پاتریشا کرون، اسلام شناس دانمارکی، اشاره میکند: "این یک واقعیت با اهمیت است که اسناد موجود از دوره سفیانی (دوران معاویه) هیچ اشارهای به فرستاده خدا نمیکنند. پاپیروسها به او اشاره نمیکنند. بر روی سکههای عرب - ساسانی فقط واژه الله ضرب شده است و نه اسم پیغمبر. حتا دو سنگ قبر پیش از مروانیان که باقی ماندهاند، از رسول نام نمیبرند، اگرچه هر دوی آنها به الله اشاره میکنند؛ و همین امر در مورد کتیبه معاویه در طائف نیز صدق میکند. به نظر میرسد در دوره سفیانیان پیامبر نقش آشکاری نداشته است".
It is a striking fact that such documentary evidence as survives from the Sufyanid period makes no mention of the messenger of God at all. The papyri do not refer to him. The Arabic inscriptions of the Arab-Sasanian coins only invoke Allah، not his rasul...... Even the two surviving pre- Marwänid tombstones fail to mention the rasul، though both mention Allah؛ and the same is true of Mu'awiya's inscription at Ta'if. In the Sufyanid period، apparently، the Prophet had no publicly acknowledged role. (۱)
به سخن دیگر، محمد در دوره خلافت معاویه هنوز شناخته نشده بود
به گفته سون کالیش، اسلام شناس آلمانی، در عرفان اسلامی محمد و همچنین علی، فاطمه، حسن و حسین به عنوان نیروهای کیهانی پدیدار میشوند. أبو الحسن علی بن إسماعیل الأشعری (۸۷۴ - ۹۳۶) خبر میدهد که ابومنصور العجلی (درگذشت ۷۳۸)، که یک شیعه مذهب متعصب به شمار میامد، ادعا کرده بود که خداوند ابتدا مسیح را آفرید و بعد علی را خلق کرد. اگر پیدایش اسلام با گنوسیسم مسیحی آغاز شده باشد، پس ممکن است که در ابتدا نام مسیح کیهانی در منطقه عربستان به محمد تغییر کرد و بعد این محمد کیهانی در قالب نسخه جدیدی از مسیح به عنوان پیامبر اعراپ مشهور شد. عارفان همیشه میدانستند که اینها شخصیتها اسطورهای هستند و در ارائه الهیات خود به شکل اسطوره بسیار خلاق بودند". (۲)
کالیش ادامه میدهد: " اکنون اگر فرض کنیم که محمد در واقع مسیح است، پس میتوان نام عجیب غریب فاطمه با لقب *ام ابیها* (مادر پدرش) را هم توضیح داد، بدین معنی که اگر معادله محمد = مسیج درست باشد دیگر نمیتوان معادله فاطمه = مریم را انکار کرد. فاطمه در اسطوره جدید به عنوان دختر محمد است، اما به عنوان مریم در اسطوره قدیمی مادر مسیح است. بنابراین فاطمه همزمان مادر پدر خود است. لقب *ام ابیها* به خصوص در فرهنگ شیعه به خاطر سپرده شده است.
اولین نوشته هایی که به احتمال زیاد به علویان (خاندان علی) نسبت داده شدهاند، نوشتههای "قاسم بن ابراهیم الرسی" (۷۸۵-۸۶۰) هستند که به طور تعجب آوری اشارهای به تاریخ خانواده خود نمیکند و مطلب زیادی هم برای گفتن ندارد. از قرار الرسی هنوز خود نمیدانست که سلسله نسب او به طور زنجیرهی تا علی و پیامبر میرسد، همانطور که بعدا ادبیات زیدی ادعا میکنند:
"Rassi etwa weiß selbst noch nichts davon، dass seine Abstammungskette auch gleichzeitig seine Überliefererkette bis zu 'Alī und zum Propheten sein soll، wie es spätere zaiditische Literatur behauptet (۳) ".
همچنین نوه الرسی، یحیی بن حسین (۸۵۹۹۱۱-)، هم به سلسله تبار خود اشارهای نکرده است
اطلاعات ما درباره تاریخ اولیه علویان در واقع بر اساس چندین منبع از قرن سوم اسلامی و بعد از آن است.
کالیش در خاتمه اشاره میکند: "دلیل اصلی نظر من که محمد یک شخصیت تاریخی نیست وجود یک عرفان اولیه اسلامی است و این عرفان اسلامی اذامه عرفان باستان بود".
In der Existenz einer frühislamischen Gnosis، die in der Tradition der antiken Gnosis stand und deren Gedanken später in eine islamische Mystik transformiert wurden، liegt ein wesentlicher Grund für meine Tendenz zur Nichtexistenz eines historischen Muhammad (۴)
مسعود امیرخلیلی
------------------------------------------------------------
۱ - rone/Hinds, God's Caliph, P. 2-25
۲ - Sven Kalisch، Islamische Theologie ohne historische Muhammad.
https://www.giordano-bruno-stiftung.de/sites/default/files/download/kalisch.pdf
۳ - Kalisch
۴ - Kalisch