در یادداشت چراغ به دست برگسل موجود میان پادشاهی و جمهوریخواهان" به طور مفصل به امکان اثرگذاری رضا پهلوی در تحقق گذار دمکراتیک ایران پرداختم.
امری که از نظر تاریخی و تجربهی دیگر کشورهای امکانپذیر و امتحان پس داده بوده برای انطباق با شرایط کنونی ما نیاز به رعایت شرایطی از سوی ایشان دارد.
مهمترین شرط مطرح شده در یادداشت این مساله بود که اولویت اصلی تحقق چنین گذاری تمرکز بر دمکراتیک بودن "ماهیت" نظام آینده است و "نوع حکومت" در نظام آینده مسالهای ثانوی و تصمیمی است که مردم در رفراندوم تعیین نوع حکومت خواهند گرفت.
به این ترتیب اگر ایشان نیز برای حضور موثر در مدیریت گذار قصد جدی دارند باید بر این مساله متمرکز شوند و با پرهیز از مواضع متناقص به طور واضح به آن ورود و درمورد آن اظهار نظر کنند.
ایراد این سخنان:
"گفتن شعار «کینگ رضا پهلوی» بر خلاف این است که در آینده حق انتخاب نوع حکومت وجود دارد. "
و
"من و شما و دیگران از سوی مردم نمایندگی برای تعیین حکومت بعدی نداریم. "
نشان میدهد که او این مساله را به روشنی دریافته و نقش خود در گذار را واضحا مقدم بر آینده سیاسی خود میداند و مهمتر از آن اینکه این آینده سیاسی را نیز وابسته به رای و نظر مردم میداند.
نکته دیگر یادداشت مذکور انتقاد جدی به هتاکی و فحاشی از سوی تمام گروههای سیاسی در جهت تعمیق اختلافات و از جمله طرح این خواسته از ایشان بود که برای حضور موثر ذکر شده با گروههای تندرو و افراد لمپن و هتاکی که مدعی سلطنتطلبی و حول و حوش او هستند به روشنی صفبندی نمایند.
امری که در این سخنرانی به روشنی بدان هم پرداخته شده است:
"باید فحاشی، تهدید و هر نوع رفتار غیر دموکراتیک را محکوم کنیم و باید از عوامل تفرقهانداز اعلام برائت کنیم. "
و
"کسانی به اسم طرفداری از من، کارهایی میکنند که در نهایت به ضرر همه تمام میشود. "
در نهایت، یادداشت به این مساله مهم اشاره میکرد که حتی دمکراتیکترین قوانین اساسی نیز بدون احزاب و تشکلهای منبعث از رای و نظر مردم، تضمین اجرایی نخواهند داشت.
احزاب و تشکلهایی که هم در ساختار قدرت شرکت میکنند، هم برای انتخاب شدن ناچار از پاسخگویی به مردم هستند و هم باعث دست به دست شدن و عدم تمرکز قدرت میشوند.
این سخنان:
"برای نیل به دموکراسی در ایران باید احزاب را تقویت کنیم. "
و همچنین به سراغ گذشته رفتن و نقد آن در این زمینه:
"رفتن به سمت حزب رستاخیز و سیستم تکحزبی از دید من اشتباه بود"
نشان داد که او در این مورد مهم هم با موازین دمکراتیک همراهی نشان میدهد.
شاید مهمترین ویژگی این سخنرانی نسبت به گذشته، شفافیت در ذکر مواضع، مرزبندی با جریانهای تندرو و مهمتر از همه تقدم مساله گذار و ماهیت دمکراتیک آن بر عنوان حکومت آینده باشد.
امری که باید آن را دید و کاملا جدی گرفت.
بنابراین به عنوان یک جمهوریخواه فکر میکنم که شاهزاده رضا پهلوی به عنوان کسی که به طور بالقوه میتواند در گروه مدیریت گذار نقشی محوری ایفا کند، قدم اول را محکم، بدون لکنت و با پرهیز از تناقض در گفتهها، برداشته و حالا توپ در زمین سایر گروهها و خصوصا جمهوریخواهان است و این فرصت میتواند شروع یک ائتلاف و اتحاد جدی میان گروههای متعدد اپوزیسیون برای برنامهریزی و تحقق یک گذار دمکراتیک در شرایطی باشد که جمهوری اسلامی نیز به طور نسبی در ضعیفترین حالت خود به سر میبرد.
این مساله را نیز به تاکید گوشزد مینمایم که ضعیف شدن رژیم و نارسایی حکمرانی دامنگیر آن، در عین نزدیکی به نقطه پایان اما از طرفی عرصه را به مردم تنگتر نموده است؛
چرا که اولا با این ضعف شدید حکمرانی، اوضاع اقتصادی کشور در شرایطی بسیار نامساعد قرار دارد و مردم زیر فشار تورم سنگین ناشی از آن قرار دارند و ثانیا حکومت به دلیل ضعف شدیدی که به جانش افتاده، سعی مینماید با تشدید مشت آهنین و امنیتی کردن بیش از پیش فضا از خود اقتداری پوشالی نشان دهد و هزینهدهندگان این مساله نیز مردم -خصوصا زنان و جوانان- داخل کشور هستند که در تیررس این رفتارهای وحشیانه و امنیتی واکنشی حکومت در حال احتضار قرار دارند.
دلیل این اشاره این است که چنین مسالهای ممکن است برای اپوزیسیون خارج از کشور که بیرون از حوزه تاثیر این اقدامات هستند، قابل لمس نباشد و به همین جهت "باید" از نگاه مردم داخل کشور و شرایط آنان به قضیه نگاه کرد و از این منظر هر دقیقه و ثانیه کمکاری در جهت تحقق گذار معادل وارد آمدن هزینههای جانی، جسمی، روحی، مالی و... برای مردم خواهد بود.
وجود این واقعیت بدیهی که احزاب و گروههای سیاسی با هم عهد اخوت نبستهاند و تنها بر محور تعهد به اصول دمکراتیک همکاری مینمایند، هرگونه بهانه تراشی در جهت از دست دادن زمان برای چنین ائتلاف و اتحادی را نیز بیمعنی میکند.
بابک خطی
*