یورونیوز - سقوط حکومت بشار اسد، احتمالا مهمترین ضربۀ وارده به محور موسوم به مقاومت، از فردای عملیات ۷ اکتبر تا به امروز بوده است.
جمهوری اسلامی ایران حضور و نفوذ در سوریه را نشانۀ عمق استراتژیک خودش میدانست و حسن نصرالله، دبیر کل سابق حزبالله لبنان نیز بقای حکومت بشار اسد را ضامن بقای مبارزه برای آزادی سرزمینهای فلسطینی دانسته بود.
سلسله وقایعی که پس از حملۀ حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تا به امروز حادث شده چندان به سود جمهوری اسلامی ایران نبوده ؛ چراکه طی چهارده ماه اخیر «حاکمیت حماس بر غزه» و بخش عظیمی از تشکیلات نظامی این گروه فلسطینی از بین رفته، حزبالله لبنان ضربات سنگین و بیسابقهای را در نبرد با اسرائیل متحمل شده و اکنون رژیم بشار اسد نیز در سوریه سقوط کرده است.
با این حال برخی این پرسش را مطرح میکنند چرا جمهوری اسلامی که در واکنش به کشته شدن اسماعیل هنیه و حسن نصرالله به اسرائیل حملۀ موشکی کرد، برخلاف سال ۲۰۱۱، این بار در مواجهه با معترضان سوری، هیچ اقدامی برای حفظ حکومت بشار اسد انجام نداد؛ انفعالی که سرگشتگی و اعتراض اصولگرایان تندرو را در داخل ایران در پی داشته است. اگرچه برخی از تحلیلگران سیاسی، علت این انفعال را سرعت بالای روند سقوط رژیم اسد میدانند.
👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز
سقوط اسد قابل پیشبینی بود
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو سابق مجلس شورای اسلامی ایران، دربارۀ سرعت تحولات پرهیز جمهوری اسلامی ایران از ایستادگی در برابر مخالفان بشار اسد در سوریه به یورنیوز میگوید: « کسانی که تحلیل واقعگرایانهای از تحولات سوریه داشتند، غافلگیر نشدند. یک نظام سیاسی باید حاکمیتش را در کل مرزهای سرزمینش گسترش دهد ولی چنین شرایطی در سوریه نبود. نهادهای مدنی هم ضعیف بودند.
کشورهای خارجی هم فقط منافع خودشان را دنبال میکردند. لذا سقوط حکومت اسد قابل پیشبینی بود. سیاست رسمی ایران عدم مداخله بود و به نظرم این سیاست خوبی بود. نظراتی که روزنامههای افراطی در داخل کشور مطرح میکردند، هیچ کدام سیاست رسمی ایران نبود.»
محاسبات ایران غلط از آب درآمد
اما افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان و تحلیلگر روابط بینالملل، دربارۀ سقوط سریع رژیم بشار اسد به یورونیوز میگوید: «پشت پردۀ این واقعه احتمالا بعدا معلوم میشود ولی حتما این ماجرا با برنامهریزی بوده و ظاهرا فقط ایران از این برنامهریزی بیخبر بوده. حتی روسیه هم خبر داشته. ترکیه خبر داشت و برنامهریزی هم کرده بود. آمریکا و اسرائیل هم خبر داشتند. نارضایتی عمومی از بشار اسد عامل اصلی این سقوط بود. او هوادارانی داشت ولی پشتوانۀ ملی نداشت. در پس انفعال ارتش اسد هم قطعا داستانی بود و این بیتفاوتی نمیتوانست اتفاقی باشد. روسیه هم تصمیم گرفته بود به نفع اسد وارد نشود. البته چند تا عملیات انجام داد که بگوید کاری کردهام ولی اقداماتش کافی و جدی نبود.»
او در ادامه میافزاید: «محاسبات ایران غلط از آب درآمد. ایران دید ارتش سوریه مقاومت نمیکند و حمایت روسیه هم از رژیم اسد جدی نیست، در نتیجه نتوانست کاری انجام دهد. روسیه درگیر جنگ اوکراین است و نمیتوانست در سوریه به حضور نظامی پررنگش ادامه دهد.
از سویی ترامپ هم انتخاب شده و شاید پشت پرده بده بستانی بین ترامپ و روسیه صورت گرفته باشد. یعنی روسها سوریه را رها کنند و ترامپ هم در اوکراین امتیازاتی به روسیه بدهد. به هر حال ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند به نفع همۀ کشورها و بازیگران منطقه، به غیر از ایران و محور مقاومت و بشار اسد.»
ایران غافلگیر شد، معامله نکرد
برخی از ناظران سیاسی، احتمال معاملۀ جمهوری اسلامی بر سر رژیم اسد را نیز مطرح کردهاند. مطابق این نظر، حکومت ایران سیاست حمایت از اسد را رها کرد تا در عوض چیزی بدست آورد. اگرچه کسانی که چنین نظری دارند، نمیگویند که ایران دقیقا با کدام دولت معامله کرده و در ازای حمایت نکردن از بقای حکومت اسد، چه چیزی بدست آورده است.
حشمتالله فلاحتپیشه احتمال معاملۀ ایران را به کلی رد میکند و افشار سلیمانی نیز دربارۀ معامله و یا ناتوانی ایران در دفاع از حکومت اسد چنین میگوید: «به نظر من ایران غافلگیر شد. معامله را دیگران کردند. آمریکا و اسرائیل و ترکیه و روسیه و تحریرالشام. روسیه الان با تحریرالشام ارتباط دارد ولی ایران نه. وقتی روسیه کنار کشید، عملا امکان دفاع ایران از رژیم اسد از بین رفت. روسها باید از آسمان کار دفاع از حکومت اسد را پیش میبردند و ایران هم از زمین، با استفاده از نیروهای نیابتیاش. ولی روسیه اقدام موثری نکرد و امکان دفاع زمینی موثر نیروهای نیابتی ایران هم از بین رفت. از سوی دیگر خود ارتش سوریه هم مقاومتی نکرد و در چنین شرایطی، دفاع ایران از حکومت اسد، به شکل مضاعفی به زیان ایران تمام میشد.»
طلب مالی ایران به تصویب پارلمان سوریه رسیده است
حشمتالله فلاحتپیشه که چند سال قبل گفته بود ایران در سوریه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده و این پول باید به ملت ایران بازگردد، دربارۀ سرنوشت این مبلغ در شرایط فعلی که رژیم اسد سقوط کرده، میگوید: «به هر حال در دنیا هر دولت جدیدی وارث قراردادهای دولت گذشته است. کمکهای ایران به سوریه طبیعتا در قالب قراردادهایی بوده. اگر در سوریه یک دولت مردمی روی کار آید، طبیعتا موضوع طلب مالی ایران از سوریه، از سوی دولت ایران مطرح میشود. هر آنچه تحت عنوان تسویه سوریه مطرح شده، به تصویب پارلمان سوریه رسیده است.
یعنی دولت سوریه امضا کرده و پارلمان سوریه طبق قانون اساسی این کشور آن را تصویب کرده است. ایران در سوریه خطوط اعتباری داشته و کمکهایی کرده. من هم از ریز این کمکها مطلع نیستم و کلیاتش را مطرح کردم. سوریها هم پذیرفته بودند که در قالب قراردادهایی طلب ایران را بدهند.»
اقدامات اسرائیل در سقوط اسد موثر بود
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سقوط رژیم بشار اسد را نتیجۀ ضربات اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان دانسته. افشار سلیمانی در پاسخ به این سؤال که آیا این نظر نتانیاهو درست است، میگوید: «بله، حماس که تقریبا از بین رفته. حدود بیست درصد از این گروه نظامی باقی مانده. حزبالله لبنان هم که به شدت ضعیف شده. حملات اسرائیل به ایران هم ظاهرا موثرتر از چیزی بوده که به نظر میآمد. مجموع این عوامل در کنار عواملی که پیشتر ذکر کردم، در بیدفاع ماندن رژیم اسد در برابر مخالفانش موثر بود.»
سقوط اسد، اعتراضات را در ایران احیا نمیکند
آقای سلیمانی در پاسخ به این سوال که پیامدهای سیاسی سقوط بشار اسد برای حکومت ایران چه میتواند باشد، میگوید: «سقوط اسد عمق استراتژیک و بسیاری از هزینههای صرفشده در سوریه را به باد داد. شما وقتی قدرت کافی نداشته باشی، باید در انداز خودت بازی کنی. وقتی اکثر کشورهای موثر، علیه رژیم اسد بودند، ما چطور میتوانستیم ورق را برگردانیم؟ کشورهای عربی حامی اسد نبودند.
غرب هم این رژیم را نمیخواست و روسیه هم رهایش کرد. با اینکه سقوط اسد برای جمهوری اسلامی ایران سنگین است، ولی من بعید میدانم این واقعه موجب وقوع اعتراضاتی در ایران شود. شاید حادثه سقوط اسد در کنار فعال شدن سایر عوامل، بتواند در فضای سیاسی داخل ایران تاثیرگذار باشد ولی به تنهایی موثر نیست.»
این دیپلمات بازنشسته جمهوری اسلامی در ادامه میافزاید: «مسئلۀ اصلی ما این است که باید اقتصادمان را درست کنیم و رفتار نرمالی داشته باشیم و در حد قدرتمان عمل کنیم. شاید حکومت فشارهای داخلی را هم، مثلا در مسئله حجاب، زیاد کند تا شکست در سیاست خارجی چندان مورد توجه مردم قرار نگیرد. ولی به هر حال اگر روابط خارجی ایران اصلاح نشود، شرایط نامطلوب فعلی ادامه پیدا میکند.
جمهوری اسلامی ایران اگر مردم را نداشته باشد، با همان خطری مواجه است که گریبانگیر اسد شد. دوم اینکه، ما باید در سیاست خارجی موازنه داشته باشیم. اگر روسها با ترامپ ببندند و دیگر مشکل جنگ اوکراین را نداشته باشند، همین همراهی مختصری هم که با جمهوری اسلامی دارند، از بین میرود. یعنی اگر دوباره قرار باشد قطعنامهای علیه ایران صادر شود، روسیه دوباره با غرب همراهی میکند. به هر حال به نظرم صرف سقوط اسد، موجب تحولات سیاسی چشمگیر در ایران نمیشود.»
شکست اسد، شکست مقاومت نیست
حشمتالله فلاحتپیشه هم دربارۀ تاثیر سقوط حکومت اسد بر جریان موسوم به «محور مقاومت» میگوید: «من سقوط دولت سوریه را شکست مقاومت نمیدانم. واقعیت قضیه این است که ما در سوریه با دولتی مواجه بودیم که دولت اقلیت بود. سامانی را هم ایجاد نکرده بود که یک رابطۀ مدنی با جامعه ایجاد کند. ولی مقاومت علیه اسرائیل یک جریان اصیل است که در فلسطین و لبنان وجود دارد.
لذا من به هیچ وجه حزبالله لبنان را با حکومت اسد مقایسه نمیکنم. شاید در مقاطعی همکاریهای بین حزبالله و دولت اسد صورت گرفته باشد به دلیل چالشهای مشترک، ولی جریان مقاومت یک جریان اصیل است. تا زمانی که حقوق ملت فلسطین را به رسمیت نشناسند، با چالش جدی از سوی حامیان رو به رشد مقاومت مواجه میشوند.
در میان همین نیروهای سوری که حکومت اسد را سرنگون کردند، یکی از دو پرچم اصلی، پرچم فلسطین است. اینها واقعیاتی است که وجود دارد. حضور دولت سوریه در جریان مقاومت، بهویژه در یکسال اخیر، به نظر من حضور اصیلی نبود. لذا من شکست بشار اسد را شکست مقاومت نمیدانم.»
این نمایندۀ دورههای هفتم، هشتم و دهم مجلس شورای اسلامی دربارۀ سخنان حسن نصرالله که گفته بود اگر سوریه از دست برود، فلسطین از دست خواهد رفت، میگوید: «این سخنرانی مال گذشته است؛ مربوط به شرایط الان نیست. ما داریم راجع به وقایع ده روز اخیر صحبت میکنیم که در این دور از اعتراضات مردم سوریه، سیاست ایران واقعا عدم مداخله بود.»
آقای فلاحتپیشه که در دهمین دورۀ مجلس ایران رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بوده، در پاسخ به این سؤال که آیا گروه تحریرالشام که حکومت اسد را سرنگون کرده، ممکن است با اسرائیل دچار تنش و اصکاک شود، به یورونیوز میگوید:«من معتقدم با به قدرت رسیدن این نیروها در سوریه، اولین بازیگری که تهدید میشود اسرائیل است.
به هر حال این جریانهای سیاسی، طرفدار فلسطیناند و چنانکه گفتم، یکی از دو پرچم اصلیشان پرچم فلسطین است. به همین دلیل با پیروزی این جریانها در سوریه، اسرائیل بیش از همه تهدید خواهد شد. مگر اینکه دچار اختلافات داخلی بین کرد و عرب و سنی و شیعه و علوی شوند. من معتقدم اسرائیل در همین مسیر حرکت خواهد کرد تا دولت باثباتی در سوریه مستقر نشود و این کشور گرفتار چالشهای داخلی باقی بماند تا نتواند اسرائیل را به چالش بکشد.»
حشمتالله فلاحتپیشه نهایتا دربارۀ چشمانداز رابطۀ جمهوری اسلامی و گروه تحریرالشام به عنوان حاکمان آیندۀ سوریه میگوید: « نقاط مشترکی بین ایران و این نیروهای سوری وجود دارد که طرفین میتوانند در آینده روابط عادی برقرار کنند.»