نویسندگان: «رمکو بروکر» استاد مطالعات کره در دانشگاه لیدن؛ «کاسپر ویتس» چینشناس و ژاپنشناس در دانشگاه لیدن و «دامون گلریز» پژوهشگر و مدرس در دانشگاه لاهه. (این یادداشت در روزنامه «فولکس کرانت» هلند منتشر شد.)
ترجمه: دامون گلريز
«هدیهای بینظیر برای دشمنان آمریکا.» این تعبیری است که در توصیف انحلال «آژانس رسانههای جهانی آمریکا» (USAGM) توسط دولت ترامپ به کار رفته است؛ سازمانی که در اصل برای کشورهایی تأسیس شده بود که از آزادی رسانهایِ محدودی برخوردار هستند. با اینحال، این رویداد همچنین میتواند فرصتی را برای اروپا فراهم کند تا این خلأ آشکار را پر کند.
فرمان اجراییِ اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای انحلال «آژانس رسانههای جهانیِ آمریکا» فرصتی تاریخی برای اتحادیهی اروپا فراهم کرده است تا بتواند روایت ژئواستراتژیک اروپایی از نظم جهانی را تثبیت کند. در واقع، کشورهای اروپایی میتوانند گفتمان دموکراتیک خود را با در دست گرفتن مدیریت استراتژیک رسانههای بینالمللی، که تا کنون عمدتاً در کنترل ایالات متحده بود، تقویت کنند و، از این طریق، هزاران روزنامهنگار را در چهارچوب آن یکپارچه نمایند.
باید توجه داشت که انحلال ناگهانی و بیپروایانهی رسانههای بینالمللی آمریکایی (مانند صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد) خلاء اطلاعاتیِ بزرگی را برای دستکم نیممیلیارد کاربر در بیش از 64 زبان ایجاد کرده است و اگر اتحادیهی اروپا نتواند این خلاء مخاطرهآمیز را با درایت پر کند، فقدان رسانهایِ ایجادشده در نتیجهی فرمان اجراییِ ترامپ، فرصت فوقالعادهای را برای کشورهای اقتدارگرا و غیردموکراتیک و سرکوبگر، از جمله چین و روسیه و ایران، مهیا خواهد کرد تا دامنهی روایتهای خود از نظم ژئواسترتژیک جهانی را گسترش دهند. و خب، تردیدی نیست که این رویداد، بهطور بالقوه، تهدیدی برای امنیت ملیِ کشورهای اتحادیهی اروپا در بلندمدت و حتی کوتاهمدت خواهد بود.
برای ملموستر کردن این خطر بالقوه و بهعنوان یک نمونه، باید متذکر شد که رسانههای دولتیِ چین، پیشتر و با شور و حرارت بسیار، به این خبر واکنش مثبت نشان دادهاند، که البته تعجبی ندارد، چون رادیو آسیای آزاد از معدود رسانههایی بوده است که روزانه گزارشهای بسیاری به زبانهای اویغوری و تبتی ارائه میکند و، در واقع، یک منبع خبریِ آزاد و همسو با کشورهای دموکراتیک در برابر تبلیغات رسمیِ دولت چین به شمار میرود.
کنترل رسانههای بینالمللی توسط اتحادیهی اروپا برای کرهی شمالی نیز به همان اندازه مضر است؛ زیرا بسیاری از کارگران (و حتی سربازان) کرهی شمالی در خارج از کشور به این برنامهها گوش میدهند، که باعث افزایش آگاهی و اقدامات عملیِ مثبت و سازنده در راستای گسترش آزادیهای دموکراتیک میشود.
ماشینهای تبلیغاتیِ آیتاللههای حاکم بر ایران نیز از محدود شدن رسانههای آمریکایی در نتیجهی فرمان اجراییِ ترامپ استقبال کرده و آن را «ضربهی بزرگ» توصیف کردهاند، زیرا هم میتواند جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران را تضعیف کند و هم از «فشار بینالمللی» بر رژیم بکاهد. و این تحولات برای مردم ایران ناخوشایند است، زیرا ایران، با توجه به تعداد بالای روزنامهنگاران زندانی در آن، یکی از بزرگترین زندانهای روزنامهنگاران در سراسر جهان محسوب میشود.
پاسخهای دیپلماتیک به نقض حقوق بشر در کشورهایی همچون ایران ــ که سازمان ملل آن را «جنایت علیه بشریت» میداند ــ تنها زمانی مؤثرند که با روایتی قانعکننده از اهمیت حقوق بشر همراه شوند. و وظیفهی ارائهی فراگیر و گستردهی چنین روایت قانعکنندهای، طبیعتاً، بر عهدهی رسانههای آزاد است. و این بار دیگر اهمیت اقدام عملی و برنامهریزیشدهی کشورهای اروپایی در کنترل رسانههای آزاد را نشان میدهد.
قدرت نرم
پس از سیاستهای اخیر دولت ایالات متحده در کاهش نقش مالی و نظامیِ خود در ناتو و تلاشهای آن برای پایان بخشیدن به جنگ اکراین، که طبیعتاً با اعطای برخی امتیازات به دولت روسیه همراه خواهد بود، اروپا بهدرستی شروع به جدیتر گرفتن امنیت خود کرده است. با اینحال، این بیداریِ ژئوپلیتیک باید فراتر از دفاع مادی باشد. یعنی، علاوهبر ایجاد قدرت سخت تحت برنامهی «بازسازیِ نظامیِ اروپا» (ReArm Europe)، اتحادیهی اروپا باید بهطور استراتژیک قدرت نرم ویژهی خود را نیز برای پر کردن خلاء ایجادشده توسط ایالات متحده به کار گیرد.
اروپا باید فعالانه داستان موفقیتهای خود در آزادی، رفاه و صلح را تبلیغ کند و افراد همفکر با خود را پیرامون این ارزشهای محوری متحد کند. تردیدی نیست که این رسانهها باید اجازهی انتقاد از خودِ اروپا را نیز بدهند، بهویژه در مورد موضع اروپا در قبال کشمکشهایی همچون کشمکشهای غزه و یمن. سرمایهگذاری در نگرشهای انتقادیِ غیراروپایی، در نهایت، این فرصت را برای اروپا فراهم خواهد کرد تا دامنهی نفوذ دیدگاههای خود را گسترش دهد.
در داخل اروپا، جمهوری چک پیشتر پیشنهاد داده است که رادیو اروپای آزاد را به مالکیت خود درآورد. با گسترش این رویکرد به رسانههای فعال در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، اروپا میتواند «قلبها و ذهنها» را در این مناطق به دست آورد. این تحول برای محافظت از امنیت و سبک زندگیِ اروپا در درازمدت، بهویژه در آستانهی «انقلاب صنعتی چهارم» ــ دورهای که با هوش مصنوعی و تغییرات ژئوپلیتیک مرتبط با آن تعریف میشود ــ بسیار حیاتی است.
آزادی بیان
اگرچه ممکن است این نگرانی چندان عاجل و فوری به نظر نرسد، اما اروپا دیگر نمیتواند این نگاه غیرواقعبینانه را بپذیرد که رویدادهای آسیا و خاورمیانه و یا جاهای دیگر تأثیری بر شرایط داخلیِ اروپا نمیگذارند. شرکت نکردن و ــ بدتر از آن ــ شکست در جنگ روایتها این خطر را به همراه دارد که اروپا مغلوب دیدگاههای دیگر کشورها با همه پیامدهای آن شود.
ارزشهای دموکراتیک در سراسر جهان رو به زوال و نابودی است. در سال 2023، سهچهارم جمعیت جهان تحت حکومتهای استبدادی زندگی میکردند، در حالی که این رقم در سال 2013 به نیمی از جمعیت از جهان میرسید. آزادی بیان نیز بیشترین کاهش را داشته و در سال 2023 وضع آن در 35 کشور جهان بدتر شده است. در مقابل، کشورهای عضو اتحادیهی اروپا از نظر ارزشهای دموکراتیک، آزادی بیان و احترام به حقوق بشر بالاترین رتبه را دارند.
اروپا باید به ترویج دستاوردهای فرهنگیِ خود بپردازد، بهویژه به این علت که «جداییِ» فراآتلانتیک بین اروپا و ایالات متحده طولانیمدت به نظر میرسد. از سوی دیگر، تجربه نشان میدهد که ندای رسانههایی همچون صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد عمیقاً در بین مخاطبان خود در جوامع غیرلیبرالِ تحت انقیاد حکومتهای اقتدارگرا طنینانداز میشود. در نتیجه، لیبرال ـ دموکراسی، بهعنوان الگوی اصلیِ حکمرانی در اروپا، همچنان بهمنزلهی بهترین پیام غرب به مردم کشورهای تحت ستم باقی میماند، بهویژه زمانی که با یک الگوی کاربردیِ موجود پشتیبانی شود.
الگوی اروپایی، که براساس اجماع چندجانبه و تصمیمگیریِ جمعی ایجاد شده، باید بهطور گستردهتر و قانعکنندهتری منتشر شود و باید شامل دیدگاههای انتقادی در مورد اینگونه چهارچوبهای تعاملی باشد. رهبریِ اروپا در سیاستهای محیطزیستی، حریم خصوصی و حقوق بشر جایگزینی برای سیاستهای مخربی که توسط منافع گروهی کوچک از افراد قدرتمند هدایت میشود ارائه میدهد. در اتحادیهی اروپا، هلند باید از تبلیغ این روایت دفاع کند و موقعیت دیپلماتیک خود را در اتحادیهی اروپا تقویت نماید.
در عصر پیچیدهی ما که همهچیز به هم ارتباط دارد، این داستاننویس است که روایت غالب را دیکته میکند. و کسانی که این روایت را کنترل میکنند، آینده را هم تحت کنترل خود خواهند داشت. باری، اروپا باید مشعلی را که آمریکا به زمین انداخته است به دست بگیرد.