یکی از پدیده های اجتماعی رشد یافته در دوران بعد از انقلاب، پدیده ی وقاحت و دریدگی است. در این ۴۶ سال این پدیده هم در میان حاکمان نکبت هم در میان بعضی از مردمان به طرز عجیب غریبی رشد کرده طوری که آدم در مقابل وقاحت وقیحان انگشت به دهان می ماند.
خالق کتاب «رفیق آیت الله»، برنامه ی یوتوبی جدیدی به نام «رفیق ملکه» ساخته که در آن وقاحت و سفاهت را تواما در حد مسابقات بوندس لیگا ارتقا داده است.
می دانم عده ای از خوانندگان عاقل به من خواهند گفت آخر چرا وقت ات را برای نوشتن چیزی در باره ی این یاوه ها تلف می کنی.
والله چه عرض کنم. اگر تلویزیون محترم و پر بیننده ی ایران اینترنشنال به خالق این اثر در جایی که به آدم های صاحب نظر درست حسابی سه چهار دقیقه بیشتر وقت صحبت نمی دهد برای این بابا برنامه ای اختصاصی حدود یک ساعت و چهل دقیقه درست می کند و طرف هر مزخرفی که در ذهن دارد به بینندگان میلیونی عرضه می کند، گفتم شاید بچه هایی که دوران پادشاه فقید نبوده اند و شهبانو ملکه ی ایران را نمی شناسند فکر کنند که این تُرَّهات واقعیت دارد و نظرشان شده به اندازه ی یک اپسیلون به این بانوی گرامی فرهنگ دوست که اگر به نظام پادشاهی هم مخالفان هزار ایراد وارد کنند به ایشان نمی توانند به اندازه ی سرسوزنی ایراد بگیرند و ایشان هر چه در دوران پادشاهی و بعد از آن کرده جملگی خدمت در جهت فرهنگ ایران بوده عوض شود.
پرداختن جدی به این یاوه ها البته وقت تلف کردن است ولی من فقط به یک نمونه از این دُر افشانی ها که از ۹ سال پیش این بابا دائم به آن آویزان می شود می پردازم و آن صفحه ی کذایی ۱۷۱ جلد دوم کتاب آرشیو متروخین است که به فارسی هم به نام اسناد متروخین ترجمه شده است.
خلاصه ی کلام جناب وقیح، این است که کا.گ.ب فرح را که کمونیست بوده، بر سر راه محمدرضا شاه قرار داده و او را همسر شاه کرده و این فرح و خانواده اش بوده اند که باعث انقلاب شده اند! ببخشید.... انقلاب هم نه، بلکه از نظر ایشان کودتا!
مرا عفو کنید که زیاد نمی خواهم در این گندزار غوطه ور شوم. یاوه های هخای ثالث را می توانید در اینترنت ملاحظه کنید. فقط بروم سراغ «یکی از اسناد» جناب متروخین که مثل آیه ی قرآن دائم به صفحه ی ۱۷۱ آن ارجاع داده می شود و با «قاطعیت» تام و تمام گفته می شود که شهبانو، ساخته ی دست شوروی ها و کا.گ.ب بوده است.
اول این که کتاب واسیلی متروخین، یکی از کتاب های بی پایه و بنیاد در زمینه اسناد کا.گ.ب است چرا که حتی فتوکپی یک سند در آن درج نشده و تمام دو جلد کتاب او حرف ها و نوشته های اوست.
ثانیا در مورد شهبانو، جناب متروخین هرگز ننوشته که شهبانو مامور یا ساخته ی دست کا.گ.ب بوده بلکه نوشته چون ایشان در ایام جوانی و دانشجویی در تظاهراتی به نفع الجزایری ها حضور داشته ارزیابی کا.گ.ب این بوده که شاید ایشان چپ و کمونیست باشد و بعد از ازدواج او با پادشاه فقید، کا.گ.ب متوجه شده که ارزیابی او در مورد شهبانو اشتباه بوده و تمام.
این چیزها البته در کتاب یا گفتار هخای ثالث نیامده و شاید آن ها را اصلا نخوانده یا شاید آن کسانی که این بامبول ها را از ایران درست می کنند و به خوردِ افرادشان در خارج از ایران می دهند (مثل آن بازی یی که سر زنده یاد روح الله زم در آوردند و مامور امنیتی موضوعات مسخره ای را به روح الله دیکته می کرد و از او می خواست تا این موضوعات را از زبان خود بگوید) نخواسته اند طرف را از آن مطلع کنند یا هر چیز دیگر.
باری این متروخین متروخین جریان اش این است. واقعا پرداختن به این موضوع مسخره به همین اندازه هم برای من خجالت آور است و امیدوارم سم پاشی ها و مسموم سازی های این عوامل مجنون و فرصت طلب ذهن جوانان مارا آلوده نکند.