درباره حملات موشکی ایران عدهای چنین میگویند که بر خلاف پیش بینیها مبنی بر عدم پاسخگویی تهران به تل آویو ظاهرا عزم تهران بر این است که با عملیات نظامی و نشان دادن توان موشکی خود برای اسرائیل، ایالات متحده و هم پیمانهای منطقهای آنها روشن کند که رویارویی با جمهوری اسلامی آنچنان که تصور میکنند ساده نیست و رژیم سیاسی مستقر توانایی لازم را برای پاسخگویی به تهدیداتی که موجودیت آن را هدف بگیرد دارد. بدیهی است سرمایه گذاری بالایی که نظام سیاسی حاکم برایران در این حوزه انجام داده و به قمیت تباهی حوزه بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و صنایع و زیر ساختها تمام شده است توانایی نسبی در این حوزه خاص به وجود آورده و کسی منکر آن نیست. منتهی پرسش اساسی این است که با اتکا به توانایی موشکی و قدرت نظامی در جایی مثل ایران که حجم اقتصاد آن با احتساب درآمدهای نفتی نصف ترکیه است و میزان جذب سرمایه گذاری خارجی طی دو دهه گذشته همسایه کوچکی مانند ارمنستان چندین برابر ایران است به گونهای که درسال گذشته میلادی (۲۰۲۳) در میان کشورهای مستقل مشترک المنافع رتبه نخست جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به خود اختصاص داده است چه آیندهای پیش روی آن قرار دارد؟ همه ما میدانیم که فشار تحریمهای بین المللی نه تنها باعث افت شدید کیفیت زندگی ایرانیان در شرایط کنونی شده است بلکه وجه مهمتر آن این است که ایرانیان مشاهده میکنند یک زندگی معمولی چه برای خود چه فرزندانشان رویایی دور از دسترس است.
وظیفه اصلی حکومتها تامین زندگی مناسب برای شهروندان و ایجاد فضایی برای رشد و شکوفایی آنان متناسب با استعدادها و تواناییهایشان است و سیاست خارجی کشور نیز باید کاملا در خدمت چنین هدفی باشد. پرسش اساسی بسیاری از کارشناسان و اهل اندیشه از هسته سخت قدرت که وزرات خارجه مجری آنهاست این است که خصومت با اسرائیل و پرداخت هزینه سنیگن این گروههای نیابتی از جیب ملت ایران چگونه هدف پیش گفته را تامین میکند؟ این محتوا که تا کنون به صور مختلفی طرح و صورت بندی شده است تا کنون هیچ پاسخ روشنی نگرفته است. اگر غایت قصوی جمهوری اسلامی و مدل مطلوب حکومتی آن کره شمالی باشد کاملا در مسیر درستی حرکت میکند و حتی میتواند بر سرعت خود بیفزاید اما اگر قرار است ایران چیزی شبه کره جنوبی، ژاپن، مالزی یا حتی ترکیه بشود با این دست فرمان هر گز نخواهد شد.
در فضای مجازی و در میان برخی از تحلیلها دیدم که در توجیه حمله موشکی جمهوری اسلامی گفته شد حاکمیت تحت فشار فزاینده نیروهای نیابتی خود مجبور به واکنش شده است در حالی که آقای خامنهای در توجیه هزینه سنگینی که برای این گروهها صورت میگرفت و در توجیه دخالت در سوریه گفته بود اگر در دمشق نجنگیم باید در کرمانشاه یا تهران بجنگیم، چنانچه پذیرای این فرض غلط باشیم مدعا این است که این گروههای نیابتی قرار است بلا گردان ایران باشند نه بلای جان آن.... با این وصف ماجرا معکوس شده و عملا جمهوری اسلامی برای دفاع از حزب ا.. و حماس کشور را وارد مخاطره خطرناکی کرده است. حالا دیگر بر همگان دارد روشن میشود که خروجی سیاست نه جنگ میشود نه مذاکره دارد به سمت و سوی خطرناک جنگ میرود که پس از آن اتفاقا مذاکرات تحقیر آمیزی هم وجود دارد.
اگر بنا به اقرار برخی از اصلاح طلبان مدافع شرکت در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این فرضیه که حاکمیت تصمیم به ترمیم شکافهای شدید به وجود آمده میان دولت وملت پس از جنبش زن زندگی آزادی و تغیر آرام سیاستهای غلط گرفته است درست باشد، امروز باید با صراحت و شفافیت توضیح دهند که درگیری فعلی با اسرائیل و بردن کشور تحت تحریمهای سخت تر و درصورت پاسخگویی اسرائیل که بسیار محمتل است خسارت مادی سنگین به مراکز نظامی و زیر ساختها در این وانفسای اقتصادی که از هر سه ایرانی یک نفر فقیر است، دقیقا چگونه شکاف دولت ملت ترمیم و گشایشهای اقتصادی ایجاد میشود؟ بازدارندگی واقعی تولید ثروت در کشور، جذب سرمایه گذاری خارجی و ایجاد امید به آینده ایران است نه تولید موشکهای هایپرسونیک که قدرتهای بزرگ خیلی بهتر ش را دارند و اقتصاد پویای آنها دست فراختری هم در صورت لزوم برای تولید انبوه این دست ادوات به آنها میدهد اما آنها جهان را با اهرمهای بیشتر اقتصادی و کمتر نظامی کنترل میکنند چون خوب میفهمند شریان اصلی زندگی در جهان امروز بانکهای مرکزی هستند نه پایگاههای نظامی و موشکی.
حامد آئینهوند
*
*