شما در این دنیا دوستی هم برای خود به جا نگذاشتید، آیتالله پوتین هم راهتان نخواهد داد
ناصر دانشفر
صادقانه عرض میکنم که به گمان حقیر، بیانیهٔ عزیز دلمان آقای موسوی اولاً دیرهنگام صادر گردیده است و ثانیاً علیرغم فرازهای بلند آن از جمله، تحسین هموطنان بدلیل همبستگی علیه آغاز جنگ غیرقانونی جانیان اسرائیلی، دوراندیشی ملت فهیم ایران، محکومیت تجاوز وحشیانهٔ رژیم صهیونسیتی، تسلیت شهادت جمعی از هموطنانمون آن هم بدون تمایز بین نظامی و غیرنظامی و در عین حال هشدار به حاکمیت که مبادا این کنش مردمان را به حساب تأیید نوع حکمرانی خود بگذارند، اما با توجه به شرایط کنونی یک نقیصهٔ بزرگ با خود دارد.
پیشترها به هنگام صدور بیانیهٔ میرحسین که خواهان تشکیل مجلس مؤسسان شده و در همان دوران، خاتمی پیشنهادات ۱۵ مادهای خود را ارائه نموده بود، عرض کردم که خواستهٔ موسوی آرمانگرایانه است و مطالبات سید محمد پوزیتیویستی و عملگرایانه میباشد، چرا که هیچ حکومت استبدادی تن به کاری نمیدهد که زمینهٔ سقوط خود را فراهم آورد.
مگر دستاندرکاران کنونی حاکمیت اینقدر خام و بیاطلاع از امورات کشور هستند که گمان برند، با تشکیل مجلس مؤسسان بر قوام حکومتشان اضافه میکنند، خیر به طور قطع و یقین آنان میدانند که برگزاری رفراندوم به مثابهٔ پایان نظام ولایی میباشد. از این رو طرح این مسئله در شرایط فعلی که چشم حضرتآقا احتمالأ به حقایق کشور باز شده و از واقعیات موجود آگاه گردیده، به صلاح مملکت نیست، چرا که شاید و فقط شاید بنا داشته باشند از راه رفته برگردند و اشتباهات گذشته را جبران نمایند.
اما هر چه بیشتر رخدادهای دور و نزدیک را رصد میکنم، بیش از پیش ناامید میگردم و یقین پیدا میکنم که ولیامر مسلمینجهان، بنای بازگشت به مردم را ندارند. پیش خود میگویم که باید از اتفاقات قبل از جنگ گذشت، چرا که مقام عظمای ولایت، با توجه به دادههای غیرواقعی تصمیمات ناصواب گرفته بودند و اکنون که شاهد نفوذ تا جایی شده که جاسوسان جا خوش کرده در حاکمیت، گرای جلسهٔ شورای امنیت ملی را هم به دشمن میدهند، حتماً در رویکردهای خود تجدید نظر خواهند کرد، اما...
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد
وقتی به نوع مواجهه با زندانیان اوین که انسانیت را تمام کردند، نگاه میکنم، هنگامی که چرخش صد و هشتاد درجهای صدا و سیمای میلی نسبت به وضعیت آن در ایام جنگ دوازده روزه را رصد میکنم، موقعی که خبرهای متعدد از تشدید برخورد حاکمیت با منتقدان دلسوز دریافت میگردد و... ، به خود میگویم که آب در هاون کوبیدن بس است، این حکومت هیچ راهی جز براندازی پیش پای مردم باقی نخواهد گذاشت.
آری فرقی نمیکند که به دنبال روزنهگشایی باشی و گمان بری که هنوز باید از فرصتهای اعطایی حکومت در جهت اصلاح بهره گیری و یا اینکه عزم خود را جزم کنی و راهبرد تحریم همکاری با حاکمیت برای ترمیم معضلات را اتخاذ نمایی، تفاوتی ندارد که پیشنهاد آشتی ملی بدهی و یا اعلام کنی که کارد به استخوانت رسیده و باور کردهای که ...
تا شاه کفن نشود
این وطن وطن نشود
آقای حاکمیت من طالب گذار از جمهوریاسلامی هستم ولی باور دارم اگر این عبور بدون ایجاد زیرساختهای لازم انجام پذیرد، کشور اگر تجزیه نگردد در خوشبینانهترین حالت از یک حکومت استبدادی به یک نظام دیکتاتوری نقل مکان خواهیم کرد، لذا با هرگونه براندازی دفعی مخالفم. اما به صراحت عرض میکنم که با این شیوهٔ حکمرانی شما، هیچ راه دیگری جز براندازی پیش پای ملت باقی نمانده و خدا میداند که پایان این قصهٔ شوم چگونه نوشته خواهد شد.
آقای خامنهای، دیگر التماس نخواهم کرد، حتی تمنا هم نمیکنم، حالا که بنای رفتن دارید، بیشتر از این بتازید، از زیدآبادی عزیز هم پیشتر میروم و توصیه میکنم که یکبار دیگر داستان لکهٔ سیاه ۶۷ بر دامان نظام را تکرار کنید. اما از هم اکنون یک جزیره در ناکجاآباد را خریداری کنید، من گمان ندارم شما در این دنیا دوستی هم برای خود به جا گذاشته باشید، آیتالله پوتین هم راهتان نخواهد داد.