در آستانهی نشست احزاب ملی در ۲۶ ژوئیه به دعوت شاهزاده رضا پهلوی، با هدف شکلگیری اپوزیسیونی منسجم و قدرتمند، اینجانب، بهعنوان یک هموطن ایراندوست و عضوی کوچک از خانوادهی ملیگرایان، بر خود فرض میدانم پیامی خطاب به این احزاب و انجمنها منتشر کنم.
چند ماه پیش، بیش از سی سازمان و گروه مخالف جمهوری اسلامی گرد هم آمدند تا با محوریت شاهزاده رضا پهلوی به گفتوگو و هماندیشی بپردازند. آن دیدار، بارقهای از امید در دل میلیونها ایرانی برانگیخت؛ ایرانیانی که سالهاست در آرزوی آزادی و رهایی میهن از چنگال استبداد دینی به سر میبرند. انتظار میرفت که پس از آن نشست، شاهد شکلگیری جبههای متحد و فراگیر علیه رژیم باشیم. اما در ماههای پس از آن، نه تنها اقدام مؤثری صورت نگرفت، بلکه فرصتهای ارزشمندی نیز از دست رفت.
امروز، جمهوری اسلامی در ضعیفترین وضعیت خود طی دهههای اخیر قرار دارد. فشارهای بینالمللی--بهویژه از سوی ایالات متحده--جنگ دوازدهروزه با اسرائیل، و فرورفتن برجام در خاک سرد اروپا، این رژیم را بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار دادهاند. مردم داخل کشور، با وجود سرکوب و خشونت بیامان، همچنان به مبارزه ادامه میدهند و چشمانتظار اقدامی واقعی و هماهنگ از سوی مخالفان در خارج از کشور هستند.
در چنین شرایط حساسی، تنها راه پیشِ رو، اتحاد بیقید و شرط نیروهای مخالف حول یک چهرهی مشروع، شناختهشده و مورد اعتماد مردم ایران است. شاهزاده رضا پهلوی، که همواره بر نفی خشونت، حفظ تمامیت ارضی ایران و استقرار دموکراسی تأکید داشتهاند، بیتردید تنها گزینهای معتبر و مورد پذیرش عمومی برای رهبری این گذار تاریخی بهشمار میآیند.
بیعملی امروز میتواند فاجعهی فردا را رقم بزند. اگر نتوانیم این رژیم را سرنگون کنیم، ایران در معرض خطراتی جدی قرار خواهد گرفت: جنگ، هرجومرج، تجزیهطلبی و نفوذ قدرتهای بیگانه. گروههای فرصتطلب و جداییطلب که سالها در انتظار چنین خلأیی بودهاند، امروز بیش از هر زمان دیگری فعال شدهاند.
خطر، واقعی است. سیاستهای جمهوری اسلامی نهتنها ناکارآمد، بلکه ویرانگر است. در همهی عرصهها--از سیاست خارجی و اقتصاد گرفته تا بافت اجتماعی، محیط زیست و حتی یکپارچگی ملی--رژیم مسیری را در پیش گرفته که ایران را مستقیماً به سوی بحران نظامی و فروپاشی تمامعیار سوق میدهد. ادامهی بقای این نظام، به معنای نابودی تدریجی ایران است.
هیچ فرد یا گروهی بهتنهایی قادر به سرنگونی این رژیم نیست. اما با اتحاد واقعی و سازماندهی تشکیلاتی، بهویژه در داخل کشور، میتوان مردم، جامعهی بینالمللی و تمامی نیروهای آزادیخواه را بسیج کرد و پایههای ایرانی آزاد، آباد و دموکراتیک را بنیان نهاد. اکنون زمان آن فرا رسیده است که اختلافات کنار گذاشته شود و همگان با شجاعت و حس مسئولیت تاریخی، پشت سر رهبری شاهزاده رضا پهلوی قرار گیرند.
این نشست، باید نقطهی عطفی باشد در تاریخ مبارزهی چهلوششساله با استبداد دینی و چراغ راهی برای بازپسگیری کشوری خسته و مجروح از ضربات پیاپی رژیم فاسد جمهوری اسلامی.
فردا، دیر است. باید امروز اقدام کرد.
ایران، چشمبهراه اتحاد شماست؛ و شاهزاده، سرمایهای گرانبها و برگ برندهای است که میتواند مسیر آینده را هموار سازد.