«بار دیگر به آن هموطنانی که می گویند ایران را بچسب و نقض حقوق انسان در وطن را و دیگران بما مربوط نیست می گویم: دفاع از حقوق انسان محدود به مرزهای وطنمان نمی شود چرا که همانگونه که انسان، بودنی جهانی است، حقوق انسان نیز مرز بردار نیست و «همه مکانی و همه زمانی و همه کسانی» است. در نتیجه آن کسی که برای دفاع از حقوق انسان مرز معین می کند، با این مرز کشیدن به صدای بلند می گوید که به حقوق انسان باور ندارد و نظام آپارتایدی در درون آنها ساری و جاری است.»
دیشب از قتل فاطمه حسونا، از طریق مصاحبه سپیده فارسی، مستند ساز ایرانی تبعیدی در فرانسه با سایت اوپن دموکراسی آگاه شدم و گرمی و سوزش اشکهای او بر جانم نشست. (1)
با یاد عکسی که فاطمه پر از زیبایی و غرور با دوربینش از خود گرفته بود به خواب رفتم و همان نگاه مهربان و انباشته از شجاعتی که حاضر نبود از غزه خارج شود و گفته بود که «شجاعت ما از آنجا می آید که "هیچ چیز برای از دست دادن نداریم.» نیمه شب از خواب بیدارم کرد و مرا بر آن داشت که در این رابطه مطلبی بنویسم هرچند ناباوری از آنچه رخ داده بود تمرکز را دشوار میکرد.
پریشب دو خلبان اسرائیلی، دستور بمباران خانه ای که فاطمه حسونا و خانواده اش در آن زندگی می کردند را گرفتند. روز قبل از این فاجعه، سپیده فارسی که با یاری فاطمه حسونا، فیلم مستندی از جهنم غزه ساخته بود با شادی فراوان با فاطمه تماس گرفته و خبر داده بود که فیلم آنها در فستیوال کان پذیرفته شده است و ظاهرا همین اتفاق برای صدور دستور بمباران خانه فاطمه حسونا کافی بود.
اسم آن دو خلبانی که با عملیاتی غیر قابل تصور، از میان رادارها و ماهواره های رد گیر و آتش ضد هوایی سنگین و موشکهای ضد هوایی فلسطینی ها در غزه عبور کرده تا در نیمه شب بمب چند صد کیلویی خود را به خانه کوچک فاطمه و خانواده اش شلیک کنند را نمی دانم آ اما گویی فاطمه با اسلحه دوربین خود و با شلیک دائم دوربینی که سخت آن را دوست می داشت، موفق شده بود که بخشی از جنایتهای جنایتکارترین ارتشهای دوران را به تصویر بکشد و حال قرار بود که این شواهد در فستیوال کان به نمایش در آید.
نمی خواهم نام آن خلبانان اسرائیلی را که قبل از انجام ماموریتشان، خانواده هاشان آنها را از زیر تلمود رد کرده و پشت سرشان آب پاشیده اند تا بروند و دختری 25 ساله را با دوربینش و خانواده اش نابود کنند بدانم ولی باور میکنم که دیر یا زود، اسامی آنها در کنار دیگر جنایتکاران جنگی و در کنار نتانیاهو و گالانت در برابر قضات "دادگاه کیفری بین المللی قرار خواهد گرفت.
سوال دوباره و رتوریکم این است که چرا تنها "دموکراسی" خاورمیانه که خود را "ویلایی در محاصره جنگل" وحشی ها توصیف می کند، می باید قهرمان بی بدیل وحشیگری شود و فاطمه را هم به قتل برساند؟ تصور آن هیچ مشکل نیست که بعد از مطلع شدن از تصمیم فستیوال کان، فرماندهان اطلاعاتی جلسه گذاشته اند در باره اینکه چه باید کرد؟ می دانستند که بزودی فستیوال کان از دولت اسرائیل درخواست خواهد کرد تا اجازه خروج به فاطمه بدهد تا دختری که در بزرگترین زندان روباز جهان متولد و بزرگ شده بود و حال اسرائیل آن را به وحشتناک ترین جهنم روی زمین تبدیل کرده بود در برابر دوربینهای رسانه های جهان به عنوان شاهد زنده این جنایتها ظاهر شود. آنگاه دنیا، بار دیگر در چهره و سخنان فاطمه می دید که اسرائیل، به عنوان آخرین «پروژه شهرک نشینهای استعماری/settler colonial project» در ادامه نسل کشی/جنوسایدهایی مانند جنوساید سرخپوستان آمریکا و بومی های استرالیا ایجاد شد و حال سر و کار اسرائیل و دولتهای غرب تولد بخشیده به این پروژه، با مردمی افتاده است که نسلهاست از خانه و کاشانه خود رانده ولی حاضر نیستند سرنوشت محتوم خود را که همان مرگ در سکوت و گمنامی است را بپذیرند.
به همین علت است که فاطمه حسونا در شعر خود به فریاد می گوید:
« اگر من بمیرم، من یک مرگ (باصدای) بلند می خواهم»
چرا که هر روز شاهد نقض حقوق انسانها در غزه بود که در سکوت خبری یکی بعد از دیگری چون گلهای ناشکفته بر زمین می افتادند و کسی صدای آنها را نمی شنید و اینک نیز نمی شنوند و در میان آمار مردگان شماره ای بیش نیستند و بسیاری که هنوز شماره نیز نشده اند. او می خواست که مرگ او فریاد سکوت آنها که هنوز هزارن هزار از آنها در زیر ساختمانها دفن هستند و اسرائیل دموکراتیک اجازه ورود خبر نگاران را نمی دهد باشد.
در نتیجه، فرماندهان اطلاعاتی دولت اسرائیل، به حساب خودشان، باید بین «بدتر» و «بدترین» انتخاب می کردند و اینکه جنایتهای در حال انجام خود را با جنایتی دیگر پنهان کنند و یا اجازه خروج او را بدهند؟ البته از آنجا که از کوزه همان تراود که در اوست، تصمیم گرفتند تا صورت مسئله را پاک کنند. فکر کردند که "بدتر" را انتخاب کرده اند و هیچ نفهمیدند که با انتخاب این "بدتر" خود را گرفتار "بدترین" کرده اند.
اسرائیل را چه شده است؟
در بهترین حالت، جنایتکاران صهیونیست، باز تکرار تراژدی شکسپیری می باشند که لیدی مکبث ذوب شده در شهوت قدرت می خواست که زنانگی اش (آنسانیت اش) از او گرفته شود:
«ای ارواحی که افکار مرگبار را میسازید، زنانه بودن (انساتیت) مرا از من بگیرید و وجودم را سرشار از قساوت کنید.»
ولی کم کم وجدانش مرگ خود را نمی پذیرد و به زندگی باز می گردد و اینگونه او رامجبور می کند تا عقاب اعمال خود را ببیند. می خواهد از خود فرار کند و شروع به شستن دستان خون آلود خود می کند ولی دوباره دستان خود را خونین می بیند.
اینگونه است که ما شاهد سیر صعودی خودکشی در میان نظامیان اسرائیلی که دستشان به خون کودک و زن و مرد فلسطینی آلوده شده است می باشیم. (2) ولی روانشناسانی که خود دچار جنون جنایت شده اند و آنقدر در جنایت از خود بیگانه و شاید معتاد به جنایت که هدف حرفه خود را از یاد می برند و در پی یافتن راه هایی می باشند که سرباز اسرائیلی از کشتن و زنده بگور کردن فلسطینی ها احساس گناه نکند و کارش به خود کشی نرسد.
راهکار را قبلا آمریکا که با همین مشکل در ویتنام روبرو شده بود در اختیار آنها گذاشته است. توضیح اینکه ارتش آمریکا برای اینکه هر چه بیشتر کشتار مردم ویتنام را برای نظامیان خود عادی جلوه دهد به آنها آموزش می داده است که ویتنامی ها نه انسان، بلکه موجوداتی بین میمون و انسان می باشند. ولی اسرائیلی ها به چنین آموزشی نیاز نداشتند. گیدیون لوی/Gideon Levy روشنفکر و ژورنالیست انسان دوست اسرائیلی، قبل از حمله 7 اکتبر توضیح پذیرفتن اعمال خشونت و جنایت در مورد فلسطینی ها در میان اکثریت مردم اسرائیل را داده و سه علت برای آن ذکر کرده بود:
الف. ما (اسرائیلی ها) خود را نژاد برتر می دانیم و بنابر این به خود حق می دهیم که هر عملی را مرتکب شویم (قابل توجه ایرانی های اسرائیل اللهی، صهیونیستها شما را نیز نژاد پست تر می دانند).
ب. در تاریخ، سلطه گری های بیرحمانه وجود داشته است ولی ما اسرائیلی ها در عین حال که بیرحمانه سلطه گری می کنیم، بطور هم زمان خود را قربانی هم می دانیم و این امری بیسابقه در تاریخ بشریت است. گلدا مایر، گفته بود که بعد از هولاکاست، اسرائیل حق دارد که هر کاری را که می خواهد انجام دهد.
پ. به فلسطینی ها، نه به عنوان انسان که به عنوان مادون انسان (بقول رئیس ستاد ارتش اسرائیل، گالانت که فلسطینی ها را «حیوانات انسان نما» توصیف کرده بود) نگاه می کنیم.( 3) جنون جنایت ارتش و دولت و جامعه اسرائیلی چنان گسترده شده است که بالاخره روز قبل، فیلم «روحت را روی دستت بگذار و قدم بزن» فاطمه و سپیده، حتی بزرگترین سازمان یهودی های اسرائیل که همیشه و بشدت از اعمال دولت اسرائیل دفاع کرده است و بر سر منتقدان جنایتهای اسرائیل چماق "ضد یهودی" میکوفتند، روز قبل از پذیرفته شدن فیلم دیگر تاب نمی آورند و بسیاری از آنها از جنایتهای اسرائیل تبری می جویند و در نامه ای سر گشاده می گویند:
«روح اسرائیل از هم دریده شده است... و دیگر نمی توانند (بر جنایتها) چشم بر گردانند و سکوت کنند.» (4) به سخن دیگر، اسرائیل در کلیت خود دچار جنون جنایت شده است.
ولی بقول پروفسور جفری ساکس، نه تنها سرائیل است که عامل اصلی تمام جنگهای خاورمیانه است بلکه بدون حمایت فعال غرب و بخصوص آمریکا، اسرائیل قادر نبود و نیست که حتی یک روز با فلسطینی ها بجنگد. (5)
در واقع، بقول نورمن فینکلشتاین/Norman Finkelstein روشنفکر یهودی آمریکایی، جنایتهای اسرائیل در غزه، بطور کامل ماسک حقوق بشری غرب را از صورتشآن کشید و به زمین انداخت تا در همکاری فعال غرب در انجام جنوساید، جهان، چهره واقعی غرب نژاد پرست را که دچار بن بست اندیشه راهنما و سقوط اخلاقی شگرفی شده است را ببیند.
شدت جنایتهای اسرائیل و در عین حال حضور فضای مجازی و وجدانهای آزاد جوانان آمریکا از یهودی گرفته تا سکولار و دیگر مذاهب آنگونه است که حتی با وجود اینکه رسانه های اصلی آمریکا و دستگاه سیاسی آمریکا بشدت از اسرائیل طرفداری میکند، بگونه ای که دولت ترامپ و کنگره آمریکا به مهمترین دانشگاه های آمریکا از جمله کلمبیا و هاروارد اعلام جنگ داده است تا مانع تظاهرات مخالف نسل کشی فلسطینی ها در غزه بدست ارتش اسرائیل شوند و دانشجویان را به جرم استفاده از آزادی بیان که اصل اول قانون اساسی آمریکا و ستون پایه دموکراسی در آمریکا باید باشد را دستگیر و محاکمه می کند. با این وجود سنجش افکار نشان می دهد که اکثریت مردم آمریکا بخصوص جوانان آمریکایی طرفدار دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، نظری منفی نسبت به اسرائیل پیدا کرده اند. (6)
فلسطین را رها کن و به ایران بچسب!
دیگر اینکه، هر زمان که از جنایتهای تنها "دموکراسی" در خاورمیانه یعنی جامعه سخت نژاد پرست و آپارتاید اسرائیل می نویسم، هموطنانی که همچون دیو وارونه کار شاهنامه، واکنش رژیم خیانت، جنایت و فساد شده اند، در بهترین حالت اعتراض می کنند و اینکه چرا به نقض حقوق انسان و جنایتهای رژیم خودمان نمی پردازید؟!!! بار دیگر به این غفلت کنندگان از حقوق انسان، می گویم که دفاع از حقوق انسان محدود به مرزهای وطنمان نمی شود چرا که همانگونه که انسان، بودنی جهانی است، حقوق انسان نیز مرز بردار نیست و «همه مکانی و همه زمانی و همه کسانی» است. در نتیجه آن کسی که برای دفاع از حقوق انسان مرز معین می کند، با این مرز کشیدن به صدای بلند می گوید که به حقوق انسان باور ندارد و نظام آپارتایدی در درون آنها ساری و جاری است.
آخر اینکه، یادمان باشد که ماه همیشه زیر ابر پنهان نمی ماند و فردا که هولاکاست اسرائیلی ها در کنار هولاکاست آلمانی ها جای خود را باز کرد و فرزندان ایران زمین از مادران و پدارن خود سوال کردند که زمانی که هولاکاست/جنوساید/نسل کشی فلسطینی ها در جریان بود، شما چه کوششی برای جلوگیری از آن کردید، چه پاسخی خواهیم داد؟
(1)
https://www.youtube.com/watch?v=tk2mGkl4alc
(2)
(3)
https://www.instagram.com/p/DIULbawMXF2/?hl=fr
(4)
(5)
https://www.instagram.com/p/DIb1YfPsvrh/?hl=fr
(6)