اکبر دهقانی ناژوانی هستم. به عنوان یک انسان و یک ایرانی این قدم اول پیروزی را به شما مردم دلاور عزیز سوریه تبریک میگویم. سرنگونی بشار اسد و حکومت ننگین او یک پیروزی بزرگ برای شما مردم قهرمان سوریه محسوب میشود. اما این قدم اول پیروزی شما است. قدمهای بعدی سخت تر و پیچیده تر خواهند بود، بخصوص که چندین دهه است که سوریه خراب و ویران شده است. مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سوریه در هر زمینهای زیاد است و راه حل ساده وجود ندارد. از طرفی دیگر روند حرکتهای بعدی در زندگی را شما خودتان باید پیدا کنید، چون شما خودتان سوری و در سوریه زندگی میکنید و با بافت جامعه خود بیشتر آشنا هستید. الآن که شما رژیم بشار اسد را سرنگون کردهاید روحیات خوب بالایی دارید و میتوانید همدیگر را بهتر پیدا و با هم بهتر کنار بیایید. اراده و عزم راسخ شما بر آن است که شما از این موقعیت ناب استفاده و در رابطه با همدیگر فعال و از نو سوریه را بسازید.
اگر من اجازه داشته باشم عرضی خدمت شما دارم که امیدوارم به کار شما بیاید. به نظر من شما باید در چهارچوبهای کلی زندگی، سه چیز مهم را در نظر بگیرید که همه مردم جهان در زندگی خودشان از این سه چیز کم و بیش پیروی کرده و در اندازههای مختلف شناختها و تجاربی را به دست آوردهاند. این سه چیز مهم عقل، احساس و علم هستند که یک سر آنها در ذهن، روح فرد و افراد و سر دومشان در اجتماع و محیط زیست است. این سه مهم هم در سوریه و هم در کشورهای دیگر در زندگی باید درست بکار گرفته شوند.
چه باید کرد؟
در یک چهاچوب کلی زندگی، زمانی که ما مردم در جامعه فعال هستیم شروع به اصلاح خود، اجتماع و محیط زیست خودمان میکنیم.
اولین راههای ارتباطی ما انسانها با اجتماع و محیط زیست حواس پنجگانه (حس بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی و بینایی) هستند. دومین راههای ارتباطی ما با این محیطها عقل سلیم، احساس سالم و علم هستند. حواس پنجگانه ما با کمک عقل، احساس و علم با اجتماع و محیط زیست رابطه برقرار میکنند و با هم رشد و بده و بستان دارند، یعنی ما مردم با کمک حواس پنجگانه و با کمک عقل، احساس و علم امروزی اجتماع و محیط زیست خودمان را تشخیص میدهیم و در آنها کاری انجام میدهیم.
اگر اجتماع و محیط زیست ما توسط ما درست اصلاح شوند. این محیطهای اصلاح شده به ما تجارب و شناختهای عقلی و احساسی درستی میدهند. این تجارب و شناختهای درست ذهن، روح، عقل، احساس و جسم ما را فردی و جمعی اصلاح میکنند و ما مردم را از افراط و تفریط بیرون میآورند. ما با این تجارب و شناختهای درست دوباره از نو تاثیرات درست و مثبتی روی محیط زیست و اجتماع میگذاریم و این محیطها را از نو اصلاح تر میکنیم. این محیطهای اصلاح شده تجارب و شناختهای عقلی و احساسی درست تری به ما میدهند. ما با آنها دوباره از نو ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خودمان را اصلاح کرده و میسازیم، چون ما مردم فردی و جمعی در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست رشد داریم و روی رشد هم تاثیرات متقابل میگذاریم، پس بنابراین اگر ما روی این محیطها تاثیرات درستی بگذاریم این محیطها هم تاثیر درستی روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم ما میگذارند. در غیر این صورت ما مردم این محیطها را خراب و این محیطها هم ما را خراب میکنند. این روندهای رشد دو طرفه بین ما و اجتماع و محیط زیست مدام تکرار میشوند.
اینکه تا چه قدر ما با خودمان و با این محیطها درست و دقیق برخورد میکنیم، بستگی به این دارد که اولا ما مردم بطور چند نفره، یا گروهی به هم حساب شده اطمینان بکنیم. دوم باید در هر زمینهای با همدیگر مشورت و گفتگو بکنیم برای حل مشکلات. سوم باید سعی کنیم که از عقل، احساس و علم خود درست استفاده کنیم، یعنی با کمک هم تشخیص بدهیم که در باره یک موضوع و یا یک مشکل مشخص آیا باید عقلی برخورد کنیم و یا احساسی. یا باید در اندازههای مختلف از هر دو استفاده کنیم، مثلا برخورد پدر و مادر با بچهها باید در اندازههای مختلف هم عقلی و هم احساسی باشند، چون بچهها هم رشد عقلی و هم رشد احساسی دارند. از طرفی دیگر بچهها باید تحت تاثیرات عقل مادر و پدر و همچنین تحت تاثیرات احساس مادر و پدر قرار بگیرند و رشد عقلی و احساسی درستی پیدا بکنند تا موقعی که بزرگ شدند و وارد اجتماع شدند به اندازه کافی ذهن، روح، عقل و احساس رشدیافته داشته باشند و بتوانند خودشان را با افراد در جامعه درست و بجا وفق بدهند. از جامعه تاثیرات درستی بگیرند و متقابلا تاثیرات درستی روی جامعه بگذارند.
مشکلات بشر و خرابیهای اجتماع و محیط زیست در سوریه و در سراسر جهان و در کشور من ایران زمانی بوجود میآیند که ما مردم با واقعیات و مشکلات برخورد نادرست داشته باشیم، یعنی آنجایی که باید در برخورد با مشکلات فردی، اجتماعی و محیط زیست عقلی برخورد کنیم اشتباهاً احساسی برخورد میکنیم. برعکس در جایی که میباید با موضوعی احساسی برخورد کنیم اشتباهاً عقلی برخورد میکنیم. این یعنی ما واقعیات و مشکلات را درست نفهمیده و نتوانستهایم از عقل، احساس و علم در برخورد با موضوعات و مشکلات اجتماعی و محیط زیست خودمان درست استفاده کنیم. این میتواند در اندازههای مختلف خطرناک باشد، البته در بسیاری از مواقع میشود آنها را اصلاح کرد اگر خیلی دیر نشده باشد.
نتیجه اینکه اگر از عقل و احساس و علم درست استفاده کنیم و کمتر دچار اشتباه شویم اولا تجارب و شناختهای درست عقلی و احساسی به دست میآوریم. دوم همدیگر را بهتر میشناسیم و بهتر با هم متحد و با هم بهتر همکاری میکنیم. سوم هوای هم را در سر بزنگاه و در شرایط خطرناک داریم. چهارم مشکلات و موضوعات اجتماعی و محیط زیست خودمان را بهتر میفهمیم و بهتر با آنها برخورد میکنیم. پنجم هشیارتر هستیم و در رابطه با هم خودآگاهی فردی و جمعی داریم و جاسوسان و دشمنان را بهتر میشناسیم و حساب شده تر با آنها برخورد میکنیم.
در کارهای دسته جمعی، تشکیلاتی، گروهی و مذهبی احتمال نفوز افراد جاسوس وجود دارد. شناختن افراد جاسوس هم سخت است و هم آسان. این افراد جاسوس توسط بعضی از کشورهای غریبه دوره دیده و در کار خود خبره هستند. آنها در گروههای مختلف مذهبی، قبیلهای، قومی و گروهی مرحله به مرحله نفوز میکنند، پس شناختن آنها سخت است. اما شناختن آنها برای ما آسان میشود اگر مردم جهان از جمله مردم سوریه و ایران ۱- فرد و افراد هر کشور به هم اطمینان درست بکنند و تشکل دو نفره و چند نفره بوجود آورند و در هر زمینه و در هر سطحی میتوانند کار تشکیلاتی بکنند برای حل مشکلات. ۲- از عقل، احساس و علم همانطور که در بالا گفته شد درست استفاده بکنند. ۳- سعی کنند که با هم همفکری و همکاری درست و دقیق بکنند تا هم مشکلات و موضوعات را خوب بفهمند و آنها را درست حل کنند. هم بتواند تشخیص درست بدهند که چه کسی نمیخواهد و یا نمیتواند با کار درست مردم کنار بیاید و میخواهد در کار جمعی خرابکاری بکند. به این طریق جاسوسان برای مردم شناخته شده، رسوا و کنار گذاشته میشوند.
ششم اگر مردم هر کشوری با هم متحد، همفکر و همکار و با هم تشکلهای درستی بوجود آورده باشند. آنها شناخت و آگاهی جمعی درستی پیدا میکنند و میتوانند حساب شده با کشورهای مختلف بده و بستان درست تری داشته باشند و زیر سلطه کشوری نروند. این شامل مردم ایران و سوریه هم میشود، البته این تواناییها در یک روز به دست نمیآیند و زمان میبرند.
افراطگرایی مذهبی، ناسیونالیستی و قومی خطرناک هستند:
در سوریه اقوام عرب، کرد، ترکمان، آشوری، ارمنی، چرکس، آلبانیایی، یونانی و چچنی و همچنین گروههای مذهبی مسلمان (سنیها، شیعهها و علویها)، مسیحیان، دروزی و ایزدی وجود دارند. از آنجایی که وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سوریه خراب است. این خرابیها در هر زمینهای محرومیت، محدودیت و افراط و تفریط بوجود میآورند. این افراط و تفریط در جمع چند نفره، بخصوص مذهبی، گروهی، قبیلهای و قومی بیشتر خودشان را نشان میدهند، چون اولا مذهب، ناسیونالیسم، قبیله و قوم ریشههای خیلی قدیمی دارند. آنها بیشتر حسی و در عقاید، عبادات، آداب و رسوم، جشنها و مراسم مختلف مذهبی و قومی مردم پیدا میشوند. این گرایشهای مذهبی، ناسیونالیستی، قبیلهای و قومی با عقل، علم، اقتصاد، صنعت چندان سر و کار ندارند و بیشتر حسی و احساسی هستند. به همین خاطر افراطی هستند.
اما اگر فرد و افراد به همان روشهای بالا از عقل سلیم، احساس سالم و علم استفاده درست بکنند، به مرور تجارب و شناختهای عقلی و احساسی درستی به دست میآورند، در نتیجه ذهن و روح بشر کمی از دگم بودن، خیالبافی خارج و از افراط و تفریط مذهبی، گروهی، قبیلهای و قومی در ذهن و روح فرد و افراد کاسته میشود. ذهن و روح بشر گنجایش بیشتری پیدا میکنند برای یادگیری علم، صنعت، اقتصاد، سیاست، حقوق، امور اجتماعی و فرهنگی. اینها کم کم عقل سلیم و احساس سالم را در ذهن و روح ما درست تر میسازند و تقویت میکنند و این دو را با هم آشتی میدهند، بخصوص اگر ما مردم با کمک همدیگر یاد بگیریم که در برخورد با واقعیات، موضوعات و مشکلات فردی، اجتماعی و محیط زیست کجاها از عقل و کجاها از احساس استفاده کنیم و جای این دو را اشتباهاً عوض نکنیم و اشتباهاً به کار نبندیم، به عبارت دیگر اگر عقل سلیم، احساس سالم و علم در اجتماع و محیط زیست درست بکار برده شوند ما ذهنی و روحی اصلاح شده و از افراطگرایی مذهبی، قومی، گروهی و قبیلهای خود میکاهیم، یعنی سنگینی بار زندگی را تا حدود زیادی از روی دوش مذهب، ناسیونالیستم، قوم و قبیله افراطی خودمان بر میداریم و این سنگینی را میاندازیم بیشتر روی دوش عقل سلیم، احساس سالم و علم خودمان. به همین نسبت مردم از افراط خود کاسته و همدیگر را بهتر میفهمند و بهتر با هم کنار میآیند و چون افراط و تفریط مذهبی، ناسیونالیستی، قومی و قبیلهای مردم کم است آنها به جان هم نمیافتند و همدیگر را نمیکشند.
از این مشکلات و افراطگراییها به شکلهای مختلف در تمام کشورهای جهان از جمله ایران و سوریه وجود دارند. اما هر جامعهای به همان روش ذکر شده بالا در درجه اول باید خودش شروع کند برای حل مشکلات تا از افراط و تفریط خود بکاهد و اگر توانست از کشورهای دیگر نیز برای بر طرف کردن مشکلات و افراط و تفریط خود کمک درستی بگیرد. متقابلا به کشورهای دیگر هم کمک بکند تا آنها هم بتوانند از مشکلات و افراط و تفریط خودشان بکاهند.
حرکت گروههای شورشی در سوریه تا چه قدر درست است؟
حرکتی که گروههای سوریهای انجام دادند و رژیم اسد را سرنگون کردند قدم اول خوبی بود اگر شما مردم سوریه ادامه آن را خودتان در دست گرفته و درست جلو ببرید. کشورداری کار سادهای نیست. من نمیخواهم که در باره این گروههای سوری اظهارنظری بکنم، چون اولا من در سوریه نیستم و آنطور باید و شاید سوریه را نمیشناسم. دوم این شورش و انقلاب در ابتدای مرحله حرکت خودش است و هنوز برای قضاوت کردن خیلی زود است. سوم این جریان انقلابی دارای ابهاماتی است و شاید به مرور بشود تمام این ابهامات و یا بعضی از آنها را بر طرف کرد به شرط اینکه از طرف این گروههای انقلابی، دست اندرکاران سوری و شما مردم سوریه قدمهای بعدی درست تر و هماهنگ تر برداشته شوند. چهارم شما مردم سوریه برای سرنوشت خودتان از همه مهم تر و بیشترین مسئولیت را دارید و باید خودتان هم قدمهای درست و استواری بردارید و کمک کنید که این جریان انقلابی مسیر درست خودش را پیدا بکند و به انحراف کشیده نشود و یا آن را دشمنان به انحراف نکشانند.
اما بطور کلی در تمام جهان اگر گروههای انقلابی شورش و انقلاب کردهاند و رژیمی را سرنگون کردهاند در یک چهارچوب کلی این گروهها دارای مذهب، ناسیونالیسم، قبیله و قومی بودهاند و تشکلهای آنها در شرایط خفقان و خیلی سخت شکل گرفته و رشد کردهاند و بدون افراط و تفریط مذهبی، قبیلهای، ناسیونالیستی و قومی نیستند. از طرفی دیگر روحیات جنگی دارند و احتمال دارد که عوامل جاسوسی در آنها رخنه کرده باشند. در باره گروهها در سوریه که رژیم اسد را سرنگون کردند باید گفت که آنها هم از این قاعده مستثنی نیستند. آنها اولا باید از افراط و تفریط مذهبی، قبیلهای، ناسیونالیستی و قومی خود بکاهند. دوماً تجارب و شناختهای این گروهها بیشتر جنگی است. از اجتماع، اقتصاد و سیاست و کشورداری در سوریه چندان آگاهی ندارند و نمیدانند بعد از سرنگونی رژیم اسد در داخل سوریه و بیرون از سوریه با کشورهای همسایه و کشورهای جهانی چه نوع برخوردهایی باید داشته باشند، پس بنابراین این گروههای انقلابی سوری باید با افراد سیاسی، اداری، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، اقتصادی و صنعتی در سوریه که در زمینههای مختلف شناخت و تجربه دارند همکاری بکنند. سوماً این گروههای شورشی و انقلابی مخالف رژیم اسد باید مواظب باشند که عوامل جاسوس از کشورهای مختلف در آنها رخنه نکرده باشند که این میتواند خیلی خطرناک باشد. چه بسا این افراد جاسوس به دستور اربابان بتوانند در این گروههای انقلابی انشعاب بوجود آورند و این گروهها را به جان هم بیندازند و جنگ داخلی را دوباره در سوریه راه بیندازند. امیدوارم که اینطوری نشود، ولی این گروههای انقلابی سوری خیلی باید مواظب اشتباهات خودشان و حرکات جاسوسان باشند، البته این مهم بیشتر به عهده خود مردم سوریه است که اولا در تمام امور داخلی دخالت بکنند. دوم گفتار، رفتار و عملکرد این گروهها و یا هر کس دیگری که در سیاست و اجتماع سوریه نقش دارند را ارزیابی و بررسی کنند و از کنار آنها به راحتی رد نشوند، سپس خود مردم در باره کار آنها حساب شده قضاوت کنند و تصمیم بگیرند. مردم سوریه اگر لازم شد باید با گفتار و رفتار و احتمالا تظاهرات خودشان روی گفتار و رفتار نظامی و سیاسی این گروههای انقلابی و افراد سیاسی، اداری و اجتماعی دیگر نهادها در جامعه سوریه تاثیرات درستی بگذارند. اگر شما مردم سوریه آگاهانه در صحنه نباشید بازندهاید، پس با خودآگاهی و هشیاری و حساب شده و با کمک هم در اداره کشورتان دخالت کنید.
شما مردم سوریه قهرمان راه سختی در پیش رو دارید. اشتباهات این چند دهه گذشته هم اشتباهات شما مردم سوریه بوده و هم اشتباهات حکومت اسد و هم اشتباهات مذهب، ناسیونالیسم، قوم و قبیلههای افراطی در سوریه. اِلآن شما بیدار شدهاید و خودتان را کمی اصلاح کردهاید و تا حدودی از افراط خودتان کاستهاید، ولی بشار اسد و پدرش خودشان را اصلاح نکردند و رفتند. امیدوارم که راه درست تر را همانطور که در بالا خدمت شما عزیزان عرض کردم پیدا کنید. اگر شما راه درست تر برای زندگی کردن را کم کم پیدا کردید مطمئن باشید که پشتوانه جهانی پیدا میکنید و چه بسا دیگران هم در سراسر جهان از شما چیزهای درستی یاد بگیرند.
جزئیات زندگی شما به خودتان مربوط میشود، چون شما در سوریه هستید و بهتر از هر کس دیگری اجتماع و محیط زیست آنجا را میفهمید. ما هم در ایران هزار و یک مشکل با رژیم منفور آخوندی داریم و باید حساب شده با این رژیم تسویهحساب کنیم، البته بافت جامعه ایران با بافت جامعه سوریه تا حدودی فرق میکند. من چیز بیشتری برای گفتن ندارم که تقدیم حضورتان کنم. امیدوارم به عنوان یک برادر کوچک به شما کمکی کرده باشم.
برای شما عزیزان سوری آرزوی موفقیت و پیروزی بیشتری میکنم.
اکبر دهقانی ناژوانی
*
روی بپوشان آقای خامنهای چرا که...، ابوالفضل محققی
پهلوان پنبه، گیله مرد