ویژه خبرنامه گویا
یک. دیگر کاردبه استخوان رسیده است. رانندگان کامیونها که با بهجانخریدن خطر کار در جادههایی که هرساله به اندازه یک جنگ قربانی میگیرد، زیر فشار هزینههایِ سنگین و کمرشکن بازسازی خرابیهایِ کامیون، بیمه، مالیات و... ناکارآمدی مسئولان در پاسخگویی برای بهبود وضع که دیگر رمقی برای آنان باقی نگذاشته است، تنها راه را دستزدن به یک اعتصاب دیدهاند تا شاید در وضع نابسامان آنان بهبودی هر چند اندک بهوجود آید.
دو. پاسخ حکومت به روش همیشگی، اهمیت ندادن به خواسته اعتصاب کنندگان، کوشش برای امنیتی کردن هر حرکت و برنامه ریزی برای سرکوب با آغاز دستگیری شماری از رانندگان بوده است که تاکنون نتوانسته بر اراده رانندگان کامیونها برای بهبود وضع کار و زندگی خود اثری داشته باشد و هر روز به شمار اعتصابکنندگان نیز افزوده شده است. سیاست حکومت آشکارا همآن سیاست دشمنی با مردم است وهر ندای حقخواهی که سرداده شده است.
سه. نگارنده که در بیرون از ایران زندگی میکند و تنها از دور دستی برآتش دارد، نه میتواند و نه مجاز است که برای آنان که دردرون آتش هستند و هرروز درگیر با فشارها و تنگناهایی هستند که حکومت ناشایست ایران برای آنان فراهم نموده است، برنامه پیشبرد کار بدهد و در این زمینه تنها چند پرسش به میان میآورد:
ـ دانشجویان که همیشه در حقخواهی پیشرو بودهاند، کجا هستند و آیا به پشتیبانی از اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران گامی برداشتهاند؟
ـ چرا فرهنگیان، بازنشستگان، بازاریان و دیگر صنفها از این مجال بسیار خوبی که فراهم شده سود نبرده و به اعتصاب نپیوستهاند؟
ـ همه شاهد بودهایم که هرروز دستکم در گوشههایی از ایران بازنشستگان گردهمآیی اعتراضی داشته اند. امروز چرا آنان در خیابانها نیستند تا از اعتصابکنندگان پشتیبانی کنند؟
ـ کارکنان در یکی از مهمترین پایههای اقتصاد حکومت ناکارآمد اسلامی ایران که نفت و پتروشیمی باشد چرا به اعتصابکنندگان نپیوستهاند؟
امیدوارباشیم که رانندگان زحمتکش کامیون با همبستگی و پایداری تحسینبرانگیزی که تاکنون نشان دادهاند و پیوستن دیگر صنفها به آنان دستکم به بخشی مهم از خواستههای خود برسند