ویژه خبرنامه گویا
آقای پزشکیان، با تحویل گرفتن دولت ورشکسته ابراهیم رئیسی، داوطلبانه ویا به حکم ولی فقیه زیر آوار بحرانهای همه جانبه ساختاری نظام رفت و از راه نرسیده، در میان بحرانهای نفس گیر و حکومت برانداز، قرار گرفته است. رئیس جمهور، گیج، آشفته، درمانده و فاقد استراتژی، میان دستگاه دو نیروی ملت و آمرانش در حکومت گیر افتاده است. بحرانهای گوناگون همانند آوار بر سر او خراب شدهاند و بیرون آمدن دولت پزشکیان و حکومت مافیایی به رهبری خامنهای از این بحرانها، نامحتمل بنظر میرسد.
قوای مجریه، مقننه و قوه قضایی در حکومت مافیایی، هیچ نقش تعیین کننده در سیاستهای کلان کشوری ندارند، زیرا اهرمهای اصلی سیاست، اقتصاد، قوای سه گانه و بویژه نهادهای سرکوب مکتبی - دینی نظیر سپاه پاسداران، بسیج، نیروی قدس و.. در اختیار مافیای غالب بوده و هیچ دولتی نمیتواند منتخب، تابع و فرمانبر نباشد.
آقای مسعود نیلی بتازگی در نوشته "کدام مسائل ایران را دچار چالش میکنند؟ " روی کار آمدن دولت جدید را "روزنه امید" دانستهاند. در حالیکه در ۴۶ سال گذشته دروازههای دروغ حکومتی گشوده بوده، نخست بایستی چرایی دروغها، فریبها، ریاکاریها، جنایات و خلافکاریهای گذشته توضیح داده شوند. آنچه آقای مسعود نیلی نمیدانند اینست که آنچه "مسائل موجودیت و آینده سرزمینی کشور" و همچنین "پایداری جامعه" را به مخاطره انداخته است، موجودیت حکومت اسلامی و بادمجان دورقاب چینان غیرحکومتی پیرامون ان است.
آقای پزشکیان برای چندمین بار از پرداخت یارانه بنزین انتقاد کرده و اینبار نیز گفته است:
«هیچ منطقی وجود ندارد که بنزین را با دلار آزاد بخریم و با سوبسید (یارانه) به مردم بفروشیم". دنیای اقتصاد دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
آقای پزشکیان چرا در مورد منطق تسلط مافیای خامنهای - شمعخانی و دستگاههای غارت و چپاول زیر مجموعه سید علی خامنه سخن نمیگوید؟ پزشکیان چرا نمیگوید که ایران توسط اسلامگرایان تصرف شده جامعه شهروندی ۹۰ میلیونی بایستی به خامنهای و شمعخانی و.. خراج دهد.
آقای پزشکیان اگر توسط سیدعلی از درون صندوق بیرون نمیآمد و موقعیت خود را مدیون او نمیدانست، آقای پزشکیان اگر در یک انتخابات سالم و با رای شهروندان بقدرت میرسید و از ارتفاع عقلی شناخت ماهیت فاشیستی حکومت برخوردار بود، شاید شهامت مییافت تا استیلای مافیای غالب را به چالش بکشد.
واقعیت این است که از صندوقهای رای در حکومت اسلامی، تنها نیروهای درون مدار مافیاهای حکومتی از بیرون آورده میشوند و آنها نمیتوانند علیه موجودیت اعتقادی، سیاسی و جایگاه مافیایی خویش قیام کنند.
آقای رئیس جمهور که از بی منطقی یارانه بنزین سخن میگوید، موظف است آمار دقیق از هزینههای شبکههای مافیایی حاکم بر ایران، تک تک دست اندرکاران نظام، انگل زادهها، حماس، لبنان، سوریه، یمن، نجف و کربلا و.. به ملت ایران ارائه دهد.
حکومت اسلامی از ۴۶ سال غارت نفت و گاز و هستی ایران و ایرانیان سیر نشده و برآنست تا شیره جان مردم و میهن را بکشد. ما اطمینان داریم که آقای پزشکیان از این شهامت برخوردار نیست تا میزان چپاول و غارت حاکمان و نیز رشوههای حکومت اسلامی به گروههای تروریستی در منطقه را فاش کند؟ در حالیکه، حق طبیعی هر شهروند ایران است تا بداند که چه میزان سرمایه ملت ایران به حماس، جهاد اسلامی فلسطین، حزبالله لبنان، تروریستهای عراق، سوریه، و حوثیها و.. تزریق شده است؟
اگر آقای پزشکیان با ملت ایران صادق است (که نیست)، زبان بگشاید و در مورد خصلت مافیایی حکومت اسلامی و جایگاه و نقش مافیاهای حاکم در ویرانی و فلاکت کشور و هزینههای مالی، نظامی، آموزشی، لجستیکی و سیاسی از گروههای تروریستی - اسلامی سخن بگوید.
ارزیابیها از کمکهای مالی به گروههای تروریستی فلسطینی، صدها میلیون دلار تخمین زده میشود. کمکهای حکومت اسلامی به حزبالله لبنان، دهها میلیارد دلار ارزیابی میشود.
نهادهای اختاپوسی بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و امور ایثارگران، بی آنکه به دولت حساب پس دهد، نقش بزرگ درغارت ایران دارند. براستی پس از پیروزی انقلاب سوم ایران و برچیدن حکومت اسلامی، میتوان ابعاد غارت، چپاول و جنایات این نهادها را شناخت.
سازمان تبلیغات اسلامی، حوزههای علمیه و نهادهای زیر مجموعه، مدیریت موقوفات و سرمایههای مذهبی کلان را دارند و گمانه زنیها در مورد داراییهای آنها، صدها میلیارد دلار است.
ایران اکنون ما در کنار صدور جهل و خرافات و خشونت در جهان، به دلیل خصلت بیگانگی قشر آخوند با علم، کار و تولید، کشوری نفت فروش است.
ایران کشوری نفت فروش است و ملت هیچگونه مدیریتی بر پروسه تولید، توزیع و فروش نفت و گاز نداشته و نفت و گاز در ایران نه دولتی، نه ملی، بلکه دقیقن مافیایی است.
نقش مافیای سید علی و شمعخانی در غارت نفت و گاز بتدریح عیان تر میشود. ملت ایران هیچ اطلاعی از میزان فروش نفت، گاز، خاک و... خود و همچنین قراردادهای پنهانی مافیاهای حکومتی با کشورهای دیگر ندارد. به نظر میرسد درآمد نفتی ایران بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سال باشد.
ایران از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی است و با تولید بیش از یک میلیارد متر مکعب در سال، مافیاهای حکومتی نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار از سرمایه ملت را غارت میکنند.
درآمدهای غیرنفتی حکومت اسلامی، شامل بخشهای مختلف اقتصادی نظیر معادن، صنایع، کشاورزی، بخش خدمات، مالیاتها، صادرات غیرنفتی، و درآمدهای گمرکی میباشند. صادرات غیرنفتی نظیر مواد معدنی، کشاورزی، پتروشیمی و.. حدود ۶۰ میلیارد دلار ارزیابی میشود. درآمد حاصل از مالیاتها، یکی دیگر از منابع اصلی درآمد غیرنفتی ایران و حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود.
ایران دارای ذخایر معدنی غنی مانند سنگ آهن، روی، مس، طلا و.. میباشد و درآمدهای حاصل از بخش معدن و صنایع وابسته نیز یکی از منابع مهم درآمد غیرنفتی شبکههای مافیاهای جاکم است.
درآمدهای گمرکی از واردات و صادرات نیز بخش دیگری از درآمدهای غیرنفتی شبکههای مافیایی است. این درآمدها شامل تعرفهها و عوارض گمرکی است که از تجارت خارجی به دست میآید. درآمدهای غیرنفتی شبکههای مافیایی حاکم، ۱۰۰ میلیارد دلار در سال تخمین زده میشود.
نهادهای دینی نظیر "امام"زادهها و زیارتگاهها، یکی دیگر از منابع غارت و چپاول اقشار عقب مانده جامعه است که تنها سران شبکههای مافیایی از آمار و ارقام آنها خبر دارند.
اشاره مختصر به رئوس درآمدهای حکومت مافیایی، از اینروست که تناقض گفتار و کردار پزشکیان روشن شود و تاکید گردد که از کوزه حکومت اسلامی همان تراود که در اوست!
جامعه شهروندی (ملت ایران) بایستی بدانند که آقای پزشکیان، منطق غارت دریای ثروت و امکانات ملت توسط شبکههای مافیایی حاکم را میفهمد (چون خود عضوی از آن سیستم است)، اما منطق "سوبسید به مردم" را نمیفهمد. پزشکیان، دست اندکاران حکومت و دولت و همه دنبالچههای آنها در دایره قدرت و حامیانشان بیرون از مدار قدرت، عناصر حفظ نظام (سیستم) فساد، غارت، چپاول و جنایت در ایران هستند.
واقعیت این است که تحقیرپذیری از سوی ملت ایران سقف دارد و تجاوز، ظلم، ستم و جنایت از سوی حاکمیت نمیتواند نامحدود ادامه یابد.
به نظر میرسد که افزایش قیمت بنزین ویا گسترش دست درازی بیشتر به حقوق ملت از سوی حاکمان، خط قرمزی باشد که حکومت اسلامی با عبور از آن، خود و دودمانش را بر باد دهد.
ملت ایران در انقلاب "زن زندگی ازادی" و بایکوت انتصابات حکومتی، راه خود را از حکومت اسلامی و حامیان آن جدا کرده است. انقلاب سوم در ایران، میتواند ما را مهربانانه بهم پیوند دهد. ملت ایران از این شانس برخوردار است که اینباردر دام جنبشهای پوپولیستی، فردمدار نیفتد و پیرامون نادانستهها و دنباله روی از بی خردی نمایندگان اقشار عقب مانده، به دنبال سراب نرود.
جامعه ایران ازبلوغ کافی برخوردار شده تا با درس آموزی از گذشته، انقلابی شهروندی، که خرد جمعی جامعه، کرامت انسانی و سربلندی ایرانمان را نمایندگی کند را به اعتبار حضور درخشان زنان و مردان و نسل جوان مان، به پیروزی رساند و مردم و میهن مان را از منجلاب حکومت اسلامی بیرون آورد.
اقبال اقبالی
*
*