وقتی تمام ثروت ملی و اقتصاد کشور، رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی، همه قوای کشور و هر چه در ایران است، فقط و فقط در ید اقتدار و وابسته به خامنهای و مختص وی هست. وقتی ایران ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی و... را تبدیل به فقیر ترین کشور دنیا نموده، وقتی برای ایجاد اختناق در داخل، کاشتن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن، اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل، دکترین دائمیاش است. وقتی بهترین فرزندان ملت را اعدام نموده و ماشین اعدام علیرغم اعتراض جهانی، با ظرفیت تمام ادامه دارد. زندانها پر از بهترین فرزندان این کشور است و بیش از هشت میلیون ایرانی تحصیل کرده، در تبعید اجباری ناشی از اختناق و غیر قابل تحمل بودن دیکتاتوری مطلق، در خارج بسر میبرند و مام میهن از خدمات این فرزندانش محروم است. هر ظلم دیده ازین بساط در داخل و خارج، بخود حق میدهد، بررسی کند. که چرا رهبر رژیم اینهمه سفاک جبار قسی القلب، ظالم، کینه توز، بیرحم و سرشار از نفرت از ملت و هر عضوی از این ملت که سرش به تنش بیارزد است، همچون قهرمانان عرصه ورزش، هنر، علم، دانش، روزنامه نگار، نویسنده، کاردان و مهندس و.. حق دارد. بررسی و سئوال کند. که چرا خامنهای رهبر رژیم اسلامی، گوی سبقت را، از همه جنایتکاران تاریخ ربوده است. شرح مشابهتهای شخصیت، رفتار و کردار و گفتار وی با تعدادی از این جنایتکاران را، مبارزین داخل که پیه مظالم این جبار به تنشان خورده، به شرح زیر خلاصه نمودهاند:
- عبدالملک بن مروان خلیفه خونخوار اموی و حاکم خونریزتر از خودش در ایران آن زمان حجاج بن یوسف. امویان علیرغم نیازی که از نظر اداره امور، به ایرانیان بخاطر هزار و پانصد سال تمدن وتجربه اداره کشور، قبل از قوم خود داشتند. اما ظلم بی حدشان سرانجام دامنشان را گرفت. قیام ابومسلم خراسانی سردار ایرانی، باین حکومت جابر پایان داد و چون بنیانگذار خلافت عباسی، جنبش سیاه جامگان به رهبری ابومسلم بود. امور کشور، بار دیگر به دست ایرانیان افتاد و فرهنگ و زبان فارسی، همگانی شد.
- سلطان مراد چهارم از سلسله عثمانی- دکتریناش در اداره کشور، همچون خامنهای، جنگ با خارج و سرکوب در داخل بود، به همین خاطر تمام دوران حکومت وی به جنگ در خارج و کشتار مخالفین در داخل و اعزام نیرو و اشغال بی جهت سرزمینهای دیگر گذشت. سرانجام این جنایات موجب مرگ زودرساش در بیست و هفت سالگی با بیماری نقرس گردید.
- لئوپولد دوم بلژیک، که با ایجاد رعب و وحشت با اعدام و زندان و شکنجه سعی در حفظ اقتدار خود داشت، کشتار بزرگی را در کنگو بنام خود در تاریخ ثبت نمود و سرانجام با مرگ سختی روبرو شد و مردم بیگناه کنگو از شرش نجات یافتند.
آتیلا- رهبر هونها در اروپا- که عمدتا از نیروهای نیابتی، برای فتوحات خود استفاده میکرد. در قلمرو و فتوحات وی، کسانی که نمیخواستند جان خود را از دست بدهند. باید به ارتش بیرحم وی ملحق میشدند. که سرانجام در شب زفاف خود در چهل و هشت سالگی، با خونریزی داخلی به درک واصل شد.
نرون-یکی از رهبران خونخوار روم، آنچنان به ملت خود ظلم کرد و جنایت نمود. که سرانجام مردمی که دیگر چیزی جز جان شیرین خود نداشتند، که از دست بدهند، آن را در طبق اخلاص گذاشته، یک پارچه و متحد، علیه نرون قیام نموده، وی را وادار به خودکشی نمودند.
فرانسیسکو پیزارو- اسپانیایی که با جمله به پرو حکمران آن کشور شد. که علیرغم بیسوادی یا همچون رهبر رژیم اسلامی، کم سوادی، تنها هنرش جنگ و کشتار و زندان و اعدام و شکنجه مخالفین خود بود و سرانجام بدست یکی از همراهان خود کشته شد.
ایوان مخوف-بعلت کشتار و جنایاتی که بی دلیل و به هر بهانه در روسیه انجام میداد. به مخوف شهره یافت. همچون رهبر رژیم، تا هر روز عدهای اعدام زندانی شکنجه و کشته نمیشدند، آرام و قرار نداشت. سرانجام بعلت سنگینی بار این جنایات سکته قلبی کرده به درک واصل شد.
پل پوت-رهبر خمرهای سرخ کامبوج، که همچون خامنهای، قدرت خود را، در کشت و کشتار و زندان بیگناهان و ظلم و تعدی و تجاوز و تبعید و حذف مخالفین میدید. بعلت سواد اندک، از باسوادان و متخصصین متنفربود و همچون خامنهای دارو و دکتر و بهداشت کشور، در انحصار وی و نزدیکان و مجیز گویاناش بود. از ورزشکاران، تحصیل کردگان، الیت مردمی، متنفر بود. کسانیکه حرفی برای گفتن و قد و قامت و روح بلندی داشتند را، ازبین میبرد. وی در حال انتقال به دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت بود. که از ترس سکته کرد و به درک واصل شد.
استالین- وی نیز همچون رهبر رژیم علاقه وافری به سر به نیست کردن منتقدان و مخالفین خود داشت. قدرت و پیروزی خود را در ایجاد رعب و وحشت در جامعه میدید. همچون خامنهای، تمام اقتصاد کشور در اختیار خودش و نزدیکانش بود و آن را طوری اداره میکرد. که فقر در جامعه همگانی باشد. که مرگ نیز همه جا گیر باشد. تا دست ملت بسوی وی و تعاونیها و کارگزاناش دراز باشد. در زمان استالین همچون رهبر رژیم، کوچکترین حرف و حرکتی، که از نظر وی مشکوک بود، چه در داخل و چه خارج عواقب وخیمی برای اتباع شوروی، در پی داشت. وی نیز چون رهبر رژیم، از افشاگری و حقیقت گوئی و رسانههای عمومی مستقل اعم از داخلی و خارجی نفرت داشت. آخر سر هم همین دیکتاتوری مطلق، جاناش را بر باد داد و ویرا در دفتر کارش مرده یافتند.
همه این ظالمان و دیکتاتورها، سرانجام نابود شده، نام بد و زشتی در تاریخ از خود باقی گذاشته و در غایت امر مردم پیروز شدند. ملت ایران نیز، سرانجام برین بساط اهریمنی - انیرانی سرشار از جهل و جور و خون و جنون و ظلم، غلبه خواهد کرد. ظلم پایدار نمیماند. این جبر تاریخ است.
علی اکبر امیدمهر
*

تربت سید الشهدا، گیله مرد