محمد هدایت
نکته قابلتوجه در فیلم "دانهی انجیر معابد"، پایانبندی فیلم است؛ یعنی جایی که پس از شلیک ثنا به پدرش (ایمان) صحنه سقوط ایمان در میان ویرانهها به نمایش درآمده است. این صحنه به تعبیری، سرانجام رویاروییهای دههی هشتادیها با حکومتی ستمپیشه را نوید میدهد. اگر به سیر حرکتها و جنبشهای اعتراضی ایران، پس از انقلاب ۵۷، نگاهی بیندازیم، جنبش" زن زندگی آزادی" سرفصل تازه و متفاوتی است (جنبشی که هرچند صدها کشته، مجروح و آسیبدیده بر جای نهاد اما پیروز شد زیرا صحنه اجتماعی را دگرگون کرد و خواست اصلی خود یعنی پوشش اختیاری را جا انداخت) و آنچه کارگردان بشارت میدهد، چیزی دور از انتظار نیست.
با این وجود، اگر بخواهیم نگاهی به کل فیلم بیندازیم، با اثری سنجیده مواجه نخواهیم شد. برای نمونه به دو نکته اشاره خواهم کرد.
نخست اینکه، شخصیتپردازیها ضعیف هستند. در این فیلم، هیچکدام از شخصیتها چنانکه باید درنیامده است، و شاید فقط تا اندازهای شخصیت نجمه (مادر خانواده) درآمده باشد. در حالی که شخصیت قادری (همکار ایمان) که یک شخصیت فرعی است، و در دو سه سکانس بیشتر دیده نمیشود خیلی خیلی بهتر از ایمان، نجمه، رضوان و ثنا درآمده است!
دوم اینکه، در دو صحنه، میبینیم که ایمان در مکالمه با نجمه، دچار عذاب وجدان میشود. زیرا در یک مورد، از او خواستهاند پای کیفرخواستی را امضاء کند که برای فردی درخواست حکم اعدام دارد، و در موردی دیگر، از دستگیری نوجوانان کم سن و سال ناراحت است. اکنون باید در نظر بگیریم که ایمان کیست؟ او در دادگاه انقلاب، بازپرس است. یعنی شغلی دارد که نمیتواند آن را به دیگران بگوید، حتی به فرزندان خودش. ایمان، یک کارمند ساده دادگستری نیست. او شغل خاصی دارد که به مسائل امنیتی و سیاسی میپردازد، و کسانی که همچون او هستند، افرادی عادی به شمار نمیآیند. اینکه ایمان کارمندی است که در پی رتبه بالاتری است و برای رسیدن به آن میکوشد تفاوتی میان او با دیگر کارمندها در ادارهها و سازمانهای مختلف ایجاد نمیکند. اما ویژگیهای کسانی که شغلی مانند او دارند، با کسانی که در اداره کشاورزی یا در بانک کار میکنند، به کلی متفاوت است. ایمان و همکاران او، به لحاظ انسانی و اخلاقی در درجه بسیار پایینتری قرار دارند، به لحاظ سرسپردگی از درجه بسیار بالاتری برخوردارند، و به طور کلی، افرادی خشن و بیرحم هستند. حالا اینکه کارگردان در دو صحنه، و در دو مکالمهی شبانهی زن و شوهری، میکوشد تا عذاب وجدان ایمان را به مخاطبان نشان دهد، چه معنایی دارد؟ ایمان، یک شهروند عادی و وفادار به جمهوری اسلامی هم نیست که چون در میان مردم است، گاهی ممکن است به خاطر کارهای زشت و وحشیانه حکومت دچار تزلزل و تردید شود، او به خاطر شغلی که دارد به نوعی از جامعه بریده (نه میتواند هویت خودش را نزد دیگران مشخص کند، نه میتواند زیاد با مردم معاشرت کند) و بر این اساس، تصویری که از او ارائه میشود، برآمده از شناخت اندک نویسنده و کارگردان نسبت به موضوعی است که به آن میپردازد.
خلاصه اینکه، همهی حرف حساب فیلم "دانهی انجیر معابد" فقط همان پایانبندی به درستی امیدبخش آن است.
ته دلشون هيچي نيست!