مجید گلپور: بحران ارسال موشکهای جمهوری اسلامی به روسیه در بستر فاز اول جنگ جهانی سوم شکل گرفته است و جمهوری اسلامی به عنوان اجیر شدۀ روسیه میخواهد نقش اول را در این فاز ایفاء کند. با مرگ ابراهیم رئیسی تیم روسوفیلها در رژیم ایران دست بالا را پیدا کرده است. نفوذ روسیه در جمهوری اسلامی به ویژه در ارکان نظامی-امنیتی آن حقیقی است و روسیه دارای نمایندگانی در قدرت ایران است به طوری که میتوان گفت که امروز تصمیمها در مسکو گرفته می شوند و سپس در منطقه به اجرا درمیآیند...
مسئلۀ ارسال موشکهای بالستیکی ایران به روسیه به یک بحران مهم بدل شده است. تحریمهایی که غرب به ویژه اروپا به همین خاطر علیه سیستم حمل و نقل هوایی ایران از جمله شرکت هواپیمایی "هما" وضع کردهاند، حکومت ایران را ظاهراً بسیار نگران ساختهاند. البته، حکومت ایران ارسال موشک به روسیه را تکذیب کرده است همانطور که در گذشته ارسال پهپادهای رزمی به روسیه را تکذیب می کرد. اما، چه چیزی در ماجرای ارسال موشک های "فتح ٣٦٠" به روسیه اینبار غرب به ویژه اروپا را بیش از گذشته نگران کرده است.
مجید گلپور، پژوهشگر و مشاور نهادهای اروپا در پاسخ به این سئوال و سئوالهای دیگر از جمله گفته است:
"اول از هر چیز مایلم بگویم که بحران ارسال موشکهای جمهوری اسلامی به روسیه در بستر فاز اول جنگ جهانی سوم شکل گرفته است و جمهوری اسلامی به عنوان اجیر شدۀ روسیه میخواهد نقش اول را در این فاز ایفاء کند. اخبار مربوط به ارسال موشکهای بالستیکی ایران به روسیه از ماه ژوئن گذشته در اختیار سرویس های اطلاعاتی غرب و اروپا بودند و ایالات متحد آمریکا به دلایل ژئوپُلتیکی و برای پیشگیری از وقوع تنش و جنگ با روسیه از اعلام علنی آنها خودداری می کرد.
در دیدار اخیر خود با ولادیمیر پوتین در مسکو، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، سردار پاسدار علی اکبر احمدیان، دستورالعملهای مسکو را دریافت کرد بی آنکه توضیح علنی دربارۀ این دیدار و محتوای گفتگوها ارائه بدهد. با مرگ ابراهیم رئیسی تیم روسوفیلها در رژیم ایران دست بالا را پیدا کرده است و اکنون به چالشی مهم برای مسعود پزشکیان و تیم ورشکستۀ او در سیاست خارجی (ظریف-عراقچی) بدل شده است.
تحریمهای جدیدی که اروپا به رژیم اسلامی ایران تحمیل کرده در چارچوب تحریمهای وارده به کشورهای ثالثی تعریف میشوند که به روسیه در جنگ علیه اوکراین یاری میرسانند. توجه به این نکته مهم است، زیرا معنای آن این است که منبعد این ناتو است که برنامه ریزی دفاعی اروپا در مقابل روسیه و متحدانش را پیش می برد.
تاکنون دکترین دولت بایدن بر این استوار بود که به دلیل هستهای بودن روسیه نباید دامنۀ تنشها در جنگ اوکراین از حد معینی فراتر برود و کمکهای گستردۀ نظامی و لجستیکی آمریکا به اوکراین نیز به رعایت این امر مشروط شده بود. این معادله اکنون با ورود موشکهای کره شمالی، چین و جمهوری اسلامی به جنگ روسیه علیه اوکراین بر هم خورده و راهحلهای دیپلماتیک نیز برای پایان دادن به جنگ اوکراین توان خود را از دست دادهاند. روسیه ولادیمیر پوتین برای چند قطبی کردن جهان برنامههای ویژه ای خارج از اوکراین برای آفریقا و جمهوری اسلامی ایران و به خصوص در تقابل با اروپا دارد. از نظر پوتین جنگ اوکراین و همچنین جنگ غزه در خاورمیانه و فقدان راهحل برای آنها شکنندگی نظم جهانی را اثبات کردهاند و همزمان مسکو را برای تحمیل یک نظم چند قطبی ترغیب ساختهاند...
اما، چرا جمهوری اسلامی اکنون خود را تا این حد درگیر جنگ اوکراین کرده است؟ برای پاسخگویی به این سئوال باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی چیزی جز مجموعهای از فرقهها و جریانات مختلف نیست که برای منافع خود و منافع خارجی (روسیه) عمل می کند... نفوذ روسیه در جمهوری اسلامی به ویژه در ارکان نظامی-امنیتی آن حقیقی است و دارای نمایندگانی نیز در قدرت است به طوری که میتوان گفت که امروز تصمیمها در مسکو گرفته می شوند و سپس در منطقه به اجرا درمیآیند...
:::