Thursday, Jun 19, 2025

صفحه نخست » کجای این شب تیره؟

19-1.jpgزیتون - سروش دباغ :

آفتابی، اختری، ماهی نمی‌پرسد نشانم.»

«کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟»

این سطور را با اندوه و نگرانی بسیار در حالی می‌نویسم که دور سوم حملۀ موشکی ایران در پاسخ به تجاوز غیرقانونی اسرائیل به خاک کشور عزیزمان آغاز شده و ۱۲۰ موشک بالستیک ایرانی به‌سوی مناطق مختلف اسرائیل پرتاب شده است.

جنایات اسرائیل در روزهای اخیر، در حملۀ مستقیم به تأسیسات هسته‌ای و زیرساخت‌های غیرنظامی ایران تحت لوای «حملۀ پیش‌دستانه» ـ که تاکنون ۱۲۸ کشته و ۹۰۰ زخمی بر جای گذاشته ـ فاقد هرگونه توجیه حقوقی و اخلاقی است.

در حالی‌ که ایران برای دور ششم مذاکرات آماده می‌شد، آمریکا با پیمان‌شکنی و فریبکاری، عرصه را برای یورش ارتش اسرائیل به سرزمین ایران فراهم کرد. حمله به شهروندان و زیرساخت‌های یک کشور و کشتن مردمان بی‌پناه و بی‌دفاع، نقض آشکار کنوانسیون‌های بین‌المللی است.

به‌نظر من، در شرایط کنونی و فارغ از مواضع و نگرش‌های سیاسی، بر یکایک ما ایرانیانی که دل در گرو این آب و خاک داریم و دلمشغول تمامیت ارضی کشوریم، فریضه است که حملۀ دولت اسرائیل به خاک کشورمان را آشکارا و با صراحت محکوم کنیم.

جمهوری اسلامی تاکنون توان بازدارندگی خود را نشان داده؛ اکنون زمان آن است که در اولین فرصت آتش‌بس برقرار شود و به میز مذاکره بازگردیم؛ پیش از آنکه «ایران ویران شود» و جان‌های بیشتری به مسلخ برود و کشوری برای ساختن باقی نماند.

بر فعالان و نخبگان سیاسی، فرهنگی، مدنی و اهالی قلمِ ساکن داخل و خارج کشور است که در این شرایط از آقای خامنه‌ای آشکارا و روشن بخواهند، پیش از آنکه دیر شود، با عبرت گرفتن از سرنوشت لبنان و سوریه در یک سال گذشته، زمینهٔ پایان انزوای بین‌المللی، تحقق آشتی ملی و برقراری گفت‌وگوی انتقادی میان همۀ ایرانیان با پیشینه‌های سیاسی و اعتقادی رنگارنگ را فراهم کند؛ و با تجدیدنظر در سیاست‌های خارجی کنونی نظام، در راستای پاسداشتِ «منافع ملی» و «خیر عمومی»، وارد مذاکره‌ای همه‌جانبه با آمریکا شود.

همچنین اذعان به ناکارآمدی و خلأهای گستردۀ دستگاه امنیتی کشور، و خانه‌تکانی اساسی در آن، از اوجب واجبات است برای حفظ تمامیت ارضی ایران در شرایط پرآشوب کنونی.

مشیِ جماعتی که در این وضعیت خطیر، بر طبل جنگ می‌کوبند و شعار خانمان‌سوز «بجنگ تا بجنگیم» سر می‌دهند، نسبتی با تدبیر، دوراندیشی و عقلانیت سیاسی ندارد و کمکی به انسجام ملی نمی‌کند.
امروز، بیش از همیشه نیازمند ایرانی هستیم که باشد، بپاید و بر جای بماند.

از سوی دیگر، امید بستن به اسرائیل و غرب در این میانه، برای حل مشکلات عمیقی که در داخل کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، نیز نشانۀ نوعی ساده‌انگاری در فهم مناسبات بین‌الملل است. آلمان، در مقام یکی از قدرت‌های اروپایی، سال گذشته ۵۰۰ میلیون یورو تسلیحات در اختیار اسرائیل قرار داده است؛ و بریتانیا، هم‌زمان با افزایش تنش، جنگنده‌هایی در حمایت از این تجاوز ارسال کرده است.

مشخص است که در میدانِ جنگ نابرابر و ناعادلانهٔ میان ایران و اسرائیل، این کشورها کجا ایستاده‌اند و خواهند ایستاد. حل معضلات خرد و کلان ایران، تنها به‌دست خودِ ایرانیان میسر می‌شود و نه هیچ‌کس دیگر.
چشم امید بستن به دیگر کشورها، هیچ گرهی از کار فروبستۀ ما نمی‌گشاید.

مواضع نگارنده نسبت به استبداد دینی، سرکوب‌های ساختاری و تنگ‌نظری‌های عقیدتی ـ حقوقی در جمهوری اسلامی، طی یک دههٔ گذشته آشکار است و بی‌نیاز از توضیح.


در کتاب راهِ طی‌نشده، مبسوط در این باب نوشته‌ام و تصویری از گیر و گرفت‌ها و رنج‌های الاهیاتی ـ سیاسیِ ایرانیان در روزگار کنونی ارائه کرده‌ام و از راهکار «گذارطلبی» و گذارِ امن و خشونت‌پرهیز برای عبور از انسداد سیاسی موجود پرده برداشته‌ام.

به‌رغم پرداخت هزینه‌های سیاسی فردی و خانوادگی طی دهه‌های اخیر و رنج بسیاری که متحمل شده‌ام (نظیر دیگر هم‌وطنان)، وضع و حال کنونی مملکت ایجاب می‌کند که در کسوت یک ایرانیِ میهن‌دوست، از تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی کشورم تمام‌قد دفاع کنم؛ و تمام ایرانیان را نیز به این مهم دعوت کنم.

شرمندگی ابدی بماند برای هم‌وطنان و هم‌زبانانی که به سبب بغضی که از جمهوری اسلامی دارند، توان تفکیک میان ملیت و تمامیت ارضی کشورشان با نظام سیاسی مستقر را ندارند؛ یا تجاهل می‌کنند و خود را به ندانستن می‌زنند، و از کشته شدن هم‌وطنان و ویران شدن سرزمین مادری خود ابراز خوشحالی می‌کنند، و دانسته یا نادانسته در زمین دشمن قسم‌خوردهٔ این مرز و بوم بازی می‌کنند.
.

مچنین باید عمیقا تاسف خورد به حال رسانۀ فارسی زبانی که در این ایام که « ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد»، آسوگیرانه و مغرضانه به منافع ملی پشت کرده، وطن فروشی پیشه کرده و در کسوت تبلیغ و ارج نهادنِ به دشمنانِ این ملک و ملت ظاهر شده:

جای آنست که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy