این نوشتار درباره اثر بلندمدت شکسته شدن تابوی حمله نظامی مستقیم ایران و اسراییل علیه خاک یکدیگر است.
ایران وایر - فرامرز داور
اسرائیل برای اولین بار مسوولیت حملات نظامی به داخل خاک ایران را بر عهده گرفته و پدافند جمهوری اسلامی هم تایید کرده که مناطقی در استانهای تهران، ایلام و خوزستان، هدف این حملات بوده است.
با آنکه حملات صورت گرفته اسرائیل در بامداد ۵آبان۱۴۰۳ کمتر از میزان انتظاری است که مقامهای اسرائیلی قبلا تهدید به انجام آن کرده بودند، اما اینک بحران فزاینده نظامی بین ایران و اسرائیل، یک مرحله پیش رفته و تابوی حمله نظامی علنی، بین دو کشور شکسته شده است.
جنگها میان دولتها گاه بهآسانی آغاز میشوند و برخی از آنها، همچون جنگ هشتساله ایران و عراق که طولانیترین نبرد قرن بیستم بود، بهسختی پایان مییابد.
ترور «آرشیدوک فرانتس فردیناند» وارث تاج و تخت پادشاهی اتریش-مجارستان در خرداد ۱۲۹۳ به دست ملیگرای صرب جرقه فوری جنگ جهانی اول شد. بهدنبال این ترور، اتریش-مجارستان به صربستان اعلان جنگ داد. این زنجیرهای از واکنشها را فعال کرد که به سرعت کنترل آن را از دست خارج کرد.
پس از اعلام جنگ، روسیه برای حمایت از صربستان بسیج شد و آلمان به روسیه اعلان جنگ داد. بعد از حمله به بلژیک، بریتانیا هم به جنگ پیوست. شبکه پیچیده اتحادها در اروپا باعث تبدیل درگیری محلی به جنگی گسترده در ابعاد بینالمللی شد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
نتیجه جنگ جهانی اول، شامل پیامدهای گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. این جنگ با شکست و فروپاشی امپراتوری آلمان، روسیه، اتریش-مجارستان و امپراتوری عثمانی پایان یافت و به پیمان «ورسای» منجر شد که آلمان را به پرداخت غرامت سنگین و محدودیتهای جدی نظامی وادار کرد.
جنگ جهانی اول به تغییر مرزها در اروپا انجامید. همچنین، زمینهساز ظهور نارضایتی و بیثباتی بود که چند سال بعد به جنگ جهانی دوم منجر شد.
تا آن زمان، جامعه بینالمللی، فاقد سازمان جهانی کارآمدی برای میانجیگری بود. این ضعف بهویژه پس از جنگ جهانی اول با تاسیس «جامعه ملل» جهت جلوگیری از درگیریهای آینده رفع شد، هرچند به فاصله بسیار کوتاهی در مهار جنگ جهانی دوم ناکام ماند.
تهاجم آلمان به لهستان در شهریور ۱۳۱۸ به نقض معاهدات میان دو دولت انجامید. پس از این حمله، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند. حملات آلمان ابتدا با سازش مواجه شد، اما حمله به لهستان و سپس حمله ژاپن به «پرل هاربر» در سال ۱۳۲۰، ایالات متحده را به جنگ کشاند و برای نخستین بار، ایالات متحده هم وارد یک نبرد بینالمللی کیلومترها دورتر از خاک خود شد.
«آدولف هیتلر»، رهبر آلمان نازی، اقدام خود در این حملات را با ادعای بازپسگیری اراضی آلمان توجیه میکرد.
با وجود اعلام بیطرفی دولت ایران، دامنه جنگ جهانی دوم، شهریور ۱۳۲۰ کشور را درگیر کرد و با تقسیم ایران به دو منطقه شمالی و جنوبی، شمال در اختیار نیروهای روسیه و جنوب در خدمت نیروهای بریتانیا درآمد.
نشستی سری با حضور «فرانکلین روزولت» رییسجمهور آمریکا، «ژوزف استالین»، رهبر روسیه و «وینستون چرچیل»، نخست وزیر بریتانیا در تهران در آذر ۱۳۳۲ زمینهساز پایان جنگ شد. زمینه تشکیل سازمان ملل متحد به جای «جامعه ملل» هم یکی از نتایج کنفرانس تهران بود.
حوادث بعدی نشان داد که شروع یک جنگ با ابعادی کمتر از دو جنگ جهانی، میتواند چقدر ساده آغاز شود. جنگ بین ویتنام شمالی کمونیست و ویتنام جنوبی ضد کمونیست که بخشی از رقابت ایدئولوژیک در جنگ سرد بود، یکی از نبردهای کلاسیک و پرارجاع قرن بیستم است که هنوز در خاطره جمعی شهروندان دو کشور که درگیر آن بودند، زنده است.
پس از حادثه خلیج «تونکین» در ۱۳۴۳، ایالات متحده مداخله خود را در ویتنام افزایش داد و عملا وارد جنگ شد. ماجرای خلیج تونکین مجموعهای از دو درگیری دریایی میان نیروی دریایی ایالات متحده و ویتنام شمالی در خلیج تونکین در مرداد ۱۳۴۳ است.
در اولین حادثه، ناوشکن آمریکایی «یواساس مدوکس»، درگیر شلیک از طرف ویتنامیها شد و در درگیری دوم - که واقعیت آن هنوز مورد تردید است - گزارش حمله دیگری علیه این ناوشکن منتشر شد. پس از وقایع، قطعنامه خلیج تونکین در ۱۶ مرداد ۱۳۴۳ توسط کنگره (هر دو مجلس نمایندگان و مجلس سنا) تصویب شد و به رییسجمهور وقت «لیندون بی. جانسون» اجازه داد تا از نیروی نظامی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا استفاده کند که البته نهایتا شکست سنگینی خورد.
برخی از رهبران کنونی ایالات متحده همچون «جان کری» در این جنگ حضور داشتهاند. کری در زمان به دست آمدن توافق اتمی برجام با جمهوری اسلامی ایران، وزیر خارجه آمریکا بود. او حضورش در جنگ ویتنام را یادآوری کرد و در حالیکه برخی از اعضای هیات آمریکایی در وین، محل بهدست آمدن توافق از شنیدن اظهارات او اشک میریختند، یکی از انگیزههای خود را از مذاکرات مفصل با وزیر خارجه ایران، جلوگیری از جنگهایی همچون ویتنام عنوان کرده بود.
حمله عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ به بهانه اختلافات مرزی و نگرانی از گسترش انقلاب بهمن ۵۷ ایران از سوی «صدام حسین» رهبر وقت عراق عنوان شد. درگیریهای مرزی که مدتی پیش از آن بهصورت پراکنده آغاز شده بود، در ۳۱ شهریور این سال به حمله سراسری عراق به ایران انجامید.جنگ بهسرعت به نبردی گسترده، شامل حملات شیمیایی و موشکی تبدیل شد و تا تیر ۱۳۶۷ نزدیک به ۸ سال ادامه پیدا کرد.
عراق تهاجم را بهعنوان دفاع پیشگیرانه توجیه کرد، و ایران دفاع از خود را حق حاکمیت ملی و دفاع از خاک دانست. عراق از سوی سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری آغازگر جنگ و متجاوز به ایران عنوان شد. دو کشور هنوز پس از این همه سال قرارداد صلح امضا نکردهاند و در حالت آتشبس قرار دارند.
این چهار جنگ مهم و تاریخی قرن بیستم به عنوان نمونه نشان میدهد که چگونه توجیههای سیاسی یا ایدئولوژیک، گاهی به تشدید درگیریها منجر و در نبود اراده سیاسی برای پایان اختلاف یا برعکس با داشتن تصمیم سیاسی برای دامن زدن به درگیری، موجب جنگهای طولانی و مرگبار شده است.
افزایش پلکانی تنشهای نظامی میان و ایران و اسرائیل از فروردین ۱۴۰۳ با سرعتی دور از انتظار آغاز شده است. حمله موشکی مستقیم سپاه به خاک اسرائیل، و حمله نظامی آبان امسال اسرائیل به سه استان در ایران، شکسته شدن تابوی حمله مستقیم نظامی دو کشور به خاک یکدیگر است.
مرور اتفاقات منجر به نبردهای مخاصمه مسلحانه در چهار نمونه جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام و جنگ ایران و عراق، نشان میدهد که نبردهای مرگبار بین المللی چطور به آسانی و مرحله به مرحله شکل میگیرند.
شکسته شدن حریم هوایی ایران توسط اسرائیل اتفاق مهم و تاریخ سازی است. اسرائیل، اینک برآوردی بهروز و مستقیم از توان پدافندی ایران دارد و قبلا در دو مرحله هم توان آفندی جمهوری اسلامی ایران را در حملات موشکی سپاه پاسداران آزموده است.
حملات کنونی اسرائیل به سوریه که بیش از یک دهه است انجام میشود، با همین روش پلکانی شروع شد. حملات محدود و با نگرانی از واکنش احتمالی سوریه که بعد از تمرینهای مکرر برای ارتش اسرائیل، اینک به صورت یک روند عادی و روزمره، بهدور از ملاحظات و نگرانیهای یک دهه پیش انجام میگیرند.