Monday, Nov 11, 2024

صفحه نخست » گُمگشتگیِ "همدردی و همدلی"، مسعود نقره کار

Masoud_Noghrehkar_2.jpgجنگ نشانۀ "نیمۀ غیر انسانیِ انسان" است، که پیش تر گفته می‌شد" نیمۀ حیوانیِ انسان".

جنگ چیرگیِ غریزۀ تخریب و انهدام یا پرخاشگری و مرگ، قدرت طلبی، زیاده خواهی، کشورگشایی، تسلط و بهره کشی از منابع طبیعی و مردم، قتل عامِ آزادی و عدالت، تثبیت قدرت توسط افراد و گروه‌هایی خاص است. تاوانِ فکر و رفتارِ جنگ افروزانه و جنگ طلبانه "نیمه انسان"‌ها را تاکنون میلیون‌ها شهروند عادی و بیگناه، کودکان و زنان پرداخته‌اند.
تلاش‌های برخی ازانسان‌ها، جنبش‌های صلح و مجامع بین‌المللی برای تحقق صلح، تغییری بنیادی به سوی صلحی پایدار در جهان بوجود نیاورده است. فقط درطول نیم قرن گذشته شاهد ده‌ها جنگ و کشتار و نسل کُشی در مناطق مختلف جهان بوده‌ایم: جنگ ایران و عراق، نسل‌کشی در رواندا، جنگ‌های بالکان، حملات آمریکا به افغانستان و عراق و لیبی، تهاجم روسیه به اوکراین، جنگ اسرائیل و فلسطین، نسل کُشی در فلسطین چند نمونه‌اند.

تمایل به تخریب و وحشیگری جنایت‌ها و جنگ‌ها به بار آورده است، تمایل و عملی که مهار ناشدنی به نظر می‌رسد، روندی که امیدی به تغییر زودرَس آن وجود ندارد. امروز حتی تمایل به جنگ وغریزه تخریب در انسان قدرتمندتر شده و رقیب خود غریزۀ عشق و زندگی را پس زده است. پیوند‌های احساسی وعاطفی که می‌توانند پادزهر خشونت و جنگ باشند رو به ضعف و نابودی ست. همنوع دوستی کیمیا شده است، انسان گرگِ انسان، و "بنی آدم" اعضای یک پیکر به نظرنمی رسند.
همه در حرف ادعا می‌کنند جنگ و نسل کُشی بَد و مذموم است و هر انسانی حق حیات دارد و" جنگ، زندگی سرشار از امید انسان‌ها را تباه می‌کند و او را به کشتار همنوعانش وامی‌دارد" و دستاوردی جز ویرانی و ویرانگری ندارد. اما بخشی از این "همه" حق حیات را برای خود و خودی‌ها محترم می‌شمارند.
زندگی شهادت می‌دهد که انسان‌ها در دگرگونی خود و اعمالی که سودمند نیستند و یا به لحاظ اجتماعی ویرانگرند، موفق نبوده‌اند. امیدی هم به قدرت‌یابی خِرد وعقل بر غریزه تخریب و انهدام نیست. جنگ امری طبیعی واجتناب ناپذیرشده و انسان نشان داده است که توان اینکه علل زیست شناختی و اجتماعی آن را مهار و کنترل کند، ندارد.
آن فرایند رشد فرهنگی و تمدنی که عامل دوری گزیدن از جنگ افروزی ست هنوز حلقۀ مفقوده است.
جنگ فقط کشتار و ویرانی بهمراه نمی‌آورد، پیامدهای شخصیتی، روانی و رفتاری بسیاری برای بازماندگان، ناظران و تماشاچیان جنگ، به ویژه آنان که جنگ را می‌ستایند و از آن بهره برداری مالی و معنوی و ایدئولوژیک- سیاسی می‌کنند، به ارمغان می‌آورد که یک نمونه‌اش از میان بُردن حس و درکِ همدری و همدلی ست.
دوران گمگشتگی ویژگی‌های مثبتِ انسانی یعنی همدلی و همدردی ست، دیدن قربانیان جنگ و ویرانه‌ها و مصیب‌ها عادت و عادی و سرگرمی شده‌اند. واکنش‌های شناختی و عاطفی نسبت به رنج‌ها و اندوه‌ها ومصیبت دیگران "
سانتی مانتالیسم " و "پاسیفیسم" و... خوانده می‌شوند و این نگاه شایع احساس نگرانی همدلانه و تمایل به کمک به
دیگران و نوع دوستی را در سطح وسیع از بین برده است.
حس همدلی و همدردی حتی دربسیارانی از حیوانات حتی سگ‌ها و موش‌ها و پرنده‌ها تقویت شده است به همان اندازه که در بسیاری از انسان‌ها رو به افول و خاموشی دارد.
فقدان همدلی می‌تواند از نشانه‌ای اختلال شخصیت ضد اجتماعی (آنتی سوشیال) و اختلال شخصیت خود شیفته و وابسته باشد، این علائم را در سیما و گفتار فرمانده‌ای که از اودر بارۀ تعداد کشته شدگان حمله نظامی امریکا به عراق پرسیدند می‌توان دید و شنید، فرمانده گفت: " من برای شمارش زخمی‌ها و کشته شدگان نیامدم، به ماموریتم فکر می‌کنم"

مسعود نقره کار
*
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy