فرزانه روستایی
آنچه که در جنگ ۱۲ روزه و پس از حمله اسراییل به ایران رخ داد به لحاط تکنیکی یک شاهکار نظامی بود. در طول تاریخ دیده نشده است که کشوری به کشور دیگری حمله کند و در همان ساعات اولیه توانسته باشد مهمترین فرماندهان نظامی طرف مقابل را با ترور از پا درآورد. متخصصان اسراییلی برای اجرای این عملیات سالها طرح ریختند، آدم خریدند و همه جزییات را بارها مرور کردند.
این عملیات که ماجرای کاترین شکدم احتمالا فقط یک حلقه کوچک آن است شش دستاورد بزرگ برای اسراییل داشته که شش باخت نظام است.
۱ - نابود شدن تاسیسات اتمی ایران که بزرگترین پز سیاسی رژیم بود،
۲ - کشته شدن عالی ترین فرماندهان نظامی که تحقیر رژیم را در پی داشت،
۳ - از دست رفتن کنترل آسمان کشور و پرواز بدون مانع جنگنده های اسراییلی بر فراز ایران که بی شک تهدید تمامیت ارضی ماست،
۴ - آشکار شدن اینکه اسراییل و موساد کنترل بخش مهمی از بدنه سیاسی امنیتی نظام را بدون هیچ دردسری در دست دارد،
۵ - ادامه غیر رسمی جنگ به رغم اعلان آتش بس، زیرا اسراییل تقریبا هر روز اهدافی را در شهر های ایران هدف قرار می دهد،
۶- مسئولان رژیم از ترس هدف قرار گرفتن در خانه های تیمی چرخشی زندگی می کنند. برگزاری جلسات کاری اگر تقریبا محال نباشد تامین امنیت جلسات و چگونگی جابجایی کادرهای نظامی امنیتی از نتیجه جلسات کاری پیچیده تر شده تر شده است.
۷ - و از همه مهمتر اینکه تشکیلات مخفی اسراییل و موساد در ایران هنوز لو نرفته و هنوز فعال است.
شاید مهمترین نکته ای که باید بر آن متمرکز شویم این است که چگونه اسراییل اینچنین ساده چتر خود را در ایران پهن کرد و تعدادی کارخانه پهپادسازی راه انداخت و برای پرواز پهپادها و هدایت آنها تقریبا با مانعی مواجه نبود. پرسنل موساد در ایران چه کسانی هستند و بر اساس چه مکانیسمی جاسوسی یا کار کردن برای اسراییل را بر جمهوری اسلامی ترجیح دادند؟
به احتمال زیاد جنگ اصلی و نمایش توانایی های اسراییل برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی هنوز فعال نشده است. این احتمال که در دور بعدی جنگ، هواپیماهای اسراییلی معادل خسارات جنگ ۸ ساله را طی دو سه روز بر کشور وارد کنند أصلا بعید نیست.
بی شک شخصیت رهبر جمهوری اسلامی و سرایت فساد ساختاری دفتر او به همه نهادها مهمترین عامل فراهم شدن زمینه این باخت تاریخی بوده است. اما مجرای نفوذ کاترین شکدم به درون لایه های نظام شاهدی است برای اینکه مذهب و هیات های مذهبی و تشکیلاتی که برای تبلیغ دین ساخته شده اند امن ترین مجرای وارد شدن به لایه های حساس نظام است و بی خطر ترین مجرا برای جذب کسانی که متشرع بودنشان بهترین پوشش برای انجام خطرخیزترین ماموریت های جاسوسی است. جامعه ایران مدت هاست که امید خود را به آینده از دست داده است. داشتن تخصص و تحصیلات برای وصل شدن به ساختار بوروکراسی کمک نمی کند اما شرکت در نماز جماعت با دست بوسی آخوند نماز حماعت زمینه ساز پیمودن سریع ره صد ساله می شود. مردم اعتقاد خود به نظام و باورهای دینی را از دست داده اند و این بی اعتقادی بتدریج با نفرت و خشم عجین شده است.
جوامعی که شهروندان راهکاری برای مشارکت سیاسی نمی یابند و سهمی از سیاست های رفاهی ندارند از طریق راههای میانبر سهم یا حق خود را زنده کنند. این امر توضیح اجمالی است برای اینکه چرا شهروندان ایرانی برای وصل شدن به موساد اقدام کرده اند.
کسانی که با بسیج إدارات همکاری می کنند از رفاه و امنیت و تسهیلات وام و مسکن و بهداشت برخوردارند. اما کسانی که به بسیج راه ندارند احتمالا با افشای اسناد یا واگذاری اطلاعات طبقه بندی شده سیستمی که آنها را به حساب نمی آورد سهم خود را از نظام می ستانند. قاعده دیگ جوشان و سر سگ در آن به بدیهی ترین شکل احساس میلیون ها ایرانی را توضیح می دهد که فکر می کنند زندگی خود را به ریشوها و تسبیح به دست ها و کسانی باخته اند که پیراهن خود را روی شلوار می اندازند و خامنه ای را امام می نامند. با چنین زمینه ای موساد و هر سازمان جاسوسی دیگری برای سربازگیری از بدنه نظام با دردسر زیادی مواجه نمی شود.
این جنگ ۱۲ روزه و جنگی که دیر یا زود درخواهد گرفت از میان مهاجران افعان و فاطمیون که بزودی بودجه آنها قطع می شود نیز سربازگیری کرده است. أساسا مهاجران میلیونی أفغان و خود کسانی که زمینه ساز صدور روزانه چهار هزار مجوز ورود أفغان ها به ایران بوده اند تهدید امنیت ملی اند و بازیگر کسانی که آسمان ایران را در کنترل خود دارند. تشکیلات امنیتی موازی جمهوری اسلامی هیچگاه شیعیان عراقی لبنانی و یمنی را سوژه های جاسوسی به حساب نیاوردند. ۸۰ هزار عضو حشد الشعبی که قرار بود وارد دانشگاه تهران شوند و آن را ویران کنند هیچگاه به عنوان عامل بیگانه مورد مطالعه قرار نگرفتند.
أساسا وزارت اطلاعات و چندین نهاد امنیتی موازی دیگر بیشتر درگیر تنش های جناحی داخلی و سرکوب مردم هستند تا پیدا کردن جاسوسوسان یا ضد جاسوسی. همه آنها تاجرند و به اطلاعات و رانت های اقتصادی دسترسی دارند و تلاش می کنند در سهم بری عقب نمانند.
علی شمعخانی و پسران میلیارد او، پنج برادر متولد عراق لاریجانی، محسن رضایی، باند ابراهیم ریئسی و احمدی نژاد، و سردارانی که عملا به خون جوانان و تحصیلکرده های ایرانی تشنه اند. هیات های عزاداری که عملا دخمه های مشکوک همه کاره اند که کشور را تحت نفوذ خود دارند و البته شرکت های سپاه که برای رسیدن به دلار دست به هر کاری می زنند. آنها که اینترنت را قطع می کنند و سودهای میلیاردی از فروش فیلترشکن تحصیل می کنند و البته قاچاقچی های بین الملل که پول آنها نتیجه انتخابات را تغییر می دهد همگی اتوبان های چند بانده هستند که ندانسته هم نیازهای موساد را تامین می کنند و هم چون اهل حساب و کتاب و معامله اند، همه چیز خرید و فروش می کنند، حتی کشور.
:::

رباعی عُظمائي