Monday, Sep 9, 2024

صفحه نخست » بحران در بهداشت و درمان، هاشم موسوی

Hashem_Mousavi.jpgاز آنجا که دانشگاه‌ها مرکز علم و دانش بوده و آگاه‌ترین جوانان را در خود جای می‌دهند و علاوه بر پژوهش‌های علمی و فرهنگی، نسبت به تحولات اجتماعی همیشه حساس بوده و در اصل، ستاد نیروهای مترقی و آگاه جامعه می‌باشند و به عنوان نمایندگان سیاسی، اجتماعی و طبقاتی خانواده‌های خود اقدام می‌کنند، به یکی از مهم‌ترین مراکز آزادی‌خواهی و برابری‌ طلبی و مبارزه نیز تبدیل می‌گردند. در نهضت ملی نفت، این نقش آن‌ها، کاملاً بروز داده شد و به شکل بزرگترین نیروی احزاب چپ و دکتر مصدق و احزاب جبهه درآمدند.
در شرایط اختناق و سرکوب شدید، با توجه به شرایط ویژه دانشگاه‌ها و تجمع و آگاهی دانشجویان و شور و جسارت آنان، مبارزه به آنجا منتقل می‌شود و دانشگاه‌ها به شکل قلب مبارزات مردم درمی آیند.
پس از کودتای ۳۲ و آن سرکوب‌های مداوم، سرانجام این دانشگاه‌ها بودند که آتش مقاومت و مبارزه را شعله‌ور نگه داشتند.

در انقلاب ۵۷ نیز، دانشگاه‌ها از مراکز مهم خواسته‌های مردم و سازماندهی اعتراضات بودند و در اصل، ستاد نیروهای مترقی و آگاه جامعه شدند که سعی داشتند همچنان اهداف اولیه انقلاب را به پیش برند؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چون بسیاری از خواسته‌های جوامع دانشگاهی، از جمله عدالت و برابری، که برای آن مبارزه کرده بودند، مورد تفاهم و توافق اسلامیون نبود، برای مقابله با دانشگاه‌ها که در هژمونی دانشجویان چپ بودند، به یک انقلاب فرهنگی - اسلامی دامن زده شد. در این راستا، از یک‌سو هیأت انقلاب فرهنگی با شرکت شخصیت‌هایی چون دکتر سروش‌ها تشکیل گردید تا بتواند با حمایت دانشجویان طرفدار انقلاب اسلامی به سرکوبی دانشگاه‌ها اقدام نمایند.
این حرکت و کشمکش در دانشگاه‌های تبریز، اهواز و تهران، نسبت به سایر دانشگاه‌ها شدت بیشتری داشت و منجر به اخراج هزاران استاد و دانشجو و اعدام برخی گردید. از جمله آنان، دکتر سمندری رئیس دانشکده پزشکی، دکتر نریمیسا، دکتر عباسقلی دانشور از اولین اساتید جراحی قلب در ایران و بنیان گذار جراحی قلب در تبریز و دکتر ناتل خانلری استاد مسلم ادبیات فارسی ما بودند. درنتیجه، دانشگاه‌ها به تعطیلی کشانده شدند و سیاست‌گذاری بعدی دانشگاه‌ها در اختیار همین شورای انقلاب فرهنگی و دانشجویان اسلامی طرفدار آن قرار گرفت. یکی از فعالین انقلاب فرهنگی - اسلامی در دانشگاه تبریز، جناب دکتر پزشکیان بودند که خود نیز بارها از آن سخن گفته و بدان بالیده‌اند. بعدها به تدریج، دانشگاه‌ها با تصفیه‌های چندلایه از دانشجویان اسلامی و به اصطلاح متعهد، بازگشایی شدند و دانشجویان سهمیه‌ای و متعهد؟!، جای دانشجویان رقابتی علمی را پر کردند. که این رویه، هم اکنون نیز در تمام لایه‌های دانشگاهی و اداری ادامه دارد.
با پیروزی آقای خاتمی، جناب دکتر پزشکیان در مسئولیت وزرات بهداشت و درمان قرار گرفتند. امید آن بود با دیدگاه دولتی کاری ایشان، گام‌های بزرگی در راه گسترش دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های دولتی برداشته شود. اما متأسفانه به جای آن، به دیوارکشی کلاس‌ها و حتی سلف سرویس‌ها جهت جداسازی دانشجویان دختر و پسر و حفظ حرمت اسلامی پرداخته شد. حتی می‌رفت تا در بیمارستان‌ها نیز به جداسازی پرستاران در بخش‌های مرد و زن کشیده شود؛ که به علت ضعف و کمبود نیرو، مقدور نشد.
بعدها آقای دکتر پزشکیان، بیشتر به فعالیت در مجلس پرداختند که اقدام خاصی هم نسبت به گسترش بخش دولتی درمان نکردند.
در دوران وزارت خانم دکتر دستجردی نیز، که به طب دولتی علاقه مند بودند، تلاش هایی صورت گرفت؛ اما چون ایشان هم برنامه مدونی در این زمینه نداشتند، به نتایجی دست نیافته و همانند سایر واحدها، امر درمان نیز به حال خود رها گردید. تا آنکه نوبت به دکتر قاضی زاده هاشمی رسید که ایشان دراصل، یک خصوصی کار حرفه‌ای بودند و دستی هم در واردات کالاهای پزشکی داشتند. ایشان با افزایش تعرفه‌های دستمزد پزشکان، آنهم بسیار بیش از توقعات آنان، توانستند محبوبیتی در بین این قشر کسب کنند. سازمان نظام پزشکی هم که وظیفه تأمین منافع پزشکان و مردم، هردو را عهده دار بود، در این میان تنها با پزشکان همراهی داشته و مردم را به فراموشی کامل سپرد. در چنین وضعیتی، تعیین تعرفه‌های حق العمل پزشکان به عهده خودشان رها گردید. در این بین، پزشکان متعهد و مردمی که خود را به رعایت حال بیماران ملزم می‌دانستند، به تدریج در اقلیت قرار گرفتند و متأسفانه متقابلاً زیرمیزی‌های عده معدودی از پزشکان به ارقام نجومی ده‌ها میلیونی و حتی یک یا دو هزار یورویی رسیده است؛ آن هم در بیمارستان‌های دولتی، دانشگاهی و یا بیمارستان‌های خصوصی.
از نکات دیگر، جداسازی بخش هایی در بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی تحت عنوان VIP گسترش یافت و به این شکل، تخت‌های بستری بیشتری از سهمیه کارگران و زحمت کشان، یعنی تخت‌های انحصاری دولتی کاسته شد تا این اقشار بیش از پیش در مضیقه صف بستری و نوبت گیری بمانند. همزمان، واحدهای پرسود بیمارستانی نیز جداسازی گردیده و به بخش‌های خصوصی و خودی تحویل داده شد. در چنین وضعیتی بود که پزشکان از کنترل نظام پزشکی و بهداشت و درمان و حتی قوه قضائیه خارج شدند.
در این بین، صدای پزشکان دلسوز مردم، که عشقشان خدمت به مردم و کسب درآمد متعارف بود به جایی نرسید.
همزمان و به تدریج، داروها نیز از محدوده تعهدات بیمه‌ای خارج شدند و دراصل، از نقش دفترچه‌های بیمه در ارائه خدمات داروئی روز به روز کاسته شد تا آنکه مردم به داروهای تک نسخه‌ای و به قیمت‌های سرسام آور عادت کرده‌اند. طبیعی است کمبود دارو، موجبات مرگ زودرس بسیاری از بیماران و حتی نوزادان را فراهم ساخته و می‌سازد. با این حرکت، هزینه تامین دارو از دوش دولت برداشته و به گردن خود بیماران افتاده است.
حال در حضور اکثریت تحریم، آقای دکتر پزشکیان، با وعده‌های بسیار و حمایت پسماندهای اصلاح طلبان، از چپ نما و دیگران، با آرائی نازل، به ریاست جمهوری ایران هشتاد میلیونی نایل آمدند، با توجه به نظرات گذشته، انتظار می‌رفت برای معضل و از هم پاشیدگی امر درمان، گامی مؤثر بردارند؛ اما متأسفانه ایشان شخصیتی کاملاً خصوصی کار، همچون آقای دکتر ظفرقندی را که در سابقه خود سال‌ها ریاست نظام پزشکی را به عهده داشتند، به این پست گماردند و با چنین اقدامی، همه امیدها را نسبت به بهبودی امر درمان و گسترش بخش دولتی، به یأس مبدل ساختند؛ زیرا که از همه سو، ایشان با تحولات و تغییرات ایجاد شده آشنا و همراه بودند.
مسلماً آقای دکتر ظفرقندی که هیچ برنامه‌ای را هم برای درمان بیان و ارائه نکرده‌اند، و به گفته برخی، پس از رأی اعتماد، به زیارت قبور بسیجیان رفته و یا روضه حضرت علی اکبر هم بخوانند، با این بی برنامه‌گی، از قبل فاتحه وضعیت درمان را خوانده‌اند.
متأسفانه در وزارت خانه‌های دیگر هم، ما شاهد ارائه هیچ برنامه مدونی نیستیم. مثلاً در آموزش و پرورش، در شرایطی که ما در مناطق محروم، درمانده مدارس دو یا سه کلاسه هستیم، وزیر محترم مرتباً از گسترش نماز و قرآن در مدارس سخن می‌گویند. گویا خاطرشان نیست که از ابتدای انقلاب اسلامی به این دو رکن، تکیه بسیاری گردیده است.
به اینصورت، در دو وزارتخانه بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و همچنین آموزش و پرورش، که به یکدیگر کاملاً وابسته‌اند، نگرانی‌های بسیاری را خواهیم داشت.

جراح اخراجی سال ۶۰
دکتر هاشم موسوی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy