Friday, Apr 25, 2025

صفحه نخست » به بهانه مرگ دردناک حسن عرب زاده و فرزندش و نقدی بر نوشته هایی در این رابطه، محمود زهرایی

Mahmoud_Zahraei.jpgزنده یاد حسن عرب زاده روز گذشته دراقدامی دردناک خود را همراه با پسر بیمارش از ساختمانی در برلین به پایین پرت نمود و هردو جان خود را از دست دادند. بنابر آنچه در این رابطه منتشر شده است، آقای عرب زاده و همسرش بیش از چهل سال از فرزند بیمارشان نگهداری میکردند، وسرسختانه از انتقال فرزندشان به محل های مخصوص نگهداری این بیماران مخالفت می نمودند. زنده یاد حسن که به علت پیری خود و همسرش قادر به ادامه کمک رسانی به فرزندشان نبوده، در اقدامی فردی و بدون مشورت و هماهنگی با همسرش، به زندگی خود و فرزندشان پایان می دهد. محتوای تاییدگرایانه و حتی تمجیدگرایانه در نوشته هایی که در این رابطه منتشر شده است مرا وادار به تهیه این نوشته کوتاه نمود.

با تاثر و تاسف از فقدان زنده یاد حسن عرب زاده و فرزندش محسن و با تسلیت به بازماندگان این عزیزان و بویژه به مادر و همسری داغدار، مایلم به چند نکته اشاره کنم:

۱- زنده یاد حسن می توانست در مورد زندگی خودش تصمیم بگیرد همانگونه که همه ماها درست یا نادرست و آگاهانه و یا از شدت بیماری و یاس، می توانیم در مورد زندگی خود تصمیم بگیریم واقدام به خودکشی کنیم. .این فارغ از اینکه آگاهانه باشد و یا ناآگاهانه، یک «خودکشی» است و هرچند برای بازماندگان تبعات دردناکی دارد اما به ظاهر به دیگری آسیبی نمی رساند و فرد مرتکب خودکشی فقط جسم خودش را در معرض نابودی قرار داده است.

۲- اما همراه کردن فرد دیگری در اقدام به خودکشی، حتی اگر فرزندمان باشد، دیگر خودکشی نیست ونام «قتل عمد» به خود می گیرد.

مسلما من و شما و همه آزاداندیشان و همچنین نویسندگان نوشته های مزبور، آنگونه که فقیهان اسلام و حکمرانان ج.ا معتقدند، معتقد نیستیم که پدران، صاحبان فرزندان خود هستند و مجاز به اخذ هر تصمیمی در مورد آنها.

۳- محسن بیمار بود و شاید خودش قادر به تصمیم گیری در مورد خود نبوده است. تصمیم گیری در مورد سلامتی و مرگ و زندگی این افراد بنابر قوانین دنیای آزاد، منجمله آلمان، به عهده پدر و مادر و پزشکان و سیستم قضایی است. حسن در تصمیمی انفرادی نه تنها پزشکان و سیستم قضایی که حتی همسر خود را نیز در این تصمیم گیری کنار گذارده است.

آیا همسرش نیز با این اقدام او موافق بوده است؟ آیا تحمل درد جانکاه ازدست دادن دو عزیز تا پایان عمر، انتخاب همسرش بوده است؟ آیا اقدام حسن اقدامی فداکارانه برای نجات فرزندش از درد زیستن بوده و یا وارد آوردن درد و رنج زیستن برای همسرش؟

به عنوان یک پزشک، معتقد به انجام عمل « مرگ خودخواسته» هستم و خود با کمال میل در کمک به بیمارانم که از درد و رنج بی انتها و ناعلاج رنج می برند، فعالانه شرکت می کنم اما این اقدام پدر در کاستن از درد و رنج فرزند را نمی توانم به هیچ صورتی توجیه نمایم.

۴- به عقیده من مخالفت با عدم انتقال محسن به کلینک مخصوص این بیماران، نه تنها این بیمار را از کمک رسانی خوب و حرفه ای محروم نموده بلکه باعث نابودی آرامش پدر و مادرو نهایتا به خاطر فشار جسمی و روحی منتج از این مراقبت های سخت، زنده یاد حسن را مجبور به اخذ سخت ترین و دردناکترین تصمیم زندگی اش نموده است. تصمیمی که منحر به نابودی زندگی پدر و پسر و سپس استمرار درد جانکاه مادر شده است.

۵- ماندن بر سر تفکرات سنتی و ناهمراهی با قانونمندیهاتی مدرن و پیشرفته برای هیچکس امتیازی نخواهد بود.

۶- ای کاش این عمل زنده یاد حسن نه سرمشق ما باشد و نه مورد تایید و تحسین ما. عمل او صادقانه و با گذشت از شیرین ترین دارایی انسان یعنی زندگی اش است، اما آنچه از این عمل صادقانه برجای مانده نابودی فیزیکی غیرضروری دو انسان و نابودی روحی انسانی دیگر است.

درد و رنج طاقت فرسای داشتن و نگهداری فرزند بیمار غیر قابل توصیف و گاه افزون از توان انسانی است. این درد و رنج توانفرسا و زندگی سوز را درک می کنیم و در مقابل بیش از چهل سال مشقت و رنجی که این پدر و مادر برای نگهداری فرزندشان کشیدند سر تعظیم فرود می آوریم و این عمل مقدس آنها را تحسین می کنیم اما همه اینها نمی تواند دلیلی بر درست بودن تصمیم آنها و توجیه گر تصمیم نهایی زنده یاد حسن باشد.

من شخصا بطور ویژه ای در تماس با چنین کودکان بیمار و والدین آنها هستم. پدر و مادرها تا زمانیکه می توانند در خانه از فرزندشان نگهداری کنند با کمال میل و با تمام توان اینکار را انجام می دهند و از زمانیکه دیگر قادر به نگهداری و ارائه خدمات درست و حرفه ای نیستند دردمندانه آنها را به خانه های مراقبت از چنین بیمارانی منتقل می کنند و در این خانه ها بی نهایت حرفه ای و مهربانانه از آنها نگهداری می شود و پدر و مادرها مرتب و گاه روزانه به عزیزان خود سر می زنند. این تصمیمی عاقلانه، عملی و حتی در محتوا انسانی و انساندوستانه و فارغ از خودخواهی های فردی است. در این میان نیز شاهد برخوردهای غیرواقع گرایانه و احساسی و حتی خودخواهانه بعضی از والدین در اصرار به عدم انتقال عزیزانشان به این مراکز بوده ام که تقریبا همه و همیشه از جانب اقلیت های آسیایی و دیگر کشورهای اسلامی بوده است.

در قضاوتی صریح، سرسخت و شاید برای عده ای غیر قابل قبول، ادعا می کنم که عمل پدر و مادرهایی که با دردمندی و برخلاف میل باطنی اشان حاضر به انتقال فرزندانشان به محل نگهداری بیماران می شوند، انساندوستانه و «فداکارانه» است و عمل پدر و مادرهایی که به هر شکل و به هرقیمتی می خواهند فرزند بیمارشان را در خانه نگهدارند، عملی «خودخواهانه» است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy