فرزانه روستایی
دفعه بعد که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد بد نیست آرای مردم مشتاق ایران را نیز به صورت فرضی هم که شده به شمارش آرای ایالت های آمریکا اضافه کنند تا این مساله نیز شفاف شود که مردم ایران واقعا رییس جمهور آمریکا را بیشتر از رییس جمهور مملکت خود در سرنوشت خود موثر می دانند. سند آن نیز انتخاب مسعود پزشکیان است که تقریبا در حال فراموش شدن است و در این شرایط مافوق بحرانی، کسی انتظار برخاستن بخاری را از او ندارد، اما اینکه ترامپ چه می کند و آیا این آخوندها را به جهنم وصل می کند یا نه، بعد از یک هفته هنوز نقل محافل ایرانیان است.
دونالد ترامپ در دور قبلی انتخابات که زیاد هیجان داشت گفت که پرونده هسته ای ایران را به دولت بعد واگذار نخواهد کرد. خروج از برجام، اعمال تحریم های کمر شکن، و کشتن قاسم سلیمانی در معادله های اتمی نظام اثر نداشت و زور ترامپ به جمهوری اسلامی نرسید. امروز ترامپ با ۱۵ میلیون رای بیشتر از بایدن و نیز با پشتوانه جمعیت بزرگی از مسلمانان و اعراب تا ۲۰ ژانویه سکاندار آمریکا خواهد بود. مساله جنگ اسراییل با ملاها و نیز مساله اکراین اولویت های اول او هستند. او برای سامان دادن به اقتصاد آمریکا و گشودن پرونده چالش با چین ترجیحا ابتدا باید مساله ایران هسته ای، جنگ اسراییل با آخوندها و سپس مساله اکراین را حل کند.
او در حالی که هنوز رییس جمهور نیست در گفت و گو با نتانیاهو گفته است که تا ۲۰ ژانویه هرکاری از دستش بر می آید آزاد است انجام دهد. رییس جمهور منتخب آمریکا حتی گفته است که تاسیسات هسته ای و نفتی ایران می تواند هدف قرار بگیرد، این در حالی است که می داند اسراییل برای انجام یک عملیات گسترده در ایران موافقت بایدن را نیاز دارد و کاخ سفید هم بعد از باختن انتخابات ریاست جمهوری و واگذاری کنگره و سنا بعید است خود را درگیر تنش غیر لازم با جمهوری اسلامی کند. بنابراین، آنچه اتفاق می افتد این است که احتمالا تا روز آغاز ریاست جمهوری ترامپ، اسراییل نیز عملیات بزرگ در ایران انجام نخواهد داد چون حمایت لجستیک آمریکا را با خود ندارد. اما کسی نمی تواند انکار کند که نفوذ اسراییل و سابقه عملیات های موساد در تهران در حدی است که می تواند آس هایی در حد ترور اسماعیل هنیه رو کند.
نه به جنگ بزرگ در خاورمیانه،
ترامپ و معاون اول او هر دو تاکید کرده که مخالف یک جنگ بزرگ در خاورمیانه اند و درگیر شدن آمریکا در جنگ عراق و اینکه باعث شد امروز بغداد نیابتی تهران شود تجربه تلخی است که نباید تکرار گردد. تیم ترامپ معتقد شده اند که کشور ثروتمند ایران از سوی جریان های مافیایی اداره می شود که می توانند تحریم ها را دور بزنند و زور مردم به آنها نمی رسد. این واقعیت که تحریم های سنگین جمهوری اسلامی کارایی لازم را برای مهار تهران نداشته است کاخ سفید را به این جمعبندی نرسانپده که این بار با عملیات نظامی رژیم را ادب کنند. یعنی: معامله با تهران به عنوان یک انتخاب اجباری برای اجتناب از شر بیشتر روی میز کار رییس جمهور منتخب آمریکاست.
ترامپ در صدد گسترش روابط سیاسی اسراییل و کشورهای منطقه و شکوفا شدن روابط اقتصادی در چهارچوب پیمان ابراهیم است. اما اگر ترامپ قصد ندارد با جمهوری اسلامی درگیر شود بدین معنا نیست که اسراییل نیز با جزییات از کاخ سفید پیروی می کند. تاریخ روابط اسراییل و آمریکا همواره شاهد این مجادله بوده است که اکثر روسای جمهور آمریکا به اسراییل هشدار داده اند که در یک درگیری جدی با ایران و هماهنگ نشده با پنتاگون اصلا نباید روی حمایت آمریکا حساب باز کند، ولی به نظر می رسد اسراییل امروز چاره ای ندارد جز اینکه به توانایی های خود تکیه کند، شاید هم کاخ سفید را با اکراه وارد ماجراهایی کند که نمی خواهد.
اسراییل می تواند آمریکا را دور می زند!
بی شک نتانیاهو این پتانسیل را دارد تا رییس جمهور آمریکا را درگیر بحران هایی کند که منجر به مداخله های فوق العاده کاخ سفید در جنگ امروز شود. برای اسراییل زدن سر مار در تهران معنای همه یا هیچ چیز را دارد. آنها خاورمیانه را اینطور می بینند که همزمان جای کافی برای اسراییل و آخوندهای تهران را ندارد و اگر این بماند آن دیگری در شرایط خطر امنیتی جدی قرار میگیرد. به این ترتیب، اسراییلی ها معتقد شده اند که اگر سر مار را در تهران نزنند جمهوری اسلامی از سلاح هسته ای خود پرده برداری می کند. اگر هم پرده برداری نکند، صرف تهدید اینکه ایران امروز یا فردا مسلح به سلاح هسته ای شود کمتر از دستیابی به بمب هسته ای نیست.
به این ترتیب باید به این نکته توجه داشت که رییس جمهور منتخب آمریکا حتی اگر بخواهد با جمهوری اسلامی معامله و توافق کند اجرای نقشه نتانیاهو و یهودیانی که شاهد دو بار موشک باران اسراییل بوده اند را متوقف نخواهد شد. تجربه انفجار پیجرها که دانش نزدیک به جنگ ستارگان است و نیز تجربه مشابه آن در زدن فخری زاده و کشتن اسماعیل هنیه در تهران ، و زدن حسن نصرالله و همه کادرهای تا درجه چهار حزب الله شواهدی غیر قابل انکار از توانایی استثنایی اسراییل هستند تا حدی که امروز باید حساب اسراییل و کاخ سفید را از هم جدا کرد. معنای عبارت فوق این است: تا ترامپ در کاخ سفید مستقر شود و تا زمانی که طرحی احتمالی را برای معامله با آخوندها نهایی کنند این اسراییل است که از توانایی بالا نگه داشتن سطح تنش و وارد کردن کاخ سفید به درگیری های در ظاهر برنامه ریزی نشده حداکثر بهره برداری را خواهد کرد.
بعید به نظر می رسد حتی ترامپ اهل معامله با جمهوری اسلامی مخالف اجرا شدن بخش آخر پروژه زدن سر مار در تهران و ضربه زدن به تاسیسات حساس ایران باشد. کشورهای منطقه نیز از مهار رژیم حاکم بر ایران استقبال می کنند. شادمانی مردم از آمدن ترامپ و رفتن بایدن اصلا ربطی به این ندارد که اسراییل بعد از یک سال جنگ موفقیت آمیز، کنترل امنیت منطقه را در دست دارد و منطقا می رود تا زنجیره موفقیت های نظامی خود را کامل کند. با موافقت ترامپ یا بدون موافقت ترامپ، لیست موفقیت های نظامی یک سال گذشته اسراییل همان پازلی است که نتانیاهو در دست دارد و می تواند نقشه خود را کامل کند.
:::
چرا از نتیجۀ انتخابات امریکا خوشحالم
تقدیر ایلان ماسک از مهاجران ایرانی در امریکا