساخته شده است که به معنا ی خودبنیادی انسان و خودبسنده‌گی آدمیت، در برابر خدابنیادی (یا دگربنیادی) و ناخودبسنده‌گی آدمی قرار می‌گیرد. هیومنیزم به تولد انسان‌ها ی نوین در جهان‌ها ی نوین و پس از نوزایی در اروپا و نوینش باز می‌گردد. در جهان‌ها ی نوین انسان خودبسنده است؛ اوست که می‌تواند و باید رو ی پاها ی شکننده ی خود بایستد و از راه آزمون و خطا پیش برود و رستگار شود. در جهان‌ها ی نوین است که خطا‌ کردن و حق خطا کردن شناخته و پذیرفته می‌شود. چنین فهمی از انسان آشکارا به ریشه ی واژه ی هیومن در لاتین یعنی زمین Ground و Earth می‌رسد. خودبسنده‌گی و خودپایی و خودفرمان‌فرمایی آدمی برآمد پذیرفتن این سرشت و تن دادن به این سرنوشت زمینی است، که بندناف آدمی را از آسمان و هر "دیگری" ی بزرگ دیگری جدا می‌کند. انسان خودبسنده انسانی است که چشم از آسمان بریده است و برآن است که بهشت را روی زمین بسازد.
هراس از آزادی، هراس از آزادی جنسی
اگر به این همه 'هراس از آزادی" را که در اجتماع‌ها ی پیشانوین ایرانی به "هراس از آزادی جنسی" می‌رسد بیفزاییم، آن‌گاه شاید بتوانیم ببینیم که ما در نبود آزادی‌ها ی جنسی و در هجوم اضطراب‌ها ی جنسی‌مان به جا ی رهایی هیومنیزم به بدخیمی هایمنیزم رسیده‌ایم. نفرتی که هر روز در خیابان‌ها بر دختران ما آوار می‌شود، برآمد و اوج این بدخیمی است.
یعنی برای ما هنوز آدمی و جست‌وجو‌ ی آزاد خوش‌بختی بنیادی نیست، افسانه ی پرده ی بکارت و بدپنداری ی پارسایی جنسی بنیادی است. یعنی ما هنوز نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم بها ی آزادی را بپردازیم.
یعنی ما هنوز آزادی را نمی‌شناسیم.
اکبر کرمی


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy