Monday, Jan 6, 2025

صفحه نخست » رهبران توتالیتر شیعه‌گری، جلال ایجادی

Jalal_Eijadi_5.jpgشخصیت رهبران توتالیتر اسلامی مانند خمینی و خامنه‌ای، چگونه قابل بررسی است؟ ویژگی روانشناختی و سیاسی و رفتاری آنها چیست؟ خصوصیت عرفانی و فقاهتی خمینی چه تاثیری در استبداد سیاسی فردی او دارد؟ آیا رهبران توتالیتر مذهبی شیعه مانند رهبران توتالیتر غیرمذهبی عمل می‌کنند؟

شیعه‌گری توتالیتر

در شیعه‌گری الله مطلق است، محمد رسول و نماینده الله و نفس او الهی است و امامان شیعه معصوم هستند، مانند انسان نیستند زیرا خطاکار و گناهکار نیستند. امامان مانند محمد هستند، مقدس هستند، از ماهیت الهی هستند، اراده الهی هستند، جهان را تکوین می‌کنند و معجزه می‌کنند. در شیعه امامیه جعفری امام ولایت و رهبری جامعه را به عهده دارد و امام از سوی الله تعیین شده است.
مصطفی کامل شیبی در «الصلة بین التصوّف و التشیّع» می‌نویسد: «شیخ طوسی از عالمان نامدار شیعی، ویژگی شیعی و وجوه امتیاز آن را اعتقاد به امامت حضرت علی علیه‏ السلام بر اساس اراده الهی و وصیت پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و‏آله دانسته است» (جلد اول). علامهّ طباطبائی در «شیعه در اسلام» از «مرجعیت علمی» اهل بیت می‌گوید.
در تفکر شیعه اراده الله که آفریننده جهان هستی است به اراده انسان یعنی رسول و علی تبدیل می‌شود. بمعنای دیگر رسول و علی و امام همان الله هستند و مرجعیت «علمی» آنها همان مرجعیت الله عربی است. ایدئولوژی شیعه متکی بر اوهام، خیالبافی، اشباح، افسانه‌های ترسناک، موجودات عجیب و غریب و شعبده بازی برای فریب روان انسان است. شوربختانه در تاریخ، ما ایرانیان گرفتار این ایدئولوژی مذهبی زیانبار گشتیم. ازخودبیگانه شدیم و ایدئولوژی منحط شیعه را از آن خود کردیم. سلطان‌ها و حکمرانان و ملاباشی‌ها در انحطاط ما نقش فعال داشتند.
سلطان محمد خدابنده مشهور به اولجایتو از ایلخانیان، امامیه را مذهب رسمی اعلام کرد. شاه اسماعیل صفوی در دوره ۱۵۰۱ تا ۱۵۲۴ میلادی حکومت می‌کرد شیعه امامیه را در پیروی از خاندان خود و در مقابله با خلافت عثمانی و با کمک ملاهای عرب و سرنیزه، مذهب رسمی ایران نمود. در زمان قاجاریه ملاباشی و سلطان به هم نزدیک تر می‌شوند و ولایت فقیه مطرح می‌شود. در جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی روح الله خمینی نظام سیاسی را بر طبق اصول مذهب و فقه شیعه دوازده امامی شکل داد. این نظام سیاسی دینی متکی بر ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه اعلام شد.

شیعه‌گری مذهبی متکی بر تقدس تبار خونی و خانوادگی می‌باشد زیرا طبق ادعای این جریان، امامان بر پایه پیوند خانوادگی با محمد بوده و تا امام مهدی و همه آخوندهای عمامه سیاه، ادامه خون محمد هستند. افزون برآن، شیعه گری دوازده امامی توسط خمینی به ایدئولوژی ولایت فقیهی مطلقه می‌رسد. در واقع فرقه‌ای مذهبی ادعای تقدس و برتری مطلق دارد و از نظر این فرقه، همه دیگران باطل و گناهکار هستند و باید سرکوب شوند. این ایدئولوژی همان فاشیسم شیعه است. در درون این ایدئولوژی مذهبی اقتدارگرا، هرگز دمکراسی زائیده نمی‌شود و محصول تربیتی و اجتماعی آن، انسانهای خرافه پرست و ضدعلم و دروغگو و متوهم می‌باشد. شیعه گری ایرانیان را ازخوبیگانه نمود و روحیه ضد فرهنگ ایرانی را در ذهنیت آنها رشد داده و مسلط نمود. شیعه گری با توتالیتاریسم‌های کنونی همسو است و از حمایت بخشی از روشنفکران چپ ایران و جهان برخوردار است.
شیعیان امامی ادعا دارند برای اثبات اصول عقاید خود به عقل استناد می‌کنند و عقل را از منابع احکام شرعی می‌دانند و برخی از قواعد فقهی و شرعی را با عقل می‌سنجند. علیرغم این ادعا، باید پرسید فقیهان امامی از عقل چه درکی دارند؟ برای آنها، اولویت با قرآن و سنت محمد و امامان است و عقل مورد نظر آنها عبارت از انتخاب فرد فقیه است که تصمیم می‌گیرد. بنابراین، این «عقل دینی» بهیچوجه برابر خرد مدرن و آزاد و خودمختار نیست. این عقل امامیه اسیر قرآن و خرافه‌های مذهب و میل و منافع شخصی فقیه است.
با توجه به مطالب بالا ولایت فقیه مطلقه روح الله خمینی چگونه قابل ارزیابی است؟ روح الله خمینی، آیت الله بود، مرجع تقلید بود، طرفدار عرفان بود، فقیه فقه شیعه بود، ارباب معنوی‌اش علی ابن ابی طالب بود، مرد سیاسی توتالیتر بود، رهبر شیعیان بود، فتوا دهنده برای قتل بود، توطئه گر و خدعه گر بود.

خمینی رهبر توتالیتر شیعه

از نگاه جامعه شناختی و روانشناسی و روانکاوی خمینی چگونه قابل شناخت است؟ او از خانواده خان‌های مذهبی و از محیط حوزوی، مذهب شیعه و فرهنگ سیاسی اقتدارگرا بود. او قبل از استقرار قدرت سیاسی خود، دارای رفتار سیاسی ضدغربی بود. او رساله «غرب زدگی» آل احمد را مورد تائید قرار می‌داد، ضد حقوق زن و ضد اصلاحات ارضی بود. او مخالف ابوعلی سینا ولی شیفته ملاصدرا بود. خمینی پس از تصرف قدرت سیاسی با حفظ تمام خصوصیات برشمرده در بالا، به یک رهبر توتالیتر تبدیل می‌شود. خمینی از لحظه تصرف قدرت هدفش تسلیم یا حذف رقبا و تحکیم قدرت فردی و مستولی نمودن ایدئولوژی شیعه است. خمینی می‌بیند که حفظ قدرت فردی با سرکوب دیگران معنادارد. در واقع او فقط با چهره روحانی و رازهای عرفانی نمی‌تواند مسلط شود، او با اعلام فقه شیعه در لباس مرجع تقلید نمی‌تواند جدال خود را با بازرگان‌ها و مصدقی‌ها و اپوزیسیون چپ در جامعه به سرانجام برساند. پس محور اصلی کار او سیاست سرکوب است. او اسلام شیعه را تبلیغ می‌کند و آخوندها را بسیج کرده تا نهادها و قوانین را مطابق قرآن و شیعه‌گری دوازده امامی کنند. ولی خود یک رهبر توتالیتر است که می‌گوید رسول الله و علی ابن ابی طالب، گردن ۹۰۰ یهودی بنی قریظه را زدند و مدل برای ایران همانا سرکوب و نابودی مخالفان و سرکوب روزنامه‌ها است.
از نگاه روانشناختی هیچ مانعی برای خمینی وجود ندارد که آدم نکشد. او عارف است، «ولی فقیه» است و رهبر توتالیتر نیز هست. اغلب عارفان در دنیای رویایی و خیال و احساس شاعرانه غرق هستند. ولی خمینی فردی اقتدارگر و متعصب است و موقعیت انحصاری و مستی و توهم توده‌های خرافه گرا نسبت به خمینی، احساس خدا گونه برای او فراهم ساخته است. برای خمینی روشن است که او هیچ کمبودی نسبت به امامان شیعه ندارد، او مانند محمد جنگ می‌کند، فرماندهی می‌کند و اراده او، اراده الهی است. اراده الهی از مغز و قلب و دست او عبور می‌کند. خمینی بدون اینکه اعتراف بکند، میداند که همانند الله هر چه او بخواهد قابل تحقق است و هیچ کسی قادر به مقاومت در برابر او نیست. خمینی، امام و رسول و الله را در خود جمع کرد و بطور پنهانی از این وضعیت باخودشیفتگی افراطی لذت می‌برد. خمینی خدعه گر است و وقتی از معنویت برای مردم حرف می‌زند، منظورش عبودیت مردم در برابر او است. روانشناسی همه دیکتاتورها به همین گونه است.
این ویژگی روانی و رفتاری در نزد سایر رهبران توتالیتر با گرایش‌های سیاسی گوناگون نیز یافت می‌شود. هیتلر و استالین و پول پوت و مائو، در اوج قدرت، خود را شکست ناپذبر میدانند. این رهبران توتالیتر کمونیست و فاشیست به آسمان رجوع نمی‌کردند ولی قدرت مطلق آنها متکی بر یک دستگاه نظامی و جاسوسی و حزبی بود. این حزب افراد چاپلوس و جنایتکار و نیرنگ باز و فرصت طلب و گروه‌های اجتماعی متوهم و متعصب را پیرامون رهبر بسیج می‌کرد و رهبر احساس قهرمانی و مطلقیت داشت. شخصیت خمینی مانند شحصیت دیگر مستبدان بود. افزون برآن، ایدئولوژی جنایتکارانه قرآنی و الگوی علی ابن ابی طالب به او آموخته بود که بیرحم و خشن باشد و براحتی «کافر و مشرک و منافق» را بکشد.

ابن عربی مانع استبداد نیست

خمینی این مطلقیت در قدرت سیاسی انحصاری را ناشی از الله وانمود می‌ساخت. او فقط از فقه شیعه استدلال نمی‌کرد، او در خلوت خود فقط به ابن عربی و ملاصدرا فکر نمی‌کرد، بلکه بعنوان یک رهبر توتالیتر خشن، استراتژی و تاکتیک قدرت سیاسی را تعیین کرده و به اجرا می‌گذاشت. با خواست او، پس از یک دوره، جناح بازرگان و ملیون و بنی صدری‌ها حذف شدند و گروه‌های سیاسی مورد حمله وحشیانه قرار گرفتند. ولایت او فقهی، امامی و عرفانی است ولی ولایت اصلی او سیاسی توتالیتاریستی است. چرا خمینی فقیه مطلقه است؟ مطلقه در چیست؟ خمینی مانند امام شیعه و رسول الله حکم دینی تعیین می‌کند و بعلاوه خارج از قدرت آسمانی، او دارای قدرت مطلقه در تنظیم احکام برای حکومت است و دارای هدایت تکوینی است و ابداع دینی می‌کند. ولایت خمینی مطلقه تکوینی بوده و از سرشت و ماهیت الهی است. این ویژگی روانی و خودشیفتگی امامزمانی با قدرت سیاسی ترکیب شده و مطلقیت دینی و سیاسی در یک شخصیت جمع می‌شود.
ابن عربی اندولسی در نوامبر ۱۲۴۰ میلادی در دمشق درگذشت. او قرآن و حدیث و فقه و تصوف را می‌شناخت. او عارف بود و عرفان را وارد فلسفه نمود. از مهمترین کتابهای او «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه» می‌باشند. او اهل سنت بود. او در زندگی از وحی و الهام و علم غیبی سخن می‌گفت. نظریه وحدت وجود پایه اندیشه ابن عربی است و آنهم وحدت وجودی که براساس عشق به حق تعالی می‌باشد. در نگاه او حق تعالی هستی بخش و حقیقت هستی است. برای ابن عربی عارف در نهایت خدا را می‌بیند و با او پیوند می‌یابد. ابن عربی نوعی ماموریت غیبی برای خود قائل بود و نوعی الهام و وحی را از ویژگی‌های خود می‌دانست. ابن عربی می‌گفت پیغمبر را در خواب دیده است و در عالم رویا به او وحی شده است.
خمینی این رویای عارفانه را به قدرت سیاسی مطلقه پیوند می‌زند. این ادعای کاذبانه حتا در مورد خامنه‌ای نیز بروز می‌کند. خامنه‌ای ادعا کرد که کلام الله از زبان او جاری شده است. ابن عربی به قدرت سیاسی نمی‌رسد ولی خمینی و خامنه‌ای، روان پریشان و رویایی خود را به اقتدارگرایی مطلقه گره می‌زنند. خمینی هنگامیکه در رویای عرفانی و آسمانی است می‌گوید ما «معنویت» را برای شما می‌آوریم و زمانی که خود را بر مسند حکومت فاشیستی شیعه می‌بیند، چماقداران و چاقوشان و بسیجی‌ها و شکنجه گران را بسیج می‌کند تا زنان را سرکوب کند، روزنامه نگار و نویسنده را خفه کند و شهروندان و مخالفان را بکشد. آنچه که دیکتاتور شیعی انجام می‌دهد اراده الهی است.
رهبران توتالیتر گوناگونند:
رهبران نازیستی و فاشیستی مانند هیتلر، موسولینی
رهبران کمونیستی مانند استالین، مائو، پول پوت
رهبران اسلامیستی مانند ملا عمر، البغدادی، خمینی، خامنه‌ای.
همه این رهبران توتالیتر خود را دارای حق مطلق می‌دانند و به دلایل ایدئولوژیک و یا دینی خود را مجاز می‌دانند تا سیادت یک جانبه و مطلق خود را برجامعه تحمیل کنند. سرکوب و پروپاگاند، دو وسیله اجرای دیکتاتوری فردی است و زمانی که جامعه از پلورالیسم سیاسی و فرهنگ شهروندانه و دمکراتیک، تهی است، شرایط مناسب تری برای اجرای استبداد مطلقه فردی فراهم است. جامعه‌ای که در فرهنگ کمونیستی و یا در فرهنگ دینی و درویشی و عرفانی غرق میشود امکان مقاومت پردامنه شهروندانه ندارد. به همین خاطر، خمینی مرتجع مستبد شیعه، مورد احترام گسترده جامعه ایران بود. حضور ایدئولوژی شیعه در جامعه ایران و پروپاگاند اسلامگرایان حوزوی و نواندیشان شیعی و ملی مذهبی‌ها در زمان پهلوی دوم، خفقان و سرکوب فکری از جانب ساواک، و تبلیغات سیاسیون و روشنفکران اسلاموفیل و مماشات گر با اسلام، جامعه را برای پذیریش توتالیتاریسم شیعی خمینی آماده ساخت. مبارزه فرهنگی و فلسفی و سیاسی دمکراتیک امروز و نیز نقد دامنه دار قرآن و شیعه گری و بالاخره گسترش اندیشه دمکراسی و آزادی اندیشه و حقوق بشر و پروژه لائیسیته، از پیش شرط‌های اساسی برای جلوگیری از بازتولید توتالیتاریسم و دیکتاتورهای کوچک و بزرگ است.

جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه فرانسه
------------------------------------------
جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبش‌های اجتماعی در جهان و انقلاب‌های ایران نوشته است. کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ. ایجادی اثر دیگر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. کتاب تازه به نام «گیتی مداری و لائیسیته، قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی توسط انتشارات فروغ در ۳۵۰ برگ انتشار یافته است. از این نویسنده در گذشته کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می‌کند. این برنامه‌ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy