حسین علیزاده در تلگرام نوشت: یادداشتی پرمحتوا از وضعیت عقبگردی که جمهوری اسلامی برای ایران آفریده. صرف نظر از محتوای یادداشت، تراوش این مطالب از زبان عباس آخوندی که یکی از سه نامزد اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 1403 بود، بر اهمیت موضوع می افزاید. اهم مطالب او عبارت است از...
ایران؛ در مسیر خلاف نظم بینالملل، حرکت کرد
عباس آخوندی، در پی حوادث اخیر منطقه در یادداشتی نوشت:
ایران با توجه به رویکرد ایدئولوژیک و سیاستهایی که پس از انقلاب بهویژه در سه دههی اخیر اتخاذ شده، متاسفانه میتوان گفت که از تاریخ بیرون افتادهاست. ویژگی مهم این دوره تاریخی این است که ایران در جهت خلاف نظم بینالملل در حرکت بودهاست.
در نتیجه کُنه تحولات جهان را چه در حوزه انقلاب ارتباطات و اطلاعات و چه در سایر حوزهها چون نانوفناوری، هوش مصنوعی، انرژیهای تجدیدپذیر و انقلاب زیستفناوری درنیافته است. در حالیکه این تحولات به تغییر سبک زندگی، نظام ارزشی و حتی نظام اخلاقی مردمان جهان منجر شدهاست.
اما جریان مسلط هنوز در پی آن است که با تکیه بر مزیتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیاش، تمام ناکارآمدیهای خود را در حوزههای اقتصاد، امنیت، سیاست، فرهنگ و نظم اجتماعی جبران کند. حال آنکه با تغییر جهان، دیگر این ابزارها برش و کارایی پیشین خود را ندارد.
ساختار و سلسله مراتب قدرت چه در درون جامعههای محلی و چه میان جوامع، کلا تغییر یافته و شبکه ارتباطات نیز به همین سیاق در سطحهای مختلف از کوچکترین سطح که خانواده باشد تا سطوح ارتباطات فامیلی و محلهای و محلی و قومی تا ملی و بینالمللی چه بهصورت افقی و چه به صورت عمودی کلا تغییر یافته است.
فراگیری جهانی این شبکهها و سرعت گردش اطلاعات، داده، نماد، پول، کالا و انسان و... در این شبکهها آنقدر زیاد است که دیگر ساختار قدرت کمتر شباهتی به ساختار پیشن و سنتی دارد. دیگر دولتها بازیگران یکهتاز عرصهی قدرت نیستند.
در حالیکه میلیاردها تراکنش مالی روزانه در سطح جهان انجام میپذیرد و تجارت الکترونیک جهان را در نوردیدهاست، ایران هنوز در ششوبش پذیرش افایتیاف است و عملا از حوزهی مبادلات مالی جهان کنار گذاشته شدهاست. تا حدی که حتی فروش نفت میبایست به صورت تراستی (ید امین) انجام شود.
اینکه آیا در این جهان متحول و با پویایی سریع میتوان اقتصاد کشور را با چند تراستی اداره کرد جای تامل فراوان دارد و نشان از عدم درک واقعیت تحول زمان است.
همین موضوع شبکههای درهمتنیده فراملی در جامعههای مختلف که کاستلز از آن تحت عنوان جامعه شبکهای یاد میکند تحول بسیار مهمی است که جامعههای مختلف با آن روبهرو هستند.
نگاهی به کشورهای همسایه داشته باشیم بهخوبی این موضوع را در مییابیم. کشورهای جنوب خلیج فارس دقیقا بینالمللی شدهاند.
نسبت جمعیت بومی نسبت به جمعیت مهاجر و غیربومی بسیار پایین است. این نسبت آنقدر پایین است که حتی زبان عربی در گفتوگوهای روزانه و کوچه و بازار نقش مسلط را بازی نمیکند. ساکنان حق انتخاب زبان برای فرزندان خود هستند. خانوارها میتوانند فرزندان خود را به مدرسههای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، عربی، فارسی و اخیرا چینی و ... بفرستند.
این تحول فوقالعادهای است. این به مفهوم تغییر ساختار شبکههای محلی و بومی و درهمتنیدگی آنها به طور عمومی با شبکههای فراملی و جهانی است.
این به مفهوم تغییر کلی سبک زندگی و تغییرات ساختاری و نهادی این جامعهها است. اثر این تغییر ساختار تنها در حوزه فرهنگ، اجتماع و اقتصاد نیست. بلکه، حوزه سیاست و امنیت را نیز را شامل میشود.
اینک کشورهای جنوب خلیج فارس میگویند که ما امنیت خود را با امنیت سایر ملتها پیوند زدهایم و اگر آسیبی به جامعهی ما وارد شود، همه ملتها آسیب میبینند.
بنابراین، تجاوز به امنیت ما تجاور به امنیت بسیاری از ملتهای دیگر از جمله ملتهای قدرتمند است.
🔗 متن کامل را در این لینک بخوانید