Friday, Jan 17, 2025

صفحه نخست » طنزِسیاهِ خودکشی! مسعود نقره کار

Masoud_Noghrehkar.jpgخودکشی هم طنزِ خودش را دارد، نوعی طنز سیاه.
بزرگترین عامل خودکشی افسردگی ست، تصورشده که آدم افسرده نمی‌تواند بخندد یا بخنداند، نه، اینگونه نیست، زندگی بارها خلافِ این تصور را نشان داده است. آدم افسرده "شاد" نیست اما می‌تواند بخندد یا بخنداند، و شنگول و سرحال جلوه کند، مثل دلقک‌ها، طنزپردازها و کُمدین‌ها.

ابراهیم نبوی تازه ترین است، می‌خندید و می‌خنداند اما " شاد" نبود، افسرده بود. همین دو سال پیش حسین زرینجویی طنز پردازِ جوان آخرین خنده‌اش را روی اینستاگرام گذاشت و بعد تمام! و پیش تر از او علیرضا رضایی و... نمونه‌ها فراوانند، از غلامرضا تختی تا اِولین مک هیل، زیبای امریکاییِ"خالق زیباترین خودکشی"، آنتونی بوردین، رابین ویلیامز، رومن گاری و ماجرا جویان شوخ طبع و خندان و بذله گویی مثل همینگوی و جک لندن و.... می‌خندیدند، می‌خنداندند، اما شاد نبودند، و اگر بیشتر دقت می‌شد خنده‌ها " گریه خند" بودند!. همینگوی به خودش و اطرافش نظر داشت که گفت: " شادی کمیاب ترین چیزی ست که من در میان روشنفکران می‌شناسم ".
خندیدن و خنداندن آفرینشِ یکی از مظاهر شادی ست اما "شادی" نیست. شادی احساس رضایت از زندگی، و رضایتمندی به خاطر دستیابی به نیازها و دلخواسته‌ها ست. این رضایت و احساس آرامش درونی، برداشت و تلقی و حسی خوب از پاسخگویی به نیازهای درونی وبیرونی با خود دارد، شادی پاسخگویی و واکنش حسی و عاطفی مثبت است، ونوعی ارزش گذاری به زندگی و وضعیت فرد ازموقعیت خود، که حس‌ها و محرک‌های درونی از سوئی، وعوامل و محرک‌های بیرونی از سوی دیگردر پیدائی و حضورش نقش دارند.
انسان می‌تواند شادی را فتح کند، اگر بتواند "خود را فتح کند" و طعمه زندگی نشود. شادی کیفیت ویژه‌ای ست که کاهشِ رنج و افسردگی می‌تواند سراَغازپیدائی‌اش باشد. اَیا برچیده شدن بساط رنج و افسردگی به معنای دستیابی به کیفیتی ویژه و متفاوت به نام شادی و پایان طنزِسیاهِ خودکشی نیز خواهد بود؟
ویا محکوم هستیم با شهید بلخی نومیدانه بخوانیم:
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاریک بودی جاودانه
در این عالم سراسر گربگردی
خردمندی نیابی شادمانه.

مسعود نقره کار
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy