وجود اعتقادات مذهبی در هیچ کجای جهان، فینفسه مانعی برای تحقق آزادی و دمکراسی نبوده، زندگی مسالمت آمیز تمام عقاید و مذاهب در کنار هم، البته به شرط وجود احترام متقابل بین آنان و مهمتر از هر چیز شخصی بودن محدودهی این عقاید و تفکرات و عدم مداخلاتی مثل سیاست در آن، همهجا ممکن است.
تجربهای که در بسیاری از نقاط جهان رخ داده است و خود ما در ایران نیز در برهههایی از تاریخمان در ایران شاهد این همزیستی مسالمت آمیز میان عقاید و مذاهب گوناگون از شیعه و سنی و بهایی گرفته تا زرتشتی و کلیمی و مسیحی و آتئیستها و ... بودهایم.
وانگهی با توجه به بینتیجه، نادرست و حتی گاه مخرب بودن مفهوم تک روایتی در عقاید و باورها، شرط اعتدال، به خرج دادن تساهل و تسامح است.
اما بجز این حقیقت روشن، چیزی که مذهبیها خصوصا باورمندان مذهب شیعه در ایران باید بدانند این است که مذهب آنها با آنچه حکومت به عنوان مذهب رسمی معرفی میکند یکسان نیست.
مذهب برای حکومت تنها ابزاری برای گسترش قدرت، تداوم زورگویی و سیطره هرچه بیشتر خود بر جامعه است. چنانکه برای توجیه اهداف خود، مواردی چون ولایت فقیه و حجاب را بالاتر از تمام اصول و فروع شناخته شده همان مذهب مورد نظر خود قرار داده طی تمام چهار دهه اخیر، به طرفهالعینی و با اسبابی چون احکام حکومتی بارها و بارها تمام اصول و فروع مذهب رسمی مورد ادعای خود را به بازی گرفته است.
اوج این دکترین، در سخنان اولین رهبر حکومت فعلی، تئوریزه شده و تبلور یافته است که در آن حفظ حکومت وقت از حفظ جان یکی از مقدسترین سمبلهای مذهب شیعه یعنی "امام زمان" نیز مهمتر شمرده شده است.
بنابراین کاملا روشن است که در مسیر مذهب حکومتی وقایعی مثل عزاداری عاشورا یا جشنهایی چون غدیر و مبعث یا مراسم تولد و وفات امامان شیعه و... هیچگاه جنبه صرفا دینی نداشته، در خدمت ارباب قدرت و توسعه هرچه بیشتر این اقتدار و زورگویی است و به همین دلیل شرکت جستن در آن و جزیی از آن بودن نیز نه تنها یک عمل مذهبی صرف به حساب نمیآید که مترادف با شرکت در کارناوالی است که وفاداری نسبت به قدرت موجود و تقابل با آزادی و دمکراسی را نشان میدهد.
بگذریم از اینکه برخی از این موارد، خود به شوخیهایی تلخ تبدیل شده، چنانکه در حالی عزاداری برای امام سوم شیعیان به عنوان مظهر مبارزه با ظلم در مذهب شیعه توسط حکومت و با صرف هزینههای کلان گرامی داشته میشود، در حالیکه رفتار حکومت با مخالفان خود، از سمت سمت شریر این داستان نیز ظالمانهتر است.
بنابراین برای مذهبیها در ایران در مقابل نظامی که عامدانه از محبوبیت مسائل مذهبی در میان آنان حداکثر بهرهبرداری را می نماید و سعی دارد از مومنین به مذهب برای خود سرباز سیاسی وفادار به نظام بسازد، به خرج دادن هوشیاری یک شرط لازم است.
مجموعهای از به خرج دادن همین هوشیاریها نیز سبب شده است که قسمتهای قابل توجه و در واقع اکثریت مردم مذهبی کشور نیز با درک حقیقت این مساله، از حکومت و مذهب مورد نظر آن عبور کرده، در عین دینداری از شرکت در هرگونه مراسم مذهبی حکومتی پرهیز نمایند و در موضوعاتی مثل حجاب نیز به جای روایت حکومت جانب عقل و انصاف را بگیرند و با رعایت تسامح و احترام به سلیقه یکدیگر و همراستا با اکثریت جامعه در مسیر آزادی و مردمسالاری گام نهند.
در نهایت مذهبیهای ایران خصوصا شیعیان بالاخره باید در جایی موضع خود را نسبت به مذهب حکومتی، استفاده حکومت از این مراسم برای تسلط هر چه بیشتر بر جامعه و افرادی که از این نوع مذهب و سرکوب جامعه و آزادیهای آن ارتزاق میکنند و بسیاری از آنها نه اهل مذهب و دین که تنها بنده پول و قدرت و بازوهای سرکوب حکومت هستند روشن نمایند و بدانند که شرکت در کارناوالهای مذهبی حکومتی را هرگز نمیتوان با دستاویز قرار دادن اعتقادات مذهبی توجیه نمود. چرا که آنها چه بخواهند و چه نخواهند، نظام همه شرکتکنندگان در چنین مراسمی را به حساب "حماسه حضور" طرفداران و باورمندان به مملکتداری فشل و وحشیانه خود فاکتور میکند و دقیقا از آن در جهت سرکوب مردم و بر علیه تحقق آزادی و دمکراسی استفاده میکند.
البته این مساله قطعا انتخابی شخصی، اما بسیار مهم است، چرا که در عمل موضع و عملکرد این افراد را در کنار یا در مقابل راه تحقق آزادی و دمکراسی در ایران مشخص خواهد نمود.
آنان باید نیک به یادداشته باشند شرکت در هر نوع مراسم مذهبی حکومتی مصداق همراهی با این حکومت و مشارکت در اعمال آن است و در روز واقعهی دادخواهی نمیتوان با بهانهی مذهبی بودن شرکت در مراسم حکومتی شبه مذهبی جمهوری اسلامی را توجیه کرد و خود را از جنایات انجام شده توسط این حکومت مبرا نمود.