در هفتههای اخیر، ایران شاهد اجرای یکی از گستردهترین طرحهای بازگرداندن اتباع غیرمجاز، عمدتاً افغان، به کشور مبدأ بوده است. این طرح که با هدف ساماندهی اقامت و کنترل جمعیت مهاجران فاقد مدارک در حال اجراست، از منظر قانونی شاید بتوان گفت که قابل درک است، اما از جنبه انسانی، اجتماعی و اخلاقی، سؤالات و درگیریهای مهم ذهنی و روحی را برمیانگیزد.
در این روزها و هفته ها صدها هزار مهاجر افغان از ایران به مرزهای افغانستان بازگردانده شده اند ، صحنههایی تلخ در مرز دوغارون، اسلامقلعه و میلَک رقم میخورد. کودکانی که بدون کفش روی شنهای داغ راه میروند، زنانی که با نوزاد در آغوش بهدنبال سایهای برای پناه میگردند، و مردانی که بدون فرصت خداحافظی، از خانه و کار و زندگی رانده شده اند.
در همین میان، شهروندانی ایرانی در مرز میلَک و زاهدان، با نان و آب و محبت از مهاجران بدرقه کردهاند. این صحنهها نشان میدهد هنوز وجدان اجتماعی زنده است. اما فقط مهر مردمی کافی نیست. نیاز به سیاستی است که هم عادلانه باشد، هم انسانی.
مهم اینکه به این شهروندان در شرایط فعلی که بعد از حمله اسرائیل به ایران هستیم برچسب جاسوس هم زده می شود . برچسبی که بدون دادگاه و رسیدگی، به همه آنها این اتحام زده می شود .
واقعیت تلخ مهاجرت
مهاجرت شهروندان افغانستان به ایران، پدیدهای تازه نیست. دههها جنگ، فقر، ناامنی، و اخیراً بازگشت رژیم طالبان، میلیونها افغان را وادار به ترک خانه و کاشانه خود کرده است. ایران، بهعنوان همسایهای نزدیک و دارای اشتراکات زبانی، فرهنگی و مذهبی، یکی از اصلیترین مقاصد این مهاجران بوده و می باشد. آمارها حاکی از حضور حدود شش میلیون افغان در ایران است که بخش قابلتوجهی از آنها فاقد مجوز اقامتاند.
اکنون، با پایان ضربالاجل دولت برای خروج این گروه، هزاران نفر در وضعیت نابسامان به مرزهای افغانستان رانده شدهاند. گزارشهای نهادهای بینالمللی و رسانهها، به روشنی از بروز یک بحران انسانی در مرز دوغارون-اسلامقلعه سخن میگویند؛ بهویژه برای زنان و کودکان، که اغلب بدون سرپناه، غذا یا حامی به افغانستان بازگردانده میشوند.
قانون و نتیجه آن
در هر کشوری، قانون حق تعیین نظام مهاجرتی را دارد. اما آنچه اینجا مسئلهبرانگیز است، شیوهی اجرا و پیامدهای انسانی آن است. بخش بزرگی از بازگشتها، نه داوطلبانه بلکه اجباری است؛ حتی برخی افراد دارای مدارک قانونی هم قربانی این روند شدهاند. گزارشهایی از بازداشتهای گسترده، جداسازی خانوادهها، و عدم امکان بازپسگیری اموال و پساندازهای آنان، نگرانیهای جدی را برمیانگیزد.
همزمان، برخوردهای تحقیرآمیز با این مهاجران، به دور از اصول اخلاقی و منشورهای بینالمللی حقوق بشر و کنوانسیون پناهندگان است. بیتفاوتی به کرامت انسانی، حتی اگر به بهانه اعمال قانون باشد، نتیجهای جز خشونت و فروپاشی سرمایهی اجتماعی به همراه نخواهد داشت.
مسئولیت اجتماعی و اخلاقی ما
افکار عمومی در ایران نیز بهدرستی از پیامدهای فشار جمعیتی، رقابت شغلی و استفاده مهاجران از منابع یارانهای نگران است. اما تحلیل ریشهایتر نشان میدهد که بسیاری از افغانها در مشاغل سخت، با دستمزدی ناعادلانه و بدون بیمه کار میکنند.
اگر جامعه نگران مصرف یارانهها توسط مهاجران است، باید همزمان خواهان دستمزد منصفانه و قانونمند برای آنها نیز باشد. نمیتوان از یکسو، کارگر افغان را با حقوق بسیار کم در ماه بهکار گرفت و از سوی دیگر، ورود او به صف نانوایی را امری غیرمنصفانه دانست. باید پذیرفت که عدالت، مجموعهای همزمان از حقوق و مسئولیتهاست.
نقش مردم و دولت در گذار مسئولانه
خوشبختانه، در میان اخبار رسمی، تصاویر و گزارشهایی از کمکهای مردمی در مرز میلک و اردوگاههای زاهدان نیز منتشر شدهاند؛ نشانهای روشن از زنده بودن حس انساندوستی در دل جامعه ایرانی. این روحیه انسانی باید تقویت شود؛ اما نه فقط بهصورت خیریهای، بلکه در قالب مطالبهگری مدنی و دفاع از حقوق پایمال شده همزبانان و هم فرهنگی های ما و همسایگان ما برای سیاستگذاری منصفانه و شفاف در حوزه مهاجرت. اگر از حقوق آنها دفاع نکنیم حتما استبداد ولایت مطلقه فقیه حاکم بر وطنمان فشار را بر هموطنان ما هم بیشتر خواهد نمود .
در این بحران، مسئولیت ما فقط قانونی نیست، اخلاقی هم هست. نباید بگذاریم اجرای قانون، به ابزاری برای بیرحمی بدل شود. آنچه امروز با مهاجران افغان میکنند ، فردا در حافظهی جمعی مردم ما در دو کشور باقی خواهد ماند.
بازگرداندن اتباع غیرمجاز به افغانستان، باید در چارچوب اصول انسانی و اخلاقی انجام شود. مردم ایران، که خود تجربهی عمیق غربت، مهاجرت و فشارهای معیشتی را دارند، سزاوار آنند که نه در نقش سرکوبگر، بلکه در قامت ملتی مسئول، مهربان و منصف با بحران مهاجرت در مقابل استبداد از حقوق آنها دفاع کنند.
افغانستان، امروز و فردا، به ایران نزدیک خواهد ماند؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. آینده دو ملت، نه در طرد یکدیگر، بلکه در همدلی، قانونمندی، و احترام متقابل معنا پیدا میکند.
https://www.jahangir-golzar.com

درد دل با اپوزیسیون ملی، آ. باجگیران