امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی
موقعشناسی یکی از سه صفاتی است که به گفته تالیران، دیپلمات فرانسوی که بهعنوان وزیر خارجه در سه رژیم انقلابی، امپراتوری و پادشاهی، نهتنها زنده ماند، بلکه درخشید و پولدار هم شد، یک دیپلمات کارآ لازم دارد. در یک مورد معروف در تاریخ دیپلماسی، ناپلئون بناپارت را میبینیم که به تالیران دستور میدهد که اعلام جنگ به اتریش را فورا ابلاغ کند.
تالیران اعلام جنگ را با خط زیبا و نثر شیوا مینویسد، به عرض امپراتور میرساند و سپس به گفته خودش، آن را زیر متکای تختخوابش قرار میدهد و میخوابد.
روز بعد، امپراتور شتابزده او را احضار میکند و میگوید: تالیران نبایستی اعلام جنگ را ابلاغ میکردی. ما هنوز آمادگی لازم را نداریم. جواب تالیران: «فرانسه چه شانسی دارد که امپراتوری مانند شما آن را رهبری میکند!» هفته پیش مقالهای که محمد جواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه جمهوری اسلامی، در نشریه «امور خارجه» چاپ نیویورک منتشر کرده است، مرا به یاد دیپلمات فرانسوی قرن نوزدهم انداخت که پیش از انقلاب به اصطلاح کبیر فرانسه، کشیش شهرستانی بود، اما با موقعشناسی، به انقلاب پیوست و جزو تماشاگران ماشین سر بریدن بود؛ ماشینی که سرانجام سر رهبران انقلاب را نیز برید و سپس با تغییر رژیم، مشاور امپراتور شد و پس از تبعید امپراتور به جزیره سنت هلن، وزیر پادشاه بازگشته به تاجوتخت گردید.
مقاله ظریف اما در واقع نمونهای از موقعناشناسی است و بدین سبب اکنون بهعنوان یک طنز دیپلماتیک دست به دست میگردد. ظریف نخست خود را نایب رئیسجمهوری (Vice President) معرفی میکند، یعنی کامالا هریس جمهوری اسلامی. اما خواننده دقیق بهآسانی مییابد که چنین پستی در جمهوری اسلامی وجود ندارد. ظریف یکی از چندین معاون رئیسجمهوری است که میتواند در ترجمه انگلیسی Assistant یا دستیار باشد.
:::
حمله انتحاری پرچم اسرائیل به بسیجی ولایی
"افشاگری تکاندهنده شیخ مجتبی لطفی درباره خلخالی"